پایگاه تخصصی منبرها

روزه در سیره ابرار

تاریخ انتشار:
ماه مبارک رمضان، ماه عبادت و بندگی و ماه تعالی روح و روان انسان است؛ پر برکت‌ترین و زیباترین ماهی است که انسان می‌تواند خود را به خدا نزدیک‌تر کند. یکی از اعمال زیبای این ماه، روزه داری است و مؤمنان با روزه داری و عمل به این رکن از ارکان دین مبین اسلام...
روزه در سیره ابرار

نویسنده:سید جواد حسینی

روزه در سیره ابرار

ماه مبارک رمضان، ماه عبادت و بندگی و ماه تعالی روح و روان انسان است؛ پر برکت‌ترین و زیباترین ماهی است که انسان می‌تواند خود را به خدا نزدیک‌تر کند. یکی از اعمال زیبای این ماه، روزه داری است و مؤمنان با روزه داری و عمل به این رکن از ارکان دین مبین اسلام، بر مدعای خود (مسلمانی) صحّه گذاشته و در مسیر پیروی از دستورات الهی قرار می‌گیرند.

حال به این مناسبت نیم‌نگاهی به سیره صحابه و یاران اهل بیت (علیهم السلام)  می‌اندازیم و «روزه‌داری» را در سیره این بزرگواران بررسی می‌کنیم.

حمزه سید الشهداء (علیه السلام)

در جریان جنگ احد بحث بر سر این بود که مسلمان‌ها بیرون از شهر بجنگند و یا داخل شهر بمانند. جناب حمزه افسر رشید اسلام گفت: سوگند به کسی که قرآن بر او نازل شده است، امروز غذا نخواهم خورد، مگر اینکه در بیرون شهر با دشمن جنگ کنم. گفته‌اند: جناب حمزه روز جمعه و شنبه روزه بود و در حال روزه‌داری با دشمن به نبرد پرداخت و در همان حال به شهادت رسید. [1]

جعفر طیّار

در جنگ موته (یکی از جنگ‌های صدر اسلام) که نیروی دشمن سی‌ تا چهل هزار و رزمندگان اسلام سه هزار نفر بودند. جناب جعفر طیّار (علیه السلام) بعد از آغاز جنگ از اسب پیاده شد و شروع به نبرد کرد. دست راست و چپ او از بدن جدا شد و هفتاد تیر نیز به بدن او اصابت کرد، به شدّت خون از بدنش می‌رفت، او را به خیمهٔ مجروحین یعنی دار الحرب (بیمارستان سیّار) بردند.

«عبدالله بن عمر» می‌گوید: من همراه او بودم و او را به خیمه بردم، در حالی که رمق داشت؛ ولی چشمش بسته بود. من متوجّه شدم او تشنه است. ظرف آبی را نزد او آوردم و آرام شانهٔ او را تکان دادم. او چشم‌های خود را به زحمت باز کرد، نگاهی به من کرد و گفت: چه می‌گویی؟ گفتم: آب آورده‌ام، میل داری؟ گفت: این آب را نگه‌دار تا موقع غروب، اگر زنده ماندم از آن می‌نوشم و اگر زنده نماندم، با لب تشنه، به پیشگاه خدا می‌روم، گفتم: چرا تا مغرب؟ گفت: اکنون روزه‌ام و نمی‌خواهم روزهٔ خود را افطار کنم را . [2]

و همین طور  در «بحار الانوار» می‌خوانیم:درباره محمد بن جعفر الصادق (علیه السلام) نقل شده است که:

 «وَ کَانَ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَر (علیه السلام) ٍ شُجَاعاً سَخِیّاً وَ کَانَ یَصُومُ یَوْماً وَ یُفْطِرُ یَوْما؛ [3]  محمد فرزند جعفر (صادق) شجاع و سخاوتمند بود، همیشه این‌گونه بود که روزی را روزه می‌گرفت و روزی افطار می‌کرد.»

ابوامامه و همسر او

«ابوامامه» صحابی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و همسر و خادمش از روزه‌داران معروف در تاریخ اسلام می‌باشند: «کَانَ اَبوُاَمَامَۀُ وَ أَمْرَأَتُهُ وَ خَادِمُهُ لایُلْقَوْنَ اَلاّ صِیَامَاً، فَاِنْ رَأوا فِی دَارِهِمْ نَارَاً اَوْ دُخَانَاً عَلِمُوُا اَنَّهُ قَدْ اعْتَرَاهُمْ ضَیْفٌ؛ [4] ابوامامه، همسرش و خادمشان هیچ وقت ملاقات نشدند، مگر اینکه روزه‌داربودند و هرگاه در خانه‌شان آتشی یا دودی دیده می‌شد، مردم می‌دانستند که برای ابوامامه مهمان رسیده [و مشغول پذیرایی هستند].»

نکته مهمّ

روزه‌داری اعضای خانواده با رضایت تمام اعضای خانواده خوب و مطلوب است؛ ولی اگر روزه‌داری برخی اعضای خانواده باعث تضییع حق عضو دیگر شود، مطلوبیت خود را از دست می‌دهد.

