پایگاه تخصصی منبرها

چهل حدیث گهربار از امام حسن عسکری (علیه السلام)

تاریخ انتشار:
فرمود: مقدّراتى که در انتظار ظهور مى باشد با زرنگى و تلاش از بین نمى رود و آنچه مقدّر باشد خواهد رسید، همچنین رزق و روزى هرکس ، ثبت و تعیین شده است و با زیاده روى در مصرف به جائى نخواهد رسید؛ و نیز با نگهدارى هم نمى توان آن را دفع کرد.
امام عسکری

   چهل حدیث گهربار از امام حسن عسکری (علیه السلام)

1 قالَ الا مامُ بُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْکَرى صَلَواتُ اللّهِ وَسَلامُهُ عَلَیْهِ:
إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى بَیَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِکُلِّ شَىْءٍ، وَ یُعْطِیهِ اللُّغاتِ، وَمَعْرِفَةَ الاْ نْسابِ وَالاَّْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِکَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوحِ فَرْقٌ.(68)

ترجمه :
فرمود: همانا خداوند متعال ، حجّت و خلیفه خود را براى بندگانش الگو و دلیلى روشن قرار داد، همچنین خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغت ها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و نساب همه را مى شناسد و از نهایت عمر انسان ها و موجودات و نیز جریات و حادثه ها آگاهى کامل دارد و چنانچه این امتیاز وجود نمى داشت ، بین حجّت خدا و بین دیگران فرقى نبود.

2 قالَ علیه السلام : عَلامَةُ الاْ یمانِ خَمْسٌ: التَّخَتُّمُ بِالْیَمینِ، وَ صَلاةُ الا حْدى وَ خَمْسینَ، وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم ، وَ تَعْفیرُ الْجَبین ، وَ زِیارَةُ الاْ رْبَعینَ.(69)
ترجمه :
فرمود: علامت و نشانه ایمان پنج چیز است : انگشتر به دست راست داشتن ، خواندن پنجاه و یک رکعت نماز (واجب و مستحبّ)، خواندن ((بسم اللّه الرّحمن الرّحیم )) را (در نماز ظهر و عصر) با صداى بلند، پیشانى را در حال سجده روى خاک نهادن ، زیارت اربعین امام حسین علیه السلام انجام دادن .

3 قالَ علیه السلام : لَیْسَتِ الْعِبادَةُ کَثْرَةُ الصّیامِ وَالصَّلاةِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فی مْرِ اللّهِ.(70)
ترجمه :
فرمود: عبادت در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست ، بلکه عبادت با تفکّر و اندیشه در قدرت بى منتهاى خداوند در امور مختلف مى باشد.

4 قالَ علیه السلام : خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَىٍّْءٌ: الاْ یمانُ بِاللّهِ، وَنَفْعُ الاْ خْوانِ.(71)
ترجمه :
فرمود: دو خصلت و حالتى که والاتر از آن دو چیز نمى باشد عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنایان .

5 قالَ علیه السلام : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُخالِفُهُمْ، مَّا الْمُؤْمِنُونَ فَیَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ مَّا الْمُخالِفُونَ فَیُکَلِّمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَى الاْ یِمانِ.(72)
ترجمه :
فرمود: با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشید، امّا با دوستان مؤمن به عنوان یک وظیفه که باید همیشه نسبت به یکدیگر با چهره اى شاداب برخورد نمایند، امّا نسبت به مخالفین به جهت مدارا و جذب به اسلام و احکام آن .

6 قالَ علیه السلام : اللِّحاقُ بِمَنْ تَرْجُو خَیْرٌ مِنَ المُقامِ مَعَ مَنْ لا تَأْمَّنُ شَرَّهُ.(73)
ترجمه :
فرمود: تداوم دوستى و معاشرت با کسى که احتمال دارد سودى برایت داشته باشد، بهتر است از کسى که محتمل است شرّ جانى ، مالى ، دینى و... برایت داشته باشد.

7 قالَ علیه السلام : إیّاکَ وَ الاْ ذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَةِ، فَإنَّهُما یَدْعُوانِ إلَى الْهَلَکَةِ.(74)
ترجمه :
فرمود: مواظب باش از این که بخواهى شایعه و سخن پراکنى نمائى و یا این که بخواهى دنبال مقام و ریاست باشى و تشنه آن گردى ، چون هر دوى آن ها انسان را هلاک خواهد نمود.

