پایگاه تخصصی منبرها

بحث اخلاص (قسمت پنجم)

تاریخ انتشار:
«ما کان لله ینموا» قرآن می‌گوید: اگر برای خدا کار بکنی مثل دانه‌‌ای است که بکاری، هفت تا خوشه بیرون آید، در هر خوشه هم صد دانه. یک دانه می‌کاری هفت تا خوشه، در هر خوشه صد تا دانه. بعد هم گفته:.............
بحث اخلاص (قسمت پنجم)

چند کلمه قبل از آغاز سخن:

۱- مباحث اخلاقی و جدید اخلاص،  سخنرانیهای جناب آقای قرائتی است که جهت استفاده در ماه محرم و صفر تدوین شده است که مناسب جوانان و هیئتها و مسئولین هیئات مذهبی در اجرای برنامه ها به شرط اخلاص است.

۲-  بحثها بعد از پیاده شدن و ویرایش ، مقداری دسته بندی شده است لذا دوستان میتوانند از مطالب خود نیز در خلال مباحث استفاده نمایند لذا  هر بحث امکان تبدیل شدن به دو یا سه منبر را دارد.

۳- عزیزان نگران مباحث  ویژه محرم نباشند به یاری خدا ،بحثهای دیگری مانند کربلا و امام حسین علیه السلام نیز تنظیم و در این پایگاه قرار خواهد گرفت.

۴- سروران گرامی  با نظرها و پیشنهادات  ما را یاری فرمایند که روش قبل (منبر ده دقیقه ای بهتر بود یا این روش (پیاده شدن منبرها). یا  از هر دو روش استفاده گردد.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین ...

اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن ...

برکات اخلاص :

1- توفیقات الهی در سایه‌ی انگیزه‌ی خالصانه

 1- توفیقات الهی، چون قرآن می‌گوید:

«وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا» (عنکبوت/69)  اگر کسی در راه ما کار بکند

«لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا». اگر اخلاص داشته باشد، غرضش خدا باشد، «سُبُل» یعنی سبیل، راه‌ها، همه راه‌ها را به او نشان می‌دهیم. هیچوقت نمی‌ماند که چه کند. اگر کسی نیتش خدا باشد گیج نمی‌شود. سردرگم نمی‌شود.

2- بالا رفتن توان جسمی:

 یک کسی اگر نیت داشته باشد، توان جسمی‌اش هم بالا می‌رود. اگر یک آدم عادی وارد شود شما حال نداری پیش پایش بلند شوی. اما اگر معلم و استادی بود، یک عالم ربانی بود، اگر امام وارد شد، مقام معظم رهبری وارد شد، هرچه مقام بالاتر باشد، آدم زودتر از جا بالا می‌پرد. با اینکه اگر یک آدم عادی بود حال نداشت بلند شود. اگر بدانیم برای خدا کار می‌کنیم، توان جسمی‌ ما هم زیاد می‌شود.

«مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّةُ» (بحارالانوار/ج67/ص205)

  اگر نیتت سفت باشد، نیت سفت باشد از بدنت می‌توانی کار بکشی. الآن اگر به من بگویند: بدو، نمی‌توانم بدوم. اما اگر ببینم بچه‌ام در آب افتاده، مثل شیر میدوم و بچه‌ام را نجات می‌دهم. چرا؟ چون نیت کردم بچه‌ام را نجات بدهم. این نیت انرژی پای مرا بالا می‌برد.

۳-  عامل شرکت در کار دیگران

یکی از فایده‌های اخلاص این است که کارهای نکرده را هم به ما مزد می‌دهند. کار را نکردم، خوب نیت که کردی. حدیث داریم که پیغمبر فرمود:

 «ان اقواماً خلفنا بالمدینه» 

ما در تبوک هستیم، یک عده را در مدینه گذاشتیم، ما در جبهه آمدیم. اما آنان هم که در مدینه هستند، ثواب جبهه را دارند. چرا؟ برای اینکه

«حبطهم العذر حبسهم المرض»

چون آنها یا به خاطر بیماری نیامدند، یا عذری داشتند. یعنی اگر کسی نیتش این باشد، حتی حدیث داریم نیت می‌‌کنی نماز شب بخوانی، می‌خوابی و خوابت می‌برد. بلند می‌شوی می‌بینی آفتاب زده است. نماز صبحت هم قضا شد، اما ثواب نماز شب به تو می‌دهند. یعنی نیت کار نکرده را هم، دریافت کارهای نکرده. این خیلی مهم است، آدم نیت می‌کند. نیت می‌کنی صدقه بدهی، بعد دست در جیبت می‌کنی می‌بینی پول نیست. ثواب صدقه را داری.

