تاریخ ارسال:09:34 - 1395/07/12 شناسه: 602

ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی ( پرتو اول:فضیلت خانوادگی)

حضرت معصومه سلام الله علیها
نه تنها صاحبدلانى همچون انبیا و اولیاى الهى قاموس وجود را با نام خود مزین نموده اند، بلکه زنان عفیف و مؤمنه ای نیز بوده اند که جهان ملک را با حضور ملکوتى خویش منور ساخته اند. در عظمت و والایى این زنان همین بس که الگو و اسوه اى حسنه هم براى زنان اهل ...

نویسنده:مهدى رضوانى  پور

ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی

طلیعه بحث

 نه تنها صاحبدلانى همچون انبیا و اولیاى الهى قاموس وجود را با نام خود مزین نموده اند، بلکه زنان عفیف و مؤمنه ای نیز بوده اند که جهان ملک را با حضور ملکوتى خویش منور ساخته اند. در عظمت و والایى این زنان همین بس که الگو و اسوه اى حسنه هم براى زنان اهل ایمان و هم براى مردان جوینده کمال مى باشند؛ چنان که قرآن کریم، آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون، و مریم دختر عمران(ع) را به عنوان مَثَل براى مؤمنان از زنان و مردان مطرح مى نماید:

»وَ ضَرَبَ اللَّه مَثَلاً لِلَّذِینَ ءَامَنوُا امْرَأَتَ فرعونَ اِذْ قَالَتْ رَبّ ابْنِ لِى عِنْدکَ بَیْتاً فِى الْجَنَّة وَ نَجِّنِى مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ و نَجِّنِى مِنَ الْقومِ الظَّالِمین، و مَرْیَم ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِى اَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنَا فِیهِ مِنْ رُوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَ کُتُِبهِ وَ کَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ؛(1)

و خداوند مثلى براى مؤمنان زده، به همسر فرعون، در آن هنگام که گفت پرورگارا! خانه اى براى من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و عمل او نجات ده و مرا از قوم ظالم رهایى بخش! و به مریم دختر عمران مثل زده که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما از روح خود در او دمیدیم و او کلمات پروردگارش و کتابهاى او را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود«.

دو بانوی بهشتی

سعى نموده ایم که فضایل، اوصاف و مقامات مشترک دو بانوى فرشته سیرت بهشتى، حضرت مریم(س) و فاطمه معصومه(س) را به قدر توان خویش بررسى نماییم؛ کواکب فروزانى که در سپهر طهارت و ایمان تلألؤ ویژه اى داشته و هستى را به یمن انوار زیبنده خویش مفتخر ساخته اند.

1-معصومه آل طه(س)،

یاس خوشبوى گلستان ولایت که بهار زندگى اش خیلى زود به خزان تبدیل گشت، تالى تلو معصوم و گنجینه بى پایان الهى است که راز سر به مهر رحیمى و سرّ روح نواز رحمانى را در دل دارد و کوثر حیات بخش بهشتى است که ارض قم را به زلال قدسى حضورش، روح معرفت و حیات طیّبه معنویت بخشیده است:

»رُوِىَ اَنّ بِقُمْ مَوْضعَ قَدَمِ جِبْرِئِیل وَ هُوَ الْمَوضعُ الَّذِى نَبَعَ منه الْمَاءُ الَّذِى مَنْ شَرِبَ مِنْهُ أَمِنَ مِنَ الَّداءِ وَ مِنْ ذَلکَ الْمَاءِ عُجِنَ الطّینُ الَّذِى عُمِلَ مِنْهُ کَهَیئَةِ الطَّیْرِ وَ مِنْهُ یَغتَسِلُ الرضا(ع)؛(2)

روایت شده است که در قم جاى پاى جبرئیل است و آن جایى است که آب جوشید؛ آبى که هر کس بنوشد از بیمارى در امان مى ماند و از آن آب، گلى سرشته شد که با آن مانند شکل پرنده ]به دست عیساى مسیح(ع) [ساخته شد و امام رضا(ع) با آن غسل نمود«.

