دنیا و دنیا پرستی
دنیا و دنیا پرستی
مَن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاَهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً (سوره اسرا آیه 18)وَمَنْ أَرَادَ الْأَخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُوراً (سوره اسرا آیه 19)
هر کس پیوسته زندگى دنیاى زودگذر را بخواهد، به مقدارى که بخواهیم و براى هرکه اراده کنیم، در این دنیا بشتاب فراهم مىکنیم، سپس جهنّم را برایش قرار مىدهیم که با شرمندگى وطردشدگى، وارد آن خواهد شد. و هر کس خواهان آخرت باشد و براى آن تلاش شایسته و درخور کند، و مؤمن باشد، پس تلاش آنان سپاس گزارده مىشود. و هر کس خواهان آخرت باشد و براى آن تلاش شایسته و در خور کند، و مؤمن باشد، پس تلاش آنان سپاس گزارده مى شود.
موضوع دنیا پرستی و آخرت در قرآن کریم و روایات ائمه اطهار (علیهم السلام) بسیار مطرح شده است.
این بحث دامنه بسیار گسترده ای دارد ، مفهوم دنیا وآخرت ، دنیای مذموم و دنیای ممدوح چیست؟، دنیا و آخرت از دیدگاه قرآن و .... و بسیاری دیگر از موضوعاتی که مرتبط با این بحث است.
آنچه در اینجا آمده اشاره ای کوتاه به مفهوم دنیا و آخرت و همچنین چرایی گرایش انسان به دنیای مذموم است .این بحث از تفسیر نور حجت الاسلام والمسلمین قرائتی و آثار آیت الله مکارم شیرازی ارائه میشود.
نکته ها:
از دیدگاه قرآن، دنیاطلبى و دنیاگرایى اگر سبب غفلت از آخرت و انحصار خواسته ها در دنیا باشد، نکوهیده است. این نکته در آیات فراوانى مطرح شده است، از جمله: «یَعلمون ظاهِراً مِن الحَیاة الدّنیا و هم عَن الاخرة هم غافِلون»(1)، «فأعرض عن مَن تَولّى عن ذکرِنا و لم یُرِد الاّ الحیاةَ الدّنیا»(2) و «أرَضیتُم بالحَیاة الدّنیا»(3)
در جهان مادیّات نزاع و درگیرى زیاد است و همه کس به همه آرزوهایش نمىرسد، پس باید اندازه و سهمیه اى باشد که چه کسى چه مقدار داشته باشد: «عجّلنا له فیها ما نشاء لمن نرید»، امّا در دنیاى معنویات، چون تزاحم و محدودیّتى نیست، همه صد درصد کامیاب مىشوند و راه براى بیشتر هم باز است. «کان سعیهم مشکورا»(4)
پیامها:
1- دنیا زودگذر است. «العاجلة»
2- انسان، با اراده خلق شده ودر انتخاب آزاد است، ولى اراده ى الهى اصل است. «یرید... لمن نرید»
3- آنچه زشت است، خصلت دنیاگرایى است، نه اصل دنیا. «کان یرید العاجلة»
4- خواست انسان بى حدّ و حصر است، پس باید در چهارچوب اراده ى الهى محدود شود. «ما نشاء»
5 - همه ى دنیاخواهان به دنیا نمىرسند. «لمن نرید»
6- دنیاطلبان دو دسته اند: برخى دنیا و آخرت را مى بازند، «خسر الدنیا و الاخرة» بعضى به بخشى از خواسته هاى دنیایىشان مىرسند. «عجّلنا له فیها ما نشاء»
7- دنیاطلبان و صاحبان اهداف مادّى، شاید به مقدارى از نام و نان برسند، ولى قیامتشان تباه است. «جعلنا له جهنّم»
8 - پایان دنیاطلبى، پشیمانى و دوزخ است. «جعلنا له جهنّم»
9- دنیاطلبان، هم در آتش مىسوزند (عذاب جسمى)، هم تحقیر مىشوند (عذاب روحى). «یصلاها مذموماً مدحوراً»
وَمَنْ أَرَادَ الْأَخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُوراً (سوره اسرا آیه 19) و هر کس خواهان آخرت باشد و براى آن تلاش شایسته و در خور کند، و مؤمن باشد، پس تلاش آنان سپاس گزارده مىشود.