شخصی در جبهه فرمود: کاش برادرم می‌دید ما در جنگ جمل پیروز شدیم. حضرت فرمود: برادرت که نیست که می‌گویی: کاش بود، دل برادرت با ما هست؟ فرمود: بله قلبش با شماست. فرمود: اگر قلبش با ما است، ثواب ما را دارد. حتی کسانی که هنوز مادر نزاییده.

 «لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا قَوْمٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاء» (بحارالانوار/ج33/ص245)

افرادی هستند هنوز به دنیا نیامدند، اما چون بعد از تولد فکرشان با ما هست، در کار ما شریک هستند. باختند کسانی که با غیر خدا معامله کردند.

 «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِک‏َ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُون‏» (بحارالانوار/ج95/ص389)

خسارت کردند آنهایی که برای غیر خدا کار کردند

مدرک چیست؟ برای اینکه حالا ما درس بخوانیم، دکتر شویم، مهندس شویم، کنکور برویم، بگیرید اینها را، من این مدرکی که شما دارید من هم دارم. ولی چیزی نیست. برای این کار نکنید.

۴- پاداش الهی

4- توسعه‌ی دریافت‌ها، هرچه نیت باز باشد دریافت شما بیشتر است.

اگر صدقه می‌دهی برای سلامتی خودت یک نفر است. برای سلامتی خودم و خانواده‌ام، خودم و بچه‌هایم،  برای سلامتی تمام مردم کره‌ی زمین، برای دفع بلا از مرده و زنده و آسمان و دریا و صحرا، هرچه نیتت را باز کنی دریافتت بیشتر است. پول آدم محدودیت دارد. اما نیت آدم محدودیت ندارد. نیت آدم محدودیت ندارد.

«على قدر النیة تکون من الله العطیة» (غررالحکم/ص92)

نکته : من یک وقتی به یک کسی گفتم: خدا طول عمرتان بدهد. ایشان به من گفت: خدا عرض عمرت بدهد. طول و عرض! من یک لحظه فکر کردم، فکر کردم این یک طنزی بود، شوخی بود. دیدم طول عمر مهم نیست، عرض عمر مهم است. یعنی برکت کار. گاهی آدم با یک قلم ارزان صدها نامه‌ی مهم می‌نویسد. گاهی با یک خودنویس گران کاری از پیش نمی‌برد.

5-  بیمه شدن توسط خدا 

 آدم اگر خالص باشد خدا او را بیمه می‌کند. بیمه می‌شویم. بیمه و مصونیت، آدم‌های مخلص را خدا دم بزنگاه حفظ می‌کند.

حدیث داریم که

«إذا علم الله تعالى حسن نیة اکتنفه بالعصمة» (اعلام الدین/ص301)

اگر خدا بداند ایشان نیتش پاک است، غرض و مرضی ندارد، اگر بداند غرض و مرضی ندارد، انوقت خدا حفظش می‌کند.

در قرآن هم داریم

«کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ» (یوسف/24)

 از یوسف خطر را دفع کردیم. چرا؟ برای اینکه

«إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ»

 یوسف چون مخلص بود، خدا از شر زلیخا نجاتش داد.

 امام ما مخلص بود. شهدا مخلص بودند. دائماً در این سی و چند سال از شرق و غرب برای ما کودتا درست می‌کردند. کودتای نظامی صدام، کودتای سیاسی، فتنه‌ها. کودتای اقتصادی بانک‌ها، دائماً در کودتا هستیم و دائماً هم رقیب مخالف شکست می‌خورد و ما بالا می‌رویم. الآن در دنیا مقام معظم رهبری خیلی عزیز‌تر از رئیس جمهور آمریکا است. امام عزیزتر است یا صدام؟ اصلاً قابل قیاس نیست. اصلاً تصورش غلط است. قرآن می‌گوید اگر با اخلاص حرکت کنی دم بزنگاه من دست شما را می‌گیرم. آنوقتی هم که هیچ چیزی بلد نیستی، به تو الهام می‌کنم چنین کن. اخلاص، هیچ چیز را نمی‌تواند تغییر بدهد.