8 قالَ علیه السلام : إنَّ مُداراةَ أَعْداءِاللّهِ مِنْ فْضَلِ صَدَقَةِالْمَرْءِ عَلى نَفْسِهِ و إخْوانِهِ .(75)
ترجمه :
فرمود: مدارا و سازش با دشمنان خدا و دشمنان اهل بیت علیهم السلام در حال تقیّه بهتر است از هر نوع صدقه اى که انسان براى خود بپردازد.

9 قالَ علیه السلام : حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالٌ باطِنٌ.(76)
ترجمه :
فرمود: نیکوئى شکل و قیافه ، یک نوع زیبائى و جمال در ظاهر انسان پدیدار است و نیکو بودن عقل و درایت ، یک نوع زیبائى و جمال درونى انسان مى باشد.

10 قالَ علیه السلام : مَنْ وَعَظَ خاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ، وَمَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَدْ شانَهُ.(77)
ترجمه :
فرمود: هرکس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه کند، او را زینت بخشیده ؛ و چنانچه علنى باشد سبب ننگ و تضعیف او گشته است .

11 قالَ علیه السلام : مَنْ لَمْ یَتَّقِ وُجُوهَ النّاسِ لَمْ یَتَّقِ اللّهَ.(78)
ترجمه :
فرمود: کسى که در مقابل مردم بى باک باشد و رعایت مسائل اخلاقى و حقوق مردم را نکند، تقواى الهى را نیز رعایت نمى کند.

12 قالَ علیه السلام : ما قْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ نْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ.(79)
ترجمه :
فرمود: قبیح ترین و زشت ترین حالت و خصلت براى مؤمن آن حالتى است که داراى آرزوئى باشد که سبب ذلّت و خوارى او گردد.

13 قالَ علیه السلام : خَیْرُ إخْوانِکَ مَنْ نَسَبَ ذَنْبَکَ إلَیْهِ.(80)
ترجمه :
فرمود: بهترین دوست و برادر، آن فردى است که خطاهاى تو را به عهده گیرد و خود را مقصّر بداند.

14 قالَ علیه السلام : ما تَرَکَ الْحَقَّ عَزیزٌ إلاّ ذَلَّ، وَلا خَذَ بِهِ ذَلیلٌ إ لاّعَزَّ.(81)
ترجمه :
فرمود: حقّ و حقیقت را هیچ صاحب مقام و عزیزى ترک و رها نکرد مگر آن که ذلیل و خوار گردید، همچنین هیچ شخصى حقّ را به اجراء در نیاورد مگر آن که عزیز و سربلند شده است .

15 قالَ علیه السلام : مِنَ الْفَواقِرِ الّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إنْ رى حَسَنَةً طْفَأ ها وَ إنْ رَى سَیِّئَةً فْشاها.(82)
ترجمه :
فرمود: یکى از مصائب و ناراحتى هاى کمرشکن ، همسایه اى است که اگر به او احسان و خدمتى شود آن را پنهان و مخفى دارد و اگر ناراحتى و اذیّتى متوجّه اش گردد آن را علنى و آشکار سازد.

16 قالَ علیه السلام لِشیعَتِهِ: وُصیکُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَالْوَرَعِ فى دینِکُمْ وَالاْ جْتِهادِ لِلّهِ، وَ صِدْقِ الْحَدیثِ، وَداءِ الاْ مانَةِ إلى مَنِ ائْتَمَنَکِمْ مِنْ بِرٍّ وْ فاجِرٍ، وِطُولِ السُّجُودِ، وَحُسْنِ الْجَوارِ.(83)
ترجمه :
به شیعیان و دوستان خود فرمود: تقواى الهى را پیشه کنید و در امور دین ورع داشته باشید، در تقرّب به خداوند کوشا باشید و در صحبت ها صداقت نشان دهید، هرکس امانتى را نزد شما نهاد آن را سالم تحویلش دهید، سجده هاى خود را در مقابل خداوند طولانى کنید و به همسایگان خوش رفتارى و نیکى نمائید.

17 قالَ علیه السلام : مَنْ تَواضَعَ فِى الدُّنْیا لاِ خْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللّهِ مِنْ الصِدّیقینَ، وَمِنْ شیعَةِ علىّ بْنِ بى طالِبٍ عَلَیْهِ السّلامُ حَقّاً.(84)
ترجمه :
فرمود: هرکس در دنیا در مقابل دوستان و هم نوعان خود متواضع و فروتنى نماید، در پیشگاه خداوند در زُمره صِدّیقین و از شیعیان امام علىّ علیه السلام خواهد بود.