معصومه کیست؟ گوهر والاتبار دین
مخدومه اى مفخه و پاک گوهرست
معصومه کیست؟ دختر والاى اهل بیت
معصومه کیست؟ شافعه روز محشرست
معصومه کیست؟ اختر تابان ملک حق
معصومه یادگار ز شرع پیمبرست
از بارگاه حشمت او مجد و افتخار
چون آفتاب طالع و چون مهر انورست
تنها نه قم ز تربت او گشته مشکساى
از تربتش جهان تشیع معطرست(3)

2-مریم عذرا(س)

نهال طوبایى که در دو دست جلال و جمال ربوبى مراحل رشد «اَنبَتَها نباتاً حَسَناً»(4) را پیمود و از نسیم روحفزاى قدسى و زمزم طهارت و پاکى در سایه سار عشق و مودت معنوى برخوردار گردید و طراوت دلنواز بهشتى را براى همه زیبا پسندان عالم معنا به ارمغان آورد و در نهایت، به موجب صدق و اخلاص قلبى و ایمان و صفاى باطنى در زمره با فضیلت ترین زنان اهل بهشت قرار گرفت:

«افضلُ نساءِ الجنّةِ اَربعٌ: خدیجةُ بنتُ خُوَیلِدٍ و فاطمةُ بنتُ محمدٍ و مریم بنتُ عمرانٍ و آسیةُ بنت مُزاحِمٍ امرأةُ فرعون؛(5)

برترین زنان بهشت چهار نفرند: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد(ص) و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون«.

امّا تلألؤ مشترک آن دو بانوى والامقام به قرار ذیل است:

پرتو اول: فضیلت خانوادگى

شخصیت معنوى هر کس تا حدّ زیادى وابسته به ایمان و تقواى پدر و مادر و محیطى است که در آن پرورش مى یابد و روحیات و اخلاق نیک والدین است که در آیینه تمام نماى فرزند تجلى مى نماید و حتى قبل از تولد، شالوده سعادت و خوشبختى را در وجود او بنا مى کند؛ همچنان که در نقطه مقابل، پدر و مادر مى توانند با سوء رفتار و احوال نامناسب خویش زمینه ساز شقاوت و ضلالت اولاد خود باشند که

«الشّقِىَ مَن شَقى فى بَطنِ اُمِّهِ وَ السعیدُ مَن سَعَدَ فى بَطنِ اُمِّه؛(6)

شقى کسى است که در رحم مادر با شقاوت شده و سعید کسى است که در رحم مادر با سعادت شده باشد«.

حضرت مریم(س)

در خانواده اى پا به عرصه گیتى نهاد که پدرش «عمران» از پیامبران الهى و از نسل ابراهیم خلیل الرحمن(ع) بود(7) و مادرش «حنّه» زنى مؤمن و پاکدامن که ایمان و اعتقادش در نذر و نیاز و دعاى خاضعانه در پیشگاه ربوبى حق این چنین جلوه مى یابد:

«اِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ اِنِّى نَذَرتُ لکَ ما فى بَطْنِى مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّى اِنَّکَ اَنْتَ الَّسمِیعُ الْعَلِیمُ، فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ اِنِّى وَضَعتُهَا اُنْثَى وَاللَّه اعْلَمُ بِمَا وَضَعتْ وَلیْسَ الذَّکَرُ کَالاُنْثَى وَ اِنِّى سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وَ اِنِّى اُعِیذُهَا بِکَ وَ ذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم؛(8)

[به یاد آورید] هنگامى که همسر عمران عرض کرد: پروردگارا! آنچه در رحم دارم براى تو نذر کردم که آزاد [براى خدمت تو] باشد، از من بپذیر که تو شنوا و دانایى! ولى هنگامى که او را فرو گذارد، گفت: پروردگارا! من او را دختر آوردم - امّا خدا به آنچه او به دنیا آورده بود، آگاه بود و پسر مانند دختر نمى باشد – [و سپس گفت:] من او را مریم نام نهادم و او و فرزندانش را از [شر] شیطان رانده شده در پناه تو قرار مى دهم«.