پیامها:
1- انسان، آزاد وداراى اراده است. «مَن اراد»
2- آخرت، بدون تلاش به دست نمىآید. «سَعى لها»
3- براى سعادت اخروى، تلاش ویژهاى لازم است. «سَعى لها سَعیَها»
4- ایمان، شرط نتیجه گیرى از تلاشهاى دنیوى است. «و هو مؤمن»
5 - شرط سعادت اخروى، ایمان و تلاش است. «کان سعیهم مشکوراً»
6- تلاش مؤمنان مورد تقدیر است، چه به نتیجه برسد یا نرسد. «کان سعیهم مشکورا»
7- دستیابى دنیاگرایان به دنیا، احتمالى است، «عجّلنا... لِمَن نرید» ولى دستیابى مؤمنان آخرتگرا به پاداش، قطعى است. «کان سعیهم مشکورا»
8 - اراده وتلاش انسان در سعادت او نقش دارد. «اراد... سعى... کانسعیهم مشکورا»
9- تشکّر از تلاش دیگران، کارى الهى است. «کان سعیهم مشکورا»
10- سپاس خدا از مؤمنان، بالاتر از باغ بهشت است، چون تشکّر هر کس، به اندازهى شعاع وجودى اوست. «کان سعیهم مشکورا»
11- هر سعى و تلاشى مورد تقدیر و ستایش خدا نیست. «من اراد الاخرة و سعى لها... کان سعیهم مشکورا»
(تفسیر نور)
حب دنیا سرچشمه تمامى گناهان
پرسش : با این که انسان مى داند، آخرت بهتر و پایدارتر است، پس چرا خود را آلوده گناهان و جرائم مى کند؟ پاسخ اجمالی: پاسخ تفصیلی: مسلماً براى افراد مؤمن، این محاسبه قرآنى که در آیه 17 سوره «اعلى» آمده که در مقایسه دنیا با آخرت مى گوید: (آخرت بهتر و پایدارتر است)؛ «وَالآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أبْقى» کاملاً روشن است، اما با این حال، چگونه انسان مؤمن در بسیارى از اوقات این علم و آگاهى خود را زیر پا مى گذارد و آلوده گناهان و جرائمى مى شود؟!
پاسخ این سؤال یک جمله است، و آن غلبه شهوات بر وجود انسان، و سرچشمه غلبه شهوات نیز حبّ دنیا است.
حبّ دنیا، اعم از حبّ مال، مقام، شهوت جنسى، تفوق طلبى، برترى جوئى، تن پرورى، انتقام جوئى، و مانند اینها، گاه، چنان طوفانى در روح انسان ایجاد مى کند که تمام معلومات او را بر باد مى دهد، و حتى گاه، حس تشخیص او را از میان مى برد، و در نتیجه، حیات دنیا را بر آخرت مقدم مى دارد.
این که در روایات اسلامى کراراً حبّ دنیا به عنوان سرچشمه تمام گناهان شمرده شده است، یک واقعیت عینى و محسوس است که در زندگى خود و دیگران بارها آن را آزموده ایم.
بنابراین، براى قطع ریشه هاى گناه، راهى جز این نیست که حبّ و عشق دنیا را از دل بیرون کنیم.
باید به دنیا همچون وسیله اى، گذرگاهى، پلى، و یا همچون مزرعه اى بنگریم.
ممکن نیست عاشقان دنیا بر سر دو راهى «وصول به متاع این جهان و نیل به رضاى خدا»، دومى را مقدم شمرند.