آیت‌الله میرزا جواد تبریزی(ره) آیت الله العظمی از مراجع بود که چند سال پیش از دنیا رفت. ایشان سر درس بود، قم بمباران شد. یک بمب در قم سه راه بازار افتاد، که حسینیه‌ی ارگ لرزید. ایشان وسط درس گفت: لا اله الا الله! بحث ما در این موضوع بود. یعنی تمام زلزله‌ای که به محل درس ایشان وارد شد یک لا اله الا الله گفت و بحث را شروع کرد. بالاخره صدام مرد، ولی سر قبر آیت‌الله تبریزی دائماً دارند فاتحه می‌خوانند. شاگردهایش، کتاب‌هایش، تحقیقاتش، آثارش.

۶-  اخلاص کار کم را جلوه می‌دهد. کار کم جلوه‌ی زیاد.

 حدیث داریم «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْقَلِیلِ مِنْ عَمَلِهِ أَظْهَرَهُ اللَّهُ لَهُ أَکْثَر» (بحارالانوار/ج69/ص290)

اگر نیتت خوب باشد، کار کم هم انجام بدهی، خدا کار کم را جلوه می‌دهد.

 ولی اگر نیتت خدا نباشد، کارهای بزرگت هم خدا جلوه‌اش را خاموش می‌کند.

 «وَ مَنْ أَرَادَ النَّاسَ بِالْکَثِیرِ مِنْ عَمَلِهِ فِی تَعَبٍ مِنْ بَدَنِهِ وَ سَهَرٍ مِنْ لَیْلِه‏»

 اگر کار زیاد انجام بدهی، جان هم بکنی، شب‌ها هم تا صبح بیدار بمانی،

«أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا أَنْ یُقَلِّلَهُ فِی عَیْنِ مَنْ سَمِعَهُ»

مثلاً در یک مسجد نشستی، برای خودنمایی می‌گوید که پنج میلیون هم پای من بنویسید. اگر نیتش خدا نباشد، مردم می‌گویند: درآمدش میلیاردی است این، باید صد میلیون بدهد. عجب آدم گدا و کنسی است. هم پنج میلیون می‌دهد و هم فحش‌اش می‌دهند.

من یکبار یک مهمان آمد، می‌خواستم پذیرایی کنم ریایی. یک غذای مفصلی به او دادم. آخرش گفت: به ما گفتند: طلبگی وضعش ضعیف است شما آخوندها از کجا پول می‌آورید؟ هیچی هم جان کندم، هم پولم رفت و هم فحشم داد. خوب که خورد گفت: از کجا می‌آوری؟

«یَا مُوسَى مَا أُرِیدَ بِهِ وَجْهِی فَکَثِیرٌ قَلِیلُهُ وَ مَا أُرِیدَ بِهِ غَیْرِی فَقَلِیلٌ کَثِیرُه‏» (کافی/ج8/ص45)

۷-  توسعه‌ی رزق،

حدیث داریم آدم مخلص رزقش هم زیاد می‌شود. چطور؟

 «وَ مَنْ حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی رِزْقِه‏» (کافی/ج8/ص219)

 نیتت خوب باشد رزقت هم زیاد می‌شود.

 البته این توجیه عادی هم دارد. یک بازاری اگر نیتش خوب باشد، جنس خوب می‌آورد. وقتی جنس خوب آورد، سود عادلانه رویش می‌کشد. مردم به هم می‌گویند: فلانی هم جنسش خوب است، هم سودش کم است. آنجا بروید، مشتری هم زیاد می‌شود. اگر کسی سودش را کم کرد، سود که کم شد، درآمد چه می‌شود؟ نتیجه‌ی سود کم فروش زیاد. فروش که زیاد شد، سود هم زیاد می‌شود. یعنی ببینید، این سود کم به سود زیاد کشیده می‌شود. سود کم می‌برد وقتی ارزان داد سودش را کم کرد، فروشش بالا می‌رود. همه به هم می‌گویند: فلانی... فروش که بالا رفت، پس سود کم به سود زیاد، این را می‌گویند که اگر نیتت خوب باشد رزقت زیاد می‌شود شاید این باشد. فکر می‌کند که مثلاً حالا کلاهبرداری کرد، این خانه را بد ساخت، این در و پنجره را بد ساخت، پرتقال‌های پوسیده را زیر جعبه گذاشت، فکر می‌کند کلاهبرداری کرد، بی‌انصافی کرد. فروش کم می‌شود. فروش که کم شد، سود کم می‌شود. پس ببینید از سود زیاد به سود کم منجر می‌شود

