پایگاه تخصصی منبرها

حیا

زینب که بی ارزش ترین لباس هایش را بر تن و کنیزانش دورش را گرفته بودند، حیا را به عرصه نمایش گذاشت و بدون آن که به امیر سرکش خون خوار اعتنایی کند، به صورت ناشناس در گوشه ای نشست در حالی که سراپای وجود او را شرم، حیا، نجابت و پاکی احاطه کرده بود...
مراد از اینکه راه رفتن او بر استحیا بوده، این است که عفت و نجابت از طرز راه رفتنش پیدا بود.[12] (در این داستان حیا را می‌توان به حیای گفتار و حیای رفتار تقسیم کرد و دختران شعیب یکی از بهترین الگویهای قرآنی برای زنان مسلمان در برخورد با نامحرمان باشند.).
حیاء به معنای واقعی‎اش، ممدوح است، لذا در روایات ما بر محور همین حیای ممدوح بحث کرده‎اند، چون در عرف این حیاء متداول است. البته این تقسیم‎بندیِ حیای ممدوح و مذموم را هم کرده‎اند. من این مقدمه را برای این گفتم که روایاتی را که می‎خوانم، معنایش مشخص شود...
این قسم از حیا، کاشف از آن است انسان هنوز انسانیّت داشته و عقل عملی‏اش کار می‏کند. هنوز قوای حیوانی نتوانسته آن ودیعه الهیّه انسانیّه ‏ای را که در او نهاده است، محو کند. هنوز عقل عملی وجود دارد، به طوری که مانع ارتکاب اعمال زشت می‏شود...
اعمال صورت ملکوتی دارد. ما یک بحث شهود داریم و یک بحث صورت عمل. شهود، یعنی بینندگان عمل. بینندگان عمل یک وقت مخلوقات هستند و گاهی این‏طور نیست، خود خدا است. چه بسا من ـ‏‎نعوذ بالله‎ـ در یک جای مخفی بروم و خطایی کنم که هیچ‎کس آنجا نباشد...
حق حیاء این است که انسان در هر سه رابطه از خدا خجالت بکشد. چه عملت قُبح عقلی داشته باشد، چه قُبح شرعی داشته باشد، چه قُبح عرفی در محیط متشرعه داشته باشد و بالأخره حق حیاء این‎طور است که اگر بخواهیم به طور مطلق بگوییم نسبت به «جمیع قبائح» است...
کسانی که معتقد به مبدأ و معاد و وحی الهی هستند، ادعای تدیّن و اسلام و ایمان می‎کنند، باید به این ناظران توجه کرده و از آنها حیاء کنند. صریح قرآن است که برای هر انسانی دو فرشته مأمور است، یکی سمت چپ و یکی سمت راست، ما را می‎بینند و رؤیت می‎کنند...
در اینجا یک تقسیم‎بندی در باب حیا نسبت به ناظر وجود دارد. در باب ناظر، یعنی به اصطلاح شخص دوم، می‎گویند ناظری که شهود می‎کند، یک وقت ناظری است که از نظر ظاهری «شهود ظاهری» دارد، نفس عمل را در خارج می‎بیند و خود ناظر هم مشهود است...
حیاء به یک معنا مولِد عمل است. می‎خواستم چگونگی نقش حیاء بر روی ایمان را بگویم، این نقش به واسطه عمل است. حیاء موجب می‎شود که از انسان اعمال خیر صادر شود و جلوی اعمال شرّ را بگیرد و آن دل‎بستگی به خدا حفظ ‎شود، آن اعتقادات حفظ شود که اگر این اعتقاد و...
در روایتی از علی(علیه‎السلام) است که خیلی هم زیبا است، می‎فرماید: «الحیاءُ مفتاحُ کلّ خیر» یعنی هر عمل نیکی که از تو سر بزند کلیدش حیاء است. واجب خیر است، مستحب خیر است، ترک حرام خیر است. من طلبه هستم، کسی نگوید ترک جنبه‎ عدمی است...