اگر پرونده هاى جنائى را بنگریم، واقعیت حدیث فوق را در آنها به خوبى مشاهده مى کنیم.
هنگامى که علل جنگ ها، خونریزى ها، کشت و کشتارها (حتى میان برادران و دوستان) را مورد توجه قرار مى دهیم، جاى پاى حبّ دنیا در همه آنها مشهود و نمایان است.
اما، چگونه مى توان حبّ دنیا را از دل بیرون کرد، با این که ما همه فرزند دنیائیم، و علاقه فرزند به مادر، یک امر طبیعى است؟!
این نیاز به آموزش فکرى، فرهنگى و عقیدتى، و سپس تهذیب نفس دارد.
و از جمله امورى که مى تواند بالاترین کمک را به سالکان راه در این مسیر کند، ملاحظه عاقبت کار دنیاپرستان است.
فراعنه با آن همه قدرت و امکانات مالى، سرانجام چه کردند؟
قارون از این همه گنج هائى که کلید آنها را چندین انسان نیرومند به زحمت مى کشیدند، چه اندازه با خود برد؟!
قدرت هاى عظیمى را که در عصر و زمان خود به چشم خود دیدیم، که با نسیمى دفتر زندگانیشان بر هم خورد، و با یک گردش لیل و نهار از تخت قدرت فرو افتادند، و کاخ ها و ثروت هایشان را گذاردند و گریختند، و یا زیر خاک پنهان شدند، خود بهترین واعظ و معلم ماست.
این سخن دامنه دار را با حدیثى از امام على بن الحسین(علیهما السلام) که بسیار رسا و گویا است پایان مى دهیم:
از حضرتش پرسیدند: افضل اعمال نزد خدا چیست؟
فرمود: «ما مِنْ عَمَل بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ أَفْضَلُ مِنْ بُغْضِ الدُّنْی»؛ (هیچ عملى بعد از معرفت خداوند و رسولش افضل از دشمنى با دنیا نیست)!
آنگاه افزود: زیرا براى حبّ دنیا شعب بسیارى است، و معاصى نیز شعب بسیارى دارد،
اولین چیزى که با آن معصیت خدا شد، تکبر ابلیس بود، در آن زمان که ابا کرد، «تکبّر» ورزید و از کافران شد.
سپس «حرص» بود که سرچشمه معصیت (و ترک اولاى) آدم و حوا گشت، در آن زمان که خداوند متعال به آنها فرمود: «از هر جاى بهشت مى خواهید بخورید، ولى نزدیک این درخت (ممنوع) نشوید که از ستمکاران خواهید بود» ولى آنها به سراغ چیزى رفتند که به آن نیاز نداشتند! و همین براى فرزندان آنها تا روز قیامت باقى ماند; چرا که غالب چیزهائى را که انسان مى طلبد به آن نیازى ندارد (نیازها غالباً منشأ گناه نیستند، آنچه منشأ گناه است، هوس ها و امور زائد بر نیاز است)، سپس «حسد» بود که سرچشمه گناه فرزند آدم شد، نسبت به برادرش حسد ورزید و او را به قتل رساند.