18 قالَ علیه السلام : إنَّهُ یُکْتَبُ لِحُمَّى الرُّبْعِ عَلى وَرَقَةٍ، وَ یُعَلِّقُها عَلَى الْمَحْمُومِ: ((یا نارُکُونى بَرْداً))، فَإنَّهُ یَبْرَءُ بِإذْنِ اللّهِ.(85)
ترجمه :
فرمود: کسى که ناراحتى تب و لرز دارد، این آیه شریفه قرآن در ((سوره نبیاء، آیه 69)) را روى کاغذى بنویسید و بر گردن او آویزان نمائید تا با إذن خداوند متعال بهبود یابد.

19 قالَ علیه السلام : کْثِرُوا ذِکْرَ اللّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ، وَ تَلاوَةَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاةَ عَلى النَّبىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَإنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَناتٍ.(86)
ترجمه :
فرمود: ذکر و یاد خداوند متعال ، مرگ و حالات آن ، تلاوت و تدبّر قرآن ؛ و نیز صلوات و درود فرستاد بر حضرت رسول و اهل بیتش علیهم السلام را زیاد و به طور مکرّر انجام دهید، همانا پاداش صلوات بر آن ها، ده حسنه و ثواب مى باشد.

20 قالَ علیه السلام : إنَّکُمْ فى آجالِ مَنْقُوصَةٍ وَیّامٍ مَعْدُودَةٍ، وَالْمَوْتُ یَتی بَغْتَةً، مَنْ یَزْرَعُ شَرّاً یَحْصَدُ نِدامَةً.(87)
ترجمه :
فرمود: همانا شما انسان ها در یک مدّت و مهلت کوتاهى به سر مى برید که مدّت زمان آن حساب شده و معیّن مى باشد و مرگ ، ناگهان و بدون اطلاع قبلى وارد مى شود و شخص را مى رباید، پس متوجّه باشید که هرکس هر مقدار در عبادت و بندگى و انجام کارهاى نیک تلاش کند فرداى قیامت غبطه مى خورد که چرا بیشتر انجام نداده است و کسى که کار خلاف و گناه انجام دهد پشیمان و سرافکنده خواهد بود.

21 قالَ علیه السلام : إنّ الْوُصُولَ إلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لایُدْرَکُ إلاّبِامْتِطا ءِ اللَّیْلِ.(88)
ترجمه :
فرمود: همانا رسیدن به خداوند متعال و مقامات عالیه یک نوع سفرى است که حاصل نمى شود مگر با شب زنده دارى و تلاش در عبادت و جلب رضایت او در امور مختلف .

22 قالَ علیه السلام : الْمَقادیرُ الْغالِبَةِ لاتُدْفَعُ بِالْمُغالَبَةِ، وَالاْ رْزاقُ الْمَکْتُوبَةِ لاتُنالُ بِالشَّرَهِ، وَلاتُدْفَعُ بِالاْ مْساکِ عَنْها.(89)
ترجمه :
فرمود: مقدّراتى که در انتظار ظهور مى باشد با زرنگى و تلاش از بین نمى رود و آنچه مقدّر باشد خواهد رسید، همچنین رزق و روزى هرکس ، ثبت و تعیین شده است و با زیاده روى در مصرف به جائى نخواهد رسید؛ و نیز با نگهدارى هم نمى توان آن را دفع کرد.

23 قالَ علیه السلام : قَلْبُ الاْ حْمَقِ فى فَمِهِ، وَفَمُ الْحَکیمِ فى قَلْبِهِ.(90)
ترجمه :
فرمود: اندیشه حمق در دهان اوست ، ولیکن دهان و سخن عاقل در درون او مى باشد. (یعنى ؛ افراد حمق اوّل حرف مى زنند و سپس در جهت سود و زیان آن فکر مى کنند، بر خلاف عاقل که بدون فکر سخن نمى گوید).

24 قالَ علیه السلام : الْمُؤْمِنُ بَرَکَةٌ عَلَى الْمؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَى الْکافِرِ.(91)
ترجمه :
فرمود: وجود شخص مؤمن براى دیگر مؤمنین برکت و سبب رحمت مى باشد و نسبت به کفّار و مخالفین حجّت و دلیل است .

25 قالَ علیه السلام : لا یَشْغَلُکَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَلٍ مَفْرُوضٍ.(92)
ترجمه :
فرمود: مواظب باش که طلب روزى که از طرف خداوند متعال تضمین شده تو را از کار و اعمالِ واجب باز ندارد (یعنى ؛ مواظب باش که به جهت تلاش ‍ و کار بیش از حدّ نسبت به واجبات سُست و سهل انگار نباشى ).