علت تعجب مادر:

تعجب مادر از اینکه مولودش دختر بوده، بدان علت است که عمران همسر او، قبل از وفاتش به وى نوید تولد فرزند پسرى پاک سرشت و فرخنده پى را داده بود و گفته بود که به اذن الهى از برکت وجود چنین پسرى بیماران غیر قابل علاج درمان مى شوند و به انفاس قدسى اش مردگان حیات مى یابند و به عنوان پیامبر الهى در قوم بنى اسرائیل برانگیخته مى شود.(9)
این پیشگویى که از معدن وحى سرچشمه گرفته بود، در وجود عیساى مسیح(ع) به تحقق رسید و نشان داد که نوه نیز به منزله فرزند انسان محسوب مى شود. امام رضا(ع) مى فرماید:

»اِنَّ اللَّه اَوْحى اِلى عِمْرَانَ اِنِّى وَاهِبٌ لَکَ ذَکَراً فَوَهَبَ لَهُ مَرْیَم وَ وَهَبَ لِمَریَمَ عیسَى فَعِیسَى مِنْ مَریمَ وَ مَریمُ مِنْ عیسَى وَ مَریمُ و عیسَى شَى ءٌ وَاحِدٌ؛(10)

همانا خداوند به عمران وحى کرد که من پسرى به تو عطا مى کنم. پس به او مریم را داد و به مریم عیسى را، پس عیسى از مریم است و مریم از عیسى، و هر دو یک چیز هستند«.

نامش را مریم نهاد:

«حنّه» پس از تولد نوزادش، نام دخترش را مریم که به معناى «زن پارسا» مى باشد،(11) گذاشت، و او و ذریّه اش را از شر وسوسه هاى شیطان رجیم به درگاه امن الهى سپرد و چون مى بایست به نذرش مبنى بر آزاد کردن او براى عبادت و خدمت گزارى در «بیت المقدس» عمل مى کرد، او را بر حسب قرعه به سرپرستى و کفالت حضرت زکریا(ع) واگذار نمود تا تحت مراقبت و نظارت الهى ایشان به امر مقدس خدمت گزارى در خانه خدا بپردازد:

«فتقبّلها ربُّهَا بقَبُولٍ حَسَنٍ وَ اَنْبَتَها نَبَاتاً حَسَناً و کَفَّلَها زکریّا؛(12)

پس خداوند، او (مریم) را به طرز نیکویى پذیرفت (و نذر مادرش را قبول کرد) و به طرز شایسته اى او را رویانید (و پرورش داد) و زکریا را کفیل او قرار داد«.
و بدین ترتیب، گلبن وجود مریم(س) در بیت سرشار از ایمان و طهارت پیامبرى از سلاله انبیا شکفته شد و در محیطى مقدس، تحت نظارت باغبان توانایى چون زکریاى نبى(ع) (شوهر خواهرش) از رشد و نموّى نیکو بهره مند گردید و فضاى عالم ملک را مملو از رایحه خوش ملکوتى نمود.

حضرت فاطمه معصومه(س)

در خاندان رسالت و ولایت دیده به جهان گشود، در حالى که پدرش، امام موسى بن جعفر(ع) به شهادت تاریخ، امام کبیرالقدر، عظیم الشأن، کثیرالتهجّد، مُجدّ در اجتهاد و مواظب بر طاعات و عبادات و مشهور به کرامات بود. شب را با قیام و سجود به روز مى آورد و روز را با صیام و صدقه به آخر مى رسانید. به سبب حلم بسیار و گذشت او از جرم تقصیرکنندگان در حقش، کاظم خوانده شد و کسى را که به او بدى مى کرد با عفو و احسان جزاى نیک مى داد و به جهت زیادى عباداتش به عبد صالح معروف شد.(13)