قرآن را صبح نگاهش می‌کنی یک چیزی می‌فهمی، عصر یک چیز دیگر می‌فهمی. قرآن مثل سالن مهندس است. این مهندس امروز این را ساخته، فردا  بغل خواسته باشد که سالن بسازد طور دیگر می‌سازد. آجرهایش فرق نکرده است. یعنی هر ساختمانی می‌سازی با ساختمان قبلی تفاوت دارد.

۸-   قبولی عمل، در سایه‌ی اخلاص

 اگر کار خالص نباشد عمل قبول نمی‌شود. هرکس می‌خواهی باش.

9- رشد پیدا می‌کند

حدیث داریم

«ما کان لله ینموا» قرآن می‌گوید: اگر برای خدا کار بکنی مثل دانه‌‌ای است که بکاری، هفت تا خوشه بیرون آید، در هر خوشه هم صد دانه. یک دانه می‌کاری هفت تا خوشه، در هر خوشه صد تا دانه. بعد هم گفته:

 «وَ اللَّهُ یُضاعِف‏» (بقره/261) بیش از هفتصد تا برابر  کار خالص رشد می‌دهد.

10- اخلاص آدم را از کارهای پست دور می‌کند.

 ببین اگر شما کنار بوعلی سینا بنشینی، دیگر بازی در نمی‌آوری. یک بچه هرچه هم شوخ باشد، شر باشد، وقتی دید کنار استاد نشسته، می‌بیند دیگر نمی شود. آدم وقتی دستش را در دست خدا گذاشت، وقتی خالص شد خیلی از کارهای پست را دیگر نمی‌کند. حدیث داریم

«من أخلص النیة تنزه عن الدنیة» (غررالحکم/ص198)

 اگر کسی برای خدا کار کند خیلی از کارهای پست را انجام نمی‌دهد. حاجی‌ها لباس احرام می‌پوشند. لباس احرام که پوشیدی خیلی از حرف‌ها را نباید بزنی. همین که لباس احرام را پوشیدی خود این لباس، ببین کسی که عمامه گذاشت، دیگر خودش در خیابان نمی‌دود. یک سردار و امیر و استاد دانشگاه و یک آدم مشهور و متشخص سوار موتور گازی نمی‌شود و جلویش را بلند کند. یعنی همین که شما رنگ بزرگان را گرفتی، خودت یک سری از کارهای سبک را نمی‌کنی. کسی که به خدا رنگی شد، صبغة الله رنگ خدا پیدا کرد، «تنزه عن الدنیة»

 یاد قیامت، عامل اخلاص در کارها

 اگر می‌خواهی مخلص شوی آخرت را در ذهنت بیاور، دنیا را هم در ذهنت بیاور. دنیا چیست و آخرت چیست؟

 «إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ  بِخالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ (ص/46)

می‌گوید: ما اینها را خالص کردیم، می‌گوییم: اینها چطور خالص شدند؟ می‌گوید: «»  یاد قیامت آدم را خالص می کند.

 بالاخره من این کار را کنم، دنیا چه می‌شود آخرت چه می‌شود؟ در دنیا برایت کف می‌زنند.  کف هم مثل خاراندن است. دیدی دستت می‌خارد، در یک لحظه که دستت می‌خارد حال می‌آیی، بعد از 5 دقیقه نه اینجا چیزی است، نه اینجا. دنیا یا کف می‌زنند یا سوت می‌زنند یا تکبیر می‌گویند، فوقش یک خیابانی هم به اسم آدم می‌کنند، بعد هم آدم که مرد کاشی را برمی‌دارند و یک تابلوی دیگر می‌زنند. دنیا چیزی نیست. اگر کسی خواسته باشد راه اخلاص را برود باید حساب کند می‌توانم این کار را به پاداش ابدی بفروشم، می‌توانم به یک کف و سوت موقت بفروشم. آدم مخلص زودتر به آروزهایش می‌رسد. چرا ریاکاری می‌کنیم؟ ریاکاری می‌کنیم که این دوستمان داشته باشد. خوب اگر بنا است برای مردم یک کاری کنیم، آدم برای خودش ریاکاری کند. خدایا ببین، برای خدا کار کن خدا خودش جبران می‌کند.