26 قالَ علیه السلام : جُرْةُ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ فی صِغَرِهِ تَدْعُو إلَى الْعُقُوقِ فى کِبَرِهِ.(93)
ترجمه :
فرمود: رو پیدا کردن و جرئ شدن فرزند هنگام طفولیّت در مقابل پدر، سبب مى شود که در بزرگى مورد نفرین و غضب پدر قرار گیرد.

27 قالَ علیه السلام : جْمِعْ بَیْنَ الصَّلاتَیْنِ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، تَرى ما تُحِبُّ.(94)
ترجمه :
فرمود: نماز ظهر و عصر را دنباله هم در اوّل وقت انجام بده ، که در نتیجه آن فقر و تنگ دستى از بین مى رود و به مقصود خود خواهى رسید.

28 قالَ علیه السلام : وْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهةِ، عْبَدُ النّاسِ مَنْ قامَ الْفَرائِضَ، زْهَدُ النّاس مَنْ تَرَکَ الْحَرامَ، شَدُّ النّاسِ اجْتِهاداً مَنْ تَرَکَ الذُّنُوبَ.(95)
ترجمه :
فرمود: پارساترین مردم آن کسى است که از موارد گوناگون شبهه و مشکوک اجتناب و دورى نماید؛ عابدترین مردم آن شخصى است که قبل از هر چیز، واجبات الهى را انجام دهد؛ زاهدترین انسان ها آن فردى است که موارد حرام و خلاف را مرتکب نشود؛ قوى ترین اشخاص آن شخصى است که هر گناه و خطائى را در هر حالتى ترک نماید.

29 قالَ علیه السلام : لا یَعْرِفُ النِّعْمَةَ إلاَّ الشّاکِرُ، وَلا یَشْکُرُ النِّعْمَةَ إلاَّ الْعارِفُ.(96)
ترجمه :
فرمود: کسى قدر نعمتى را نمى داند مگر آن که شکرگزار باشد و کسى نمى تواند شکر نعمتى را انجام دهد مگر آن که اهل معرفت باشد.

30 قالَ علیه السلام : مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا یُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ: لَیْتَنى لاأُؤ اخِذُ إلاّ بِهذا.(97)
ترجمه :
فرمود: بعضى از گناهانى که آمرزیده نمى شود: خلافى است که شخصى انجام دهد و بگوید: اى کاش فقط به همین خلاف عِقاب مى شدم ، یعنى ؛ گناه در نظرش ناچیز و ضعیف باشد.

31 قالَ علیه السلام : بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یَکُونُ ذا وَجْهَیْنِ وَ ذالِسانَیْنِ، یَطْرى خاهُ شاهِداً وَ یَکُلُهُ غائِباً، إنْ أُعْطِىَ حَسَدَهُ، وَ إنْ ابْتُلِىَ خَذَلَهُ.(98)
ترجمه :
فرمود: بد آدمى است آن که داراى دو چهره و دو زبان مى باشد؛ دوست و برادرش را در حضور، تعریف و تمجید مى کند ولى در غیاب و پشت سر، بدگوئى و مذمّت مى نماید که همانند خوردن گوشت هاى بدن او محسوب مى شود، چنین شخص دو چهره اگر دوستش در آسایش و رفاه باشد حسادت مى ورزد و اگر در ناراحتى و سختى باشد زخم زبان مى زند.

32 قالَ علیه السلام : مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلى کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَالْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ.(99)
ترجمه :
فرمود: یکى از نشانه هاى تواضع و فروتنى آن است که به هرکس برخورد نمائى سلام کنى و در هنگام ورود به مجلس هر کجا، جا بود بنشینى نه آن که به زور و زحمت براى دیگران جائى را براى خود باز کنى -.

33 قالَ علیه السلام : مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتّى یَقُومَ، مِنَال تَّواضُعِ السَّلامُ عَلى کُلِّمَنْ تَمُّرُ بِهِ.(100)
ترجمه :
فرمود: کسى که متکبّر نباشد و موقع ورود به مجلس هر کجا جائى بود بنشیند تا زمانى که حرکت نکرده باشد خدا و ملائکه هایش بر او درود و رحمت مى فرستند؛ از علائم و نشانه هاى تواضع و فروتنى آن است که به هر شخصى برخورد نمودى سلام کنى .