در زمان امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، زنی بسیار روزه می‌گرفت، و به این وسیله همسر خویش را از امور زناشویی و آمیزش محروم می‌ساخت، و هیچ‌گونه تمایلی نسبت به ادای حق شوهر نشان نمی‌داد، به ناچار مرد جریان همسرش را به محضر آن حضرت عرض کرد، امام (علیه السلام) فرمود: «لَا صَوْمَ لَهَا إِلَّا بِإِذْنِکَ إِلَّا فِی وَاجِبٍ عَلَیْهَا أَنْ تَصُومَه؛ [5]

روزۀ او صحیح نیست، مگر با اجازه و رضایت تو، جز روزهٔ (واجب) که بر او واجب است (که دیگر آنجا اذن شما شرط نیست).»

مختار و روزه در میدان نبرد

هنگام شروع قیام مختار در کوفه که از لحظهٔ طلوع فجر و با اقامهٔ نماز جماعت شروع شد. جنگ تا مدتی از روز ادامه یافت. جنگ شدید و عرق ریختن فراوانی باعث تشنگی شدید رزمندگان شده بود. در فراغتی مختصر از جنگ، مختار دستور داد به تمام سربازان آب بدهند. سربازان آب نوشیدند؛ ولی مختار آب ننوشید؛ زیرا او روزه بود. او در این روز مهمّ برای تقرّب به خدا و شکرگزاری از نعمت بزرگ جهاد در راه انتقام از قاتلان امام حسین (علیه السلام) روزه گرفته است. [6]

اما مدتی نگذشت که بی وفایی کوفیان دوباره گل کرد و مختار در شصت و هفتمین بهار عمر خویش در حالی که غسل شهادت کرده، بدن خویش را خوشبو نموده بود، بعد از نبرد جانانه و شجاعانه ـ تا آنجا که دشمن مرگ را در برابر چشمان خود می‌دید ـ در محاصره دشمن قرار گرفت و بعد از زخمهای متعدد با دهان روزه به بزم عشق و حضور و شهود حضرت حق وارد شد، تا روزهٔ خویش را بر سر سفرهٔ [عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون] بگشاید. [7]

نفسیه خاتون و سی سال روزه

نفیسه، دختر حسن بن زید بن الحسن المجتبی (علیهم السلام)  و همسر «اسحاق مؤتمن» فرزند امام صادق (علیه السلام) است که بانوی بسیار جلیله بوده و در وصف او گفته‌اند:

«هِیَ السَّیِّدَۀُ الْجَلیِلَۀُ وُرِدَتْ رَوایَاتُ فِی مدحها؛ او زنی صاحب جلالت و فضیلت است که در مدحش روایات متعدد وارد شده.»

محدث قمی (ره) می‌نویسد: در کتاب «اسعاف الراغبین» آمده است که جناب نفیسه خاتون قبرش را با دست مبارک خویش حفر کرده، در میان آن نماز و قرآن می‌خواند، تا آنجا که در داخل آن شش هزار ختم قرآن داشته است.

او در ماه مبارک رمضان سال 208 ق از دنیا رفت.

هنگام احتضار و فرا رسیدن مرگ، روزه‌دار بود. او را الزام کردند که روزهٔ خود را افطار کند، در جواب فرمود: واعجبا! من سی سال است که از خداوند خواسته‌ام که او را با زبان روزه ملاقات نمایم، [آیا شدنی است که] الان افطار کنم؟ [خیر] این کار شدنی نیست [خداوند دعایم را مستجاب نموده]. سپس مشغول به قرائت سورهٔ مبارکهٔ انعام شد، تا وقتی به آیهٔ شریفهٔ [لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِم ]؛ "برای آنان در نزد پروردگارشان، خانه سلامت (و بهشت) است"رسید، فوت کرد.

بعد از وفات، همسرش اسحاق تصمیم گرفت او را به مدینه ببرد تا در قبرستان بقیع دفن کند؛ امّا مردم مصر با اصرار زیاد خواهش کردند و پیشنهاد مال نمودند تا نفیسه خاتون را در مصر دفن کند، که مردم مصر به وجود او تبرّک جویند و کسب رحمت و برکت نمایند. جناب اسحاق راضی نگشت تا اینکه شب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در خواب دید. آن حضرت به او فرمود:

«یَا اِسْحَاقُ! لاتُعَارِضْ اَهْلَ مِصْرٍ فِی نَفیِسَۀِ فَاِنَّ الرَّحْمَۀَ تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِم بِبَرِکَتِهَا؛ ای اسحاق! با اهل مصر دربارهٔ (دفن) نفیسه معارضه (و مقاومت) نکن؛ زیرا به برکت وجود او رحمت الهی بر مردم مصر نازل می‌گردد.»