 «من أخلص بلغ الآمال» (غررالحکم/ص198)

 کسی اگر نیتش خدا باشد زودتر به هدف‌هایش می‌رسد. زودتر به هدفش می‌رسد.

ممکن است آدم بعضی از حرف‌هایش تکراری باشد. حالا تکرار هم باشد. آدم گل را هم دوبار بو می‌کند. ده بار بو می‌کند، طوری نیست.

داستان:

یک کسی یک زمانی عاشق دختر شاه شده بود. گفتند: آخر تو گدا هستی، شاه که دخترش را به تو نمی‌دهد. گفت: دیگر حالا من عاشق شدم. این هی در عشق می‌سوخت و یک نفر غصه خورد و دید این دارد مثل شمع آب می‌شود. گفت: یک کار کن. برو بیرون شهر در این غارها، مشغول عبادت شو. ما شاه را گاهی می‌آوریم بیرون شهر می‌گوییم یک جوان زاهدی است، یک سری به او بزنیم. به اسم تفریح که شاه بیرون شهر می‌آید، او را دم غار می‌آوریم. بعد هم آنجا ما پیشنهاد می‌کنیم که ولو این فقیر است، تو شاه هستی. خانه و زند‌گی‌اش را عوض می‌کنیم. یک تشکیلاتی برایش راه می‌اندازیم، این دخترت را به این بده. آنوقت نمی‌دانی عنوان مذهبی‌تان چقدر خوب می‌شود. این جوان هم گفت باشد. جوانی که عاشق شده بود در یکی از این غارها رفت و مشغول عبادت، شب‌ها و روزها گذشت و آن دربار هم شاهنشاه را برداشت و برای تفریح آورد. ضمناً در راه هم گفت که حالا که اینجا آمدیم برویم این غار را هم ببینیم. می‌خواهد ببیند و بعد هم پیشنهاد ازدواج کند. حالا فقیر است، خانه و زندگی‌اش را درست می کنیم. شاه را با یک حیله‌هایی نزدیک غار آورد. این جوان هم مشغول نماز بود و می‌گفت: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. گفت: اعلی حضرت تشریف آورده است. محل نگذاشت و گفت: الله اکبر! هی نماز خواند، باز گفت: اعلی حضرت تشریف آوردند، جوان اعتنا نکرد! شاه گفت: ولش کن و رفت. این رابط، مدیر روابط عمومی دربار، ناراحت شد و گفت: من با یک زحمتی شاه را نزدیک غار آوردم. چرا اعتنا نکردی؟ گفت: من تا آنوقت نماز می‌خواندم که شاه نزدیک غار بیاید. برای خدا نبود. عاشق دخترش شده بودم، نماز خواندم که شاه نزدیک غار بیاید. من دیدم نماز قلابی اینقدر زور دارد، که شاه را نزدیک غار می‌آورد، پس اگر حقیقی باشد چه می‌شود! تا آمدن شاه نمازم قلابی بود. تا دیدم نماز قلابی زور دارد، از حالا نماز حقیقی می‌خوانم.

 بویی از اسلام در دنیا وزید، بیداری اسلامی! بویی از اسلام چشیدند. یک نمازی، یک الله اکبری، در میدان تحریر، جاهای دیگر، بحرین، مصر، یمن، بویی از اسلام بلند می‌شود، نخست وزیر اسرائیل می‌گوید که زلزله شده است. آمریکا دست و پایش را گم می‌کند. بویی از اسلام، حالا اگر همه مسلمان شوند چه می‌شود؟ با اخلاص آدم زودتر به آرزویش می‌رسد.

۱۱- اخلاص، عامل بصیرت در زندگی

با اخلاص،  آدم بصیرت پیدا می‌کند.

«عند تحقق الإخلاص تستنیر البصائر» (غررالحکم/ص198)

 الله اکبر! می‌گوید: اگر مخلص باشی کلاه سرت نمی‌رود. کلاه سرت نمی‌رود. گاهی یک آدم‌های بسیار عوام تا شما حرف می‌زنی یک چیزی می‌گویند تمام استدلال‌های آدم را بهم میریزد  

«الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّه‏»

لذا امام رضا گاهی وقت‌ها با برده سیاهش مشورت می‌کرد. گفت: آقا من برده‌ی شما هستم. فرمود: اشکال دارد خدا یک چیزی را به... اگر خواستید متحیر نمانید گیج نشوید، کارهایمان اگر اخلاص داشته باشد می‌شود. اشاره می‌کنند وقت تمام شد. ولی حرف‌های من ماند. یکی دو تا دیگر را سریع بگویم.