34 قالَ علیه السلام : لاتُمارِ فَیَذْهَبُ بَهاؤُکَ، وَ لا تُمازِحْ فَیُجْتَرَأُ عَلَیْکَ.(101)
ترجمه :
فرمود: با کسى جدال و نزاع نکن که بهاء و ارزش خود را از دست مى دهى ، با کسى شوخى و مزاح ناشایسته و بى مورد نکن وگرنه افراد بر تو جرى ء و چیره خواهند شد.

35 قالَ علیه السلام : مَنْ آثَرَ طاعَةَ بَوَىْ دینِهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی عَلَیْهِمَاالسَّلام عَلى طاعَةِ بَوَىْ نَسَبِهِ، قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِهُ: لاَُؤَ ثِرَنَّکَ کَما آثَرْتَنى ، وَلاَُشَرِّفَنَّکَ بِحَضْرَةِ أ بَوَىْ دینِکَ کَما شَرَّفْتَ نَفسَکَ بِإیثارِ حُبِّهِما عَلى حُبِّ بَوَیْ نَسَبِکَ.(102)
ترجمه :
فرمود: کسى که مقدّم دارد طاعت و پیروى پیغمبر اسلام حضرت محمّد و امیرالمؤمنین امام علىّ صلوات اللّه علیهما را بر پیروى از پدر و مادر جسمانى خود، خداوند متعال به او خطاب مى نماید: همان طورى که دستورات مرا بر هر چیزى مقدّم داشتى ، تو را در خیرات و برکات مقدّم مى دارم و تو را همنشین پدر و مادر دینى یعنى حضرت رسول و امام علىّ علیهما السلام مى گردانم ، همان طورى که علاقه و محبّت عملى و اعتقادى خود را نسبت به آن ها بر هر چیزى مقدّم داشتى .

36 قالَ علیه السلام : لَیْسَ مِنَ الاْ دَبِ إظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ.(103)
ترجمه :
فرمود: از ادب و اخلاق انسانى و اسلامى نیست که در حضور شخص ‍ مصیبت دیده و غمگین ، اظهار شادى و سرور کند.

37 قالَ علیه السلام : مَنْ کانَ الْوَرَعُ سَجّیَتَهُ، وَالْکَرَمُ طَبیعَتَهُ، وَالْحِلْمُ خُلَّتَهُ، کَثُرَ صدیقُهُ وَالثَّناءُ عَلَیْهِ.(104)
ترجمه :
فرمود: هرکس ورع و احتیاط در روش زندگیش ، بزرگوارى و سخاوت عادت برنامه اش و صبر و بردبارى برنامه اش باشد؛ دوستانش زیاد و تعریف کنندگانش بسیار خواهند بود.

38 قالَ علیه السلام : عْرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ إخْوانِهِ، وَشَدُّهُمْ قَضاءً لَها، عْظَمُهُمْ عِنْدَاللّهِ شَناً.(105)
ترجمه :
فرمود: هرکس حقوق هم نوعان خود را بشناسد و رعایت کند و مشکلات و نیازمندى هاى آن ها را برطرف نماید، در پیشگاه خداوند داراى عظمت و موقعیّتى خاصّى خواهد بود.

39 قالَ علیه السلام : اِتَّقُوا اللّهُ وَکُونُوا زَیْناً وَلاتَکُونُوا شَیْناً، جُرُّوا إلَیْنا کُلَّ مَوَّدَةٍ، وَاَدْفَعُوا عَنّا کُلُّ قَبیحٍ، فَإنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حُسْنٍ فَنَحْنُ هْلُهُ، وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوءٍ فَما نَحْنُ کَذلِکَ.(106)
ترجمه :
فرمود: تقواى الهى را در همه امور رعایت کنید، و زینت بخش ما باشید و مایه ننگ ما قرار نگیرید، سعى کنید افراد را به محبّت و علاقه ما جذب کنید و زشتى ها را از ما دور نمائید؛ درباره ما آنچه از خوبى ها بگویند صحیح است و ما از هر گونه عیب و نقصى مبّرا خواهیم بود.