مرحوم محدّث قمی (ره) به دنبال این جریان می‌نویسد: از شعرانی حکایت شده که شیخ محمد ابوالمواهب شاذلی (که از بزرگان علم و عمل بوده است) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را خواب دید، آن حضرت فرمود: «یَا مُحَمَّدُ! اِذَا کَانَ لَکَ اِلَی اللهِ حَاجَۀً فَانْذِرْ لِنَفیِسَةِ الطَّاهِرَۀِ وَ لَوْ بِدِرْهَمٍ یَقْضَی اللهُ تَعَالی حَاجَتُکَ؛

ای محمد (شاذلی)! اگر برای تو در پیشگاه الهی حاجتی بود، پس برای نفیسه پاکیزه، و لو یک‌ درهم نذر کن، خداوند حاجتت را برآورده خواهد نمود.»[8]

نذر عجیب روزه داری

مرحوم کلینی (ره) روایت نموده است که: مردی به نام «کرّام» سوگند یاد کرده بود در روز طعام نخورد تا حضرت مهدی (عج) قیام فرماید. کرّام می‌گوید: نزد حضرت صادق (علیه السلام) رفته، عرض کردم:

«رَجُلٌ مِنْ شِیعَتِکُم جَعَلَ للهِ عَلَیهِ اَنْ لایاْکُلَ طَعَامَاً بِنَهَارٍ اَبَدَاً حَتّی یَقوُمَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ: فَصُمْ یَا کَرَّامُ: وَ لا تَصُمْ العِیدَیْنِ وَ لا ثَلَاثَۀِ التَّشْریقِ وَ لا اِذَا کُنْتَ مُسَافِرَاً؛ [9]

مردی از شیعیان شما برای خدا نذر کرده که روزها غذا نخورد تا قائم آل محمد (علیه السلام) قیام کند. حضرت فرمود: ای کرّام! [متوجه شد که نذر مربوط به خود اوست] روزه بگیر؛ ولی در عید فطر و قربان و سه روز ایّام تشریق (دهم الی دوازدهم ذی حجه) و هنگام مسافرت روزه نگیر!»

آیت الله بروجردی (ره) و نذر روزه

مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) اوقاتی که در بروجرد بودند، جهت نگهداری خویش از تُندی و عصبانیّت و جهت سرکوب هوای نفس، نذر می‌کند که اگر با کسی تندی کند، برای عقوبت نفس خود یک سال روزه بگیرد، اتفاقاً روزی در درس یکی از شاگردان اشکال نامناسبی کرد؛ مطلب ناروایی گفته بود، ایشان تندی می‌کنند و بعد ناراحت می‌شوند و برای وفای به نذر یکسال متوالی (جز ایام حرام) روزه می‌گیرند. [10]

پدر شهید مطهری (ره) و روزه‌داری

استاد مطهری (ره) می‌گوید: «ما که بچه بودیم، درمنزل خود ما ـ من از هفت و هشت سالگی کاملاً یادم هست ـ اصلاً اینکه ماه رجب دارد می‌آید، مشخص بود. می‌گفتند: یک هفته به ماه رجب مانده، سه روز مانده، امشب احتمالاً شب اوّل ماه رجب است و... مرحوم ابوی ما و مرحوم والدهٔ ما غیر از اوّل و آخر ماه رجب و غیر از ایّام البیض پنج‌شنبه‌ها و جمعه‌ها روزه بودند و بلکه مرحوم ابوی ما در بعضی از سال‌ها دو ماه رجب و شعبان را پیوسته روزه می‌گرفتند و به ماه مبارک رمضان متصل می‌کردند.»[11]

 پی نوشت:

[1]. بحارالانوار، علامه مجلسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 2، ص 124. «فَقَالَ حَمْزَةُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکتابُ لا أَطْعَمَ الیَومَ طَعامَاً حَتَّی أَجَالدَهُمْ بِسَیْفی خَارِجَاً مِنَ الْمَدینَةِ وَ کَانَ یُقَالُ کَانَ حَمْزَةُ یَوُمَ الْجُمعَةِ صَائِماً وَ یَوْمَ السَّبْتِ صَائِماً فَلاقاهُمْ وَ هُوَ صَائِمْ.»

[2]. روزه؛ درمان بیماری‌های روح و جسم، سید حسین موسوی راد، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ اول، 1364 ش، ص 232.

[3]. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 47، ص 242.

[4]. مسند احمد، احمد حنبل، دار الاحیاءالتراث العربی، بیروت، ج 5، ص 255.

[5]. دعائم الاسلام، نعمانبن محمد تمیمی مغربی، مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)  ، قم، چاپ دوم، 1358 ش، ج 1، ص 285.

[6]. مختار ثقفی رایت امید، سید محمود مدنی بجستانی، سازمان تبلیغات اسلامی، قم، 1378 ش، ص 103.

[7]. همان، ص 173.

[8]. سفینةالبحار، محدث قمی، انتشارات اسوه، تهران، 1380 ش، ج 8، ص 301، حرف نفس.

[9]. کافی، شیخ کلینی، انتشارات اسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1362 ش، ج 1، ص 543.

[10]. روزه؛ درمان بیماری های روح و جسم، سید حسین موسوی راد، ص 231.

[11]. آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، 1368 ش، ج 8، ص 233

منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 167 .