تاریخ ارسال:09:42 - 1395/07/12 شناسه: 603

ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی(پرتو دوم:مقام اصطفاء)

حضرت معصومه سلام الله علیها
براى خدا حرمى است و آن مکه است و براى رسول خدا صلّى الله علیه و آله حرمى است و آن مدینه مى ‏باشد و براى امیرمؤمنان حرمى است و آن کوفه است و براى ما حرمى است و آن شهر قم مى ‏باشد و به زودى زنى از فرزندان من در آنجا دفن خواهد شد که نامش «فاطمه» است...

نویسنده:مهدى رضوانى‏ پور

ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی

پرتو دوم: مقام اصطفاء

«اصطفاء» از ماده «صفو» به معناى برگزیدن صاف و خالص هر چیز است.(22)

به عنوان مثال،

اگر آب باران در برکه ‏اى جمع شود، معمولاً رسوبات، تیرگی ها و ناخالصی هاى آن ته ‏نشین گشته، آب قسمت بالاى برکه صاف و پاکیزه مى‏ گردد. در این وضعیت، چنانچه فردى آب قسمت صاف برکه را انتخاب و اختیار نماید، مى‏ گویند: اصطفاء کرده است.

برخى از مردم نیز همچون آب صاف و خالص ‏اند و بعضى مانند آب تیره و کدر که منشأ هر دو، عواملى گوناگون نظیر محیط رشد و نمو، شرایط خانوادگى، چگونگى تعلیم و تربیت و نوع عقاید و اعمال مى ‏باشد.

مریم دختر عمران(س)

به صراحت قرآن و بشارت فرشتگان، از برگزیدگان خداوند و داراى مقام اصطفا بود:

«اِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکةُ یَا مَریمُ اِنَّ اللَّه اصْطَفاکِ وَ طَهَّرکِ وَ اصْطَفاکِ على نِسَاءِ الْعَالَمِینَ؛(23) و [به یاد آورید] هنگامى که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند تو را برگزید و پاک ساخت و بر تمام زنان جهان برگزید.»

در این آیه کریمه، اصطفا دو بار تکرار شده که بنابر نظر مفسرین،

اصطفاى اول نفسى ‏است و سخن ملائکه ‏الهى خطاب به مریم(س) که «اِنَّ اللَّه اصْطَفاکِ وَ طَهَّرکِ» حکایت از مقام و منزلتى متعالى است که وى در پیشگاه ربوبى دارد

و اصطفاى دوم نسبى است و مراد از آن فضیلت و برترى مریم بر تمامى زنان عالم مى‏باشد.(24)

البته ناگفته نماند که فضل و برترى مریم عذرا(س) بر زنان دنیا با آنچه در حق سیده زنان عالم، حضرت فاطمه(س) بیان شده، منافات ندارد؛ زیرا به تصریح روایت نبوى، حضرت مریم(س) سرور بانوان عالم در زمان خود بود، ولى فاطمه زهرا(س) سرور زنان جهان در همه زمانهاست:

«امّا مریمُ کانَتْ سیدةُ نِساءِ زمانِها، امَّا فاطمةُ فَهِىَ سیدةُ نساءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الاولینَ و الآخرینَ.»(25)

محدثه بودن مریم:

 آیات شریفه‏ اى که در آنها فرشتگان خطاب به دختر عمران مى‏ گویند: «اى مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه کرد و بر زنان عالم برترى داد (پس به شکرانه این نعمت) براى پروردگار خود خضوع کن و سجده به جا بیاور و با رکوع کنندگان رکوع نما!»(26) دلالت بر محدَّثه بودن این بانوى فرشته سیرت بهشتى دارد؛

چرا که «محدَّثه» به کسى اطلاق مى ‏شود که صوت ملک و فرشته الهى را بشنود؛ چنان‏که در جریان بشارت ملائکه به آمدن کلمه الهى، عیساى مسیح(ع)(27) و داستان تمثّل روح الهى به صورت بشر بر حضرت مریم(س)(28) محدَّثه بودن آن حضرت اثبات مى ‏شود.

برگزیدگی مریم از قسمت دیگر آیه:

به هر حال، اصطفاى دختر عمران(س) از جمله «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّها بقبولٍ حسنٍ» که در جواب نذر مادر مریم(س) ادا شده نیز استفاده مى‏گردد؛

چه اینکه «تقبّل» به معنى پذیرفتن و قبول کردن است که طبیعتاً با طیب خاطر و رضایت همراه مى‏باشد و در واقع، عبارت از انتخاب و گزینش مریم(س) از سوى پروردگار براى بندگى و خدمت‏گزارى در بیت‏المقدس است.

اما کریمه اهل بیت، فاطمه معصومه(س)

1-گذشته از آنکه یکى از اوصاف وى صفیة الله (برگزیده خداوند) است،(29)

2-اصطفاى حضرتش را نیز از این فراز زیارت‏نامه آن بانو که امام رضا(ع) به سعد اشعرى قمى تعلیم فرموده، مى ‏توان استفاده نمود:

«فانّ لَکِ عند اللَّه شأناً من الشأنِ؛(30) به درستى که براى تو در نزد خداوند مقام رفیعى است«.

3- همین‏طور پیشگویى صادق آل عصمت و طهارت(ع) از وجود این صفیة الله و جایگاه زیارت او و مقام و منزلتش در پیشگاه الهى، در حالى که هنوز امام موسى بن جعفر (پدر فاطمه معصومه) متولد نگشته بود، خود گواه روشنى بر اصطفا و گزینش آن بانو توسط ربّ‏ العالمین است. امام صادق(ع) چنین فرمود:

«اِنَّ لِلَّهِ حرماً و هوَ مَکَّةُ وَ لِلرَّسُولِ حرماً و هُوَ الْمَدینةُ وَ لاَمیرالمؤمنین حرماً وَ هوَ الکوفةُ وَلَنا حرماً و هو قم و ستَدفنُ فیها امرأةٌ مِنْ وُلْدِى تُسمَّى فاطمةُ مَنْ زارها وَجَبتْ له الجنةُ؛(31)

براى خدا حرمى است و آن مکه است و براى رسول خدا صلّى الله علیه و آله حرمى است و آن مدینه مى ‏باشد و براى امیرمؤمنان حرمى است و آن کوفه است و براى ما حرمى است و آن شهر قم مى ‏باشد و به زودى زنى از فرزندان من در آنجا دفن خواهد شد که نامش «فاطمه» است. هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب خواهد شد.»

پی نوشتها:
 22 . لسان العرب، ج 14، ص 462: «الصفوة: خیار الشى‏ء و خلاصته و ما صفا منه.»
23 . سوره آل عمران: 3، آیه 42.
24 . ر. ک: تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 440؛ تفسیر القمى، ج 1، ص 101.
25 . نور الثقلین، ج 1 ، ص 36.
26 . سوره آل عمران: 3، آیه 42 - 43.
27 . همان، آیه 45.
28 . سوره مریم: 19، آیه 19 - 21.
29 . ناسخ التواریخ، ج 7، ص 336.
30 . بحارالانوار، ج 102، ص 265.
31 . همان، ص 267.