40 قالَ علیه السلام : یَتی عُلَماءُ شیعَتِنَا الْقَوّامُونَ لِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ هْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَالاْ نْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ عَلى رَسِ کُلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ تاجُ بَهاءٍ، قَدِ انْبَثَّتْ تِلْکَ الاْ نْوارُ فى عَرَصاتِ الْقِیامَةِ وَ دُورِها مَسیرَةَ ثَلاثِمِائَةِ لْفِ سَنَةٍ.(107)
ترجمه :
فرمود: آن دسته از علماء و دانشمندان شیعیان ما که در هدایت و رفع مشکلات دوستان و علاقه مندان ما، تلاش کرده اند، روز قیامت در حالتى وارد صحراى محشر مى شوند که تاج کرامت بر سر نهاده و نور وى ، همه جا را روشنائى مى بخشد و تمام اءهل محشر از آن نور بهره مند خواهند شد.

پاورقی:

68- اصول کافى : ج 1، ص 519، ح 11.
69- حدیقة الشّیعة : ج 2، ص 194، وافى : ج 4، ص 177، ح 42.
70- مستدرک الوسائل : ج 11، ص 183، ح 12690.
71- تحف العقول : ص 489، س 13، بحارالا نوار: ج 75، ص 374، ح 26.
72- مستدرک الوسائل : ج 12، ص 261، ح 14061.
73- مستدرک الوسائل : ج 8، ص 351، ح 5، بحارالا نوار: ج 71، ص ‍ 198، ح 34.
74- بحارالا نوار: ج 50، ص 296، ضمن ح 70.
75- مستدرک الوسائل : ج 12، ص 261،س 15، بحارالا نوار: ج 75، ص ‍ 401، ضمن ح 42.
76- بحارالا نوار: ج 1، ص 95، ح 27.
77- تحف العقول : ص 489 س 20، بحارالا نوار: ج 75، ص 374، ح 33.
78- بحارالا نوار: ج 68، ص 336، س 21، ضمن ح 22.
79- تحف العقول : ص 498 س 22، بحارالا نوار: ج 75، ص 374، ح 35.
80- بحارالانوار: ج 71، ص 188، ح 15.
81- تحف العقول : ص 489، س 17، بحارالا نوار: ج 75، ص 374، ح 24.
82- بحارالا نوار: ج 75، ص 372، ح 11.
83- اءعیان الشّیعة : ج 2، ص 41، س 30، بحارالا نوار: ج 75، ص 372، ح 12.
84- احتجاج طبرسى : ج 2، ص 517، ح 340، بحارالا نوار: ج 41، ص ‍ 55، ح 5.
85- طب الائمّه سیّد شبّر: ص 331، س 8.
86- بحارالا نوار: ج 75، ص 372، س 21، ضمن ح 12.
87- اءعیان الشّیعة : ج 2، ص 42، س 2، بحارالا نوار: ج 75، ص 373، ح 19.
88- اءعیان الشّیعة : ج 2، ص 42، س 29، بحارالا نوار: ج 75، ص 380، س 1.
89- اءعلام الدّین : ص 313، س 3، بحارالا نوار: ج 75، ص 379، س ‍ 18.
90- تحف العقول : ص 489، س 8، بحارالا نوار: ج 75، ص 374، ح 21.
91- تحف العقول : ص 489، س 7، بحارالا نوار: ج 75، ص 374، ح 20.
92- تحف العقول : ص 489، س 9، بحارالا نوار: ج 75، ص 374، ح 22.
93- تحف العقول : ص 489، س 14، بحارالا نوار: ج 75، ص 374، ح 27.
94- کافى : ج 3، ص 287، ح 6.
95- اءعیان الشّیعة : ج 2، ص 42، س 1، بحارالا نوار: ج 75، ص 373، ح 18.
96- اءعلام الدّین دیلمى : ص 313، س 3، بحارالا نوار: ج 75، ص 378، س 16.
97- غیبة شیخ طوسى : ص 207، ح 176، بحارالا نوار: ج 50، ص 250، ح 4.
98- بحارالا نوار: ج 75، ص 373، ح 14.
99- بحارالا نوار: ج 75 ص 372 ح 9.
100- بحارالا نوار: ج 78، ص 466، ح 12، به نقل از تحف العقول .
101- اءعیان الشّیعة : ج 2، ص 41، س 23، بحارالا نوار: ج 75، ص 370، ح 1.
102- تفسیر الا مام العسکرى علیه السلام : ص 333، ح 210.
103- بحارالا نوار: ج 75، ص 374، ح 28.
104- علام الدّین : ص 314، س 7، بحارالا نوار: ج 75، ص 379، س ‍ 22.
105- احتجاج طبرسى : ج 2، ص 517، ح 340.
106- بحارالا نوار: ج 75، ص 372، س 18.
107- تفسیر الا مام العسکرى علیه السلام : ص 345، ح 226.

منبع:سایت شهید آوینی