و از شعب آن، حبّ زنان، حبّ دنیا،(5) حبّ ریاست، حبّ راحتى، حبّ سخن، حبّ برترى، و حبّ ثروت است، اینها هفت خصلتند که همگى در حبّ دنیا جمع اند، و لذا، پیامبران و دانشمندان بعد از آگاهى بر این حقیقت، گفته اند: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة».(6)، (7)
نکته جالب سخن امام خمینی (ره) در مورد حب دنیا
در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای بنی صدر در بیمارستان قلب ، حضرت امام خمینی فرمودند: «من یک کلمه به آقای بنی صدر تذکر میدهم، که آن یک کلمه تذکر برای همه است: «حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئة» هر مقامی که برای بشر حاصل میشود، چه مقامهای معنوی و چه مقامهای مادی روزی گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است. توجه داشته باشند همه... که مقامْ آنها را مغرور نکند. مقام رفتنی است و انسان در حضور خدای تبارک و تعالی ماندنی است. من از آقای بنی صدر میخواهم که مابین قبل از ریاست جمهور و بعد از ریاست جمهور در اخلاق روحیشان تفاوتی نباشد. تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است.»(8)شاید حضرت امام (ره ) این روحیه را در بنی صدر دیده بود که این چنین تذکر میدهند.حضرت رسول اکرم (صلوات الله علیه)فرمود :اِتَّقوا فِراسَةَ المؤمنِ ، فإنّهُ یَنظُرُ بنُورِ اللّه ِ.(9)
دنیا پرستی عامل شهادت امام حسین (علیه السلام)
سوال: وقوع چه تحولی در جامعهی مؤمنین باعث شد تا واقعهی عاشورا بهدست مسلمانها رقم بخورد؟
واضح است که محبت به دنیا بالاخره راه انسان را از ولی خدا جدا میکند و بهتدریج او را در مقابل ولی خدا قرار میدهد.
بزرگی میفرمود: محرم که میشود یکی از گریههای جدی من این است که نکند روز عاشورا دنیای من، مرا مقابل سیدالشهداء(ع) قرار دهد؛ این گریهی خوف است. بسیاری از لشکریان عمرسعد کسانی بودند که برای حضرت نامهی دعوت نوشته بودند. حضرت نامهها را نشان میدادند و میفرمودند: مگر شما این نامهها را ننوشتهاید؟ با این وجود چه شد که همین دعوت کنندگان وقتی مطامع دنیایی شان به خطر افتاد راهشان تغییر کرد؛ ابتداء مسلم را تنها گذاشتند و بعد هم در کربلا مقابل حضرت ایستادند.
تعلق به دنیا اساس این انحراف است. نفسپرستی نه تنها انسان را از اولیاء خدا جدا میکند، بلکه آدمی را در مقابل اولیاء خدا قرار میدهد تا آنجا که حتی ممکن است انسان برای کسب مطامع دنیا، خیمههای سیدالشهداء(ع) را به آتش بکشد و اهلبیت ایشان را هم به اسارت ببرد. مگر اینها همان کسانی نبودند که خون خود را در رکاب رسول الله(ص) نثار میکردند؟ پس چگونه دنیاپرستی در آنها رسوخ کرد؟ چه شد که امت رسول الله(ص) به دنیا چنان تعلقی پیدا کرد که حاضر شد برای آن، این ننگ را بهجان بخرد و این رسوایی را به بار آورد؟(10)
پی نوشت:
1. سوره روم آیه 7
2. سوره نجم آیه 29
3. سوره توبه آیه 38
4. سوره اسرا آیه 19 (منبع :gharaati.ir)
5. به نظر مى رسد: منظور از «حبّ دنیا» در اینجا «حبّ بقاء در دنیا» بوده باشد، که آن یکى از شعب هفت گانه محسوب مى شود و معمولاً در شکل «طول امل و درازى آرزوها» ظاهر مى گردد .
6. «اصول کافى»، جلد 2، باب «حبّ الدنیا و الحرص علیها»، حدیث 8؛ در همین باب از «اصول کافى»، 17 روایت در این زمینه نقل شده است که بسیار آموزنده است.
7. گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج 26، ص 421. (منبع: makarem.ir )
8.صحیفه امام. ج ۱۲. ص ۱۴۱
9.المیزان فی تفسیر القرآن : جلد 12 صفحه۱۸۶
10. حجت الاسلام والمسلمین میرباقری (ماهنــامه فرهنـگی تحلیـلی سوره اندیشه حــوزه هنــری ســازمـان تـبـلـیـغـات اسـلامـی)( منبع:sooremag.ir)
- بازدید: 97
- نسخه مناسب چاپ