۱۲- حکمت، در سایه‌ی اخلاص

مسأله‌ی دیگر دانشکده‌ها معمولاً چهار سال، شش سال باید بمانند تا فارغ‌التخصیل شوند. در حدیث داریم که یک دانشکده برایتان باز کردم چهل روزه شما را فارغ‌التحصیل می‌کند.

«مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْما» اگر کسی چهل روز همه‌ی کارهایش خالص باشد، حکیم می‌شود.

«فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» (بحارالانوار/ج67/ص249)

 چشمه‌های حکمت از قلبش به زبانش جاری می‌شود. اگر چهل روز کسی همه کارهایش صد در صد خالص باشد، حرف که می‌زند، تمام حرف‌هایش حرف‌های حکیمانه است. یعنی اخلاص دانشکده‌ای است که فارغ‌التحصیل‌اش بعد از چهل روز بیرون می‌آید.

۱۳-دعا هم مستجاب می‌شود.

«المخلص حری بالإجابة» (غررالحکم/193)

«فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّین‏» (غافر/14)

یکی از برکات اخلاص این است که دعا هم مستجاب می‌شود.

۱۴- پیروزی هم در اثر اخلاص است.

«انما نصر الله هذه الامه باخلاصهم»

و الا یک پیغمبر یتیم، پیغمبر یتیم چطور شد الآن بالای میلیارد طرفدار دارد؟ امام چه چیزی داشت که شاه را بیرون کرد؟ بسیجی‌ها چه داشتند روز اول انقلاب؟ حالا الحمدلله خیلی رشد کردند. روز اول انقلاب اخلاص، جبهه می‌رفت می‌گفت: آمدی چه کنی؟ می‌گفت: چه می‌دانم. امام گفته به کشور اسلامی حمله شده، دفاع واجب است. من آمدم به واجب عمل کنم. می‌خواهی آرپیچی بزنی یا لپه پاک کنی؟ هرجا لازم است. غرب می‌خواهی بروی یا جنوب؟ هرجا لازم است. اصلاً شرط نمی‌کرد. این را می‌گویند اخلاص!

آدم هم هست که وقتی به او می‌گویی: مثلاً بیا یک کاری را بکن، شرط می‌کند. اگر چنین شد، اگر چنین شد. ایشان دیدن من نیامده،  من هم دیدنش نمی‌روم. ای بابا! ایشان عروسی دختر من نیامد و من هم نمی‌روم. ایشان نمی‌دانم عمره رفت با من خداحافظی نکرد، من هم دیدنش نمی‌روم. اصلاً همه‌ی کارهای ما معامله است. یک کاری کنیم که اصلاً هیچ ربطی ندارد. اگر اخلاص باشد کار برکت پیدا می‌کند.

سر قبر کمیل رفتم، گفتم: ای کمیل! تو نه پژوهشگر بودی، نه آیت الله بودی، نه پروفسور بودی، نه استاد دانشگاه بودی، یکی از اصحاب امیرالمؤمنین بودی. هیچ پژوهشی هم نکردی. سه صفحه دعای کمیل را رونویسی کردی. این سه صفحه دعای کمیل تو هرکس می‌خواهد با خدا شب جمعه حرف بزند باید دعای کمیل تو را بخواند. کتاب هایی داریم سی جلد، چهل جلد، همه پژوهش، پژوهش، پژوهش، هیچ‌کس نمی‌خواند. کمیل سه صفحه دعا را نقل کرد، تحقیق نکرد، تتبع نکرد. هیچ کار علمی کمیل روی دعای کمیل نکرده است. فقط هرچه حضرت امیر گفته است نوشته است. سه چهار صفحه نوشت، این مبارک شد.

 امان از وقتی که خدا نظر کند. تار عنکبوتی که «أَوْهَنَ الْبُیُوتِ» (عنکبوت/41) فوتش کنی از بین می‌رود این تار عنکبوت پیغمبر را در غار حفظ می‌کند. کار کم زیاد... توسعه‌ی رزق و قبولی عمل.

موضوع

برچسب‌ها