چنین نقل کرده اند که یکى از شیعیان به محضر امام صادق(ع) آمده، مى بیند آن حضرت در کنار گهواره با کودکى گفتگو مى کند. او تعجّب کرده، مى گوید: آیا با نوزاد سخن مى گویید؟ امام مى فرماید: اگر تو هم مایل هستى، بیا و با او گفتگو کن. مى گوید: نزدیک رفته، سلام کردم. جواب سلام مرا داد و فرمود: نامى که براى دخترت برگزیده اى، عوض کن؛ زیرا خداوند آن نام را دشمن مى دارد (چند روز قبل از این واقعه، داراى دختر شده و نامش را حمیرا گذاشته بود). آن شخص مى گوید: سخن گفتن نوزاد و اطلاع او بر اخبار پنهان و نهى از منکر او، مرا بیشتر به تعجب وا داشت تا آنکه امام صادق(ع) فرمود: تعجب نکن، این کودک، فرزندم موسى(ع) است. خداوند از او دخترى به من عنایت کند که نامش فاطمه است. او در سرزمین قم به خاک سپرده مى شود و هر کس [مرقد] او را در قم زیارت کند، بهشت براى او واجب مى گردد.(14)

مادر کریمه اهل بیت:

و اما مادر حضرت معصومه(س)، معروف به «تکتم» یا «نجمه» که همان مادر امام رضا(ع) مى باشد، زنى از مغرب زمین و کنیز آزاده اى است که قبل از ازدواج، در خانه «حمیده»، مادر امام کاظم(ع)، به عبادت عاشقانه و خدمت صادقانه مشغول بود و به نقل ابن بابویه: «آن جاریه سعادتمند بهترین زنان بود در عقل و دین و حیا، و خاتون خود حمیده را بسیار تعظیم مى نمود و از روزى که او را خرید، هرگز نزد او نمى نشست براى تعظیم و اجلال، و پس حمیده روزى به حضرت امام موسى(ع) گفت: اى فرزند گرامى! تکتم جاریه اى است که من از او بهتر ندیده ام در زیرکى و محاسن اخلاق و مى دانم هر نسلى که از او به وجود آید، پاکیزه و مطهر خواهد بود و او را به تو مى بخشم و از تو التماس مى کنم که رعایت حرمت او بنمایى.»(15)
و این گونه، نجمه خاتون در مأوایى مشحون از صداقت و ایمان ولایى، از نفحات روح بخش مهر و محبت امام کاظم(ع) بهره مند گردید و گوهر وجودش در مأمن بهشتى آن امام همام از صفا و جلاى مضاعف برخوردار شد. اشتیاق وى به ذکر و تسبیح و عبادت پروردگار به صورتى بود که گفته اند: چون نوزادش، حضرت رضا(ع) شیر بسیار مى آشامید، روزى درخواست دایه نمود تا او را در شیر دادن فرزندش یارى رساند. وقتى از او پرسیدند که مگر شیر تو کم شده است؟ در جواب اظهار نمود:
«دروغ نمى توانم گفت، به خدا سوگند که شیر من کم نیست! ولکن نوافل و اورادى بیشتر که داشتم و به آنها عادت کرده بودم، به سبب شیر دادن کم شده است و به این سبب معاون مى خواهم که اوراد خود را ترک ننمایم.»(16)

در حریم بهشت

در حریم بهشتى چنین خانواده اى است که غنچه وجود فاطمه معصومه(س) بیست سال و اندى پس از تولد على بن موسى  الرضا(ع) شکفته شد و در پرتو تعلیم و تربیت معنوى پدر و مادر، مراحل رشد و تعالى در عرصه شناخت و ایمان را طى نمود؛ به طورى که گفته مى شود: «در میان فرزندان امام کاظم(ع) با آن همه کثرتشان بعد از امام رضا(ع) کسى همسنگ حضرت معصومه(س) نبود.»(17)

و به فرموده شیخ عباس قمى: «و اما دختران حضرت موسى بن جعفر(ع) بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت موسى(ع) معروف به حضرت معصومه(س) است.»(18)
به راستى که صفت «الرشیده»(19) برازنده وجود نورانى آن خاتون مى باشد که سراى قلبش را به نور ایمان زیور بخشیده و از آلایش به تیرگى غفلت و گمراهى مبرّا شده و این گونه به رشد معنوى نایل گردیده و مصداق بارز این آیه کریمه گشته بود:

«وَلَکِنَّ اللَّه حَبَّبَ اِلَیْکُمُ الْایمانَ و زَیَّنَهُ فى قلوبِکُمْ وَ کَرَّهَ اِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ اُولئکَ همُ الرَّاشِدُونَ؛(20)

ولکن خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهایتان زینت بخشیده، و کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است. کسانى که داراى این صفات اند، هدایت یافته و داراى رُشد مى باشند«.
و این چنین است که آن بانو را حجت و امین پدر عالى مقامش بر مى شماریم و در زیارت نامه غیر معروف آن حضرت، عرضه مى داریم:

«السَّلامُ علیکِ یا فاطمةَ بنتَ موسىَ بنَ جعفرٍ و حُجَّتِهِ و اَمینِهِ؛(21) سلام بر تو اى فاطمه دختر موسى بن جعفر و حجت و امین او«.

پی نوشتها:

1 . سوره تحریم: 66، آیه 11 و 12.
2 . سفینة البحار، ج 7، ص 359 و در بحارالانوار، ج، 57، ص 217، ح 47، با اندکى تفاوت.
3 . مجله «هنر دینى»، ص 108، شعر از نیکو همّت.
4 . سوره آل عمران: 3، آیه 37.
5 . بحارالانوار، ج، 8، ص 178، ح 133، از پیامبر اکرم(ص).
6 . تفسیر القمى، ج 1، ص 227، از رسول اکرم(ص).
7 . ر. ک: تحف العقول، ص 404.
8 . سوره آل عمران: 3، آیه 35 و 36.
9 . ر. ک: بحارالانوار، ج 14، ص 199.
10 . تفسیر القمى، ج 2، ص 215.
11 . فرهنگ بزرگ جامع نوین.
12 . سوره آل عمران: 3، آیه 37.
13 . منتهى الآمال، ص 779، با اندکى تغییر.
14 . حضرت معصومه فاطمه دوم، ص 131 و 132.
15 . همان، ص 860.
16 . همان، ص 861.
17 . تواریخ النبى و الآل، ص 65.
18 . منتهى الآمال، ص 843.
19 . انوارالمشعشعین، ج 2، ص 285.
20 . سوره حجرات: 49، آیه 7.
21 . انوارالمشعشعین، ج 1، ص 494.

منابع

1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغة، به قلم سید علینقى فیض الاسلام، 1392 ق.
3. آثار الحجة، محمد شریف رازى، قم: کتابفروشى برقعى، 1332 ش، 2 جلد، وزیرى.
4. اصول الحدیث و احکامه فى علم الدرایة، جعفر سبحانى، قم: لجنة ادارة الحوزة العلمیة، 1412 ق، وزیرى.
5. اعلام النساء المؤمنات، محمد حسون و ام على مشکور، تهران: اسوه، اول، 1411 ق، وزیرى.
6. التبیان فى تفسیر القرآن، ابو جعفر محمد بن الحسن بن الطوسى، قم: مکتب الاعلام الاسلامى، اول، 1409 ق، 10 جلد، وزیرى.
7. الغدیر، عبدالحسین احمد الامینى، تهران: دار الکتب الاسلامیة، 1366 ش، 11 جلد، وزیرى.
8. الکافى، ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینى، تهران: مکتبة الاسلامیة، 1342 ش، 12 جلد، وزیرى.
9. المحاسن، ابى جعفر احمد بن محمد بن خالد البرقى، تهران: دار الکتب الاسلامیة، 1370 ق، 1 جلد، وزیرى.
10. المنجد، معلوف الیسوعى، بیروت: دار المشرق، 1986 م، 1 جلد، رقعى.
11. المیزان فى تفسیر القرآن، علامه سید محمد حسین طباطبایى، تهران: دار الکتب الاسلامیة، سوم، 1397 ق، 20 جلد، وزیرى.
12. انجیل عیسى مسیح، ترجمه تفسیرى عهد جدید، تهران: سازمان ترجمه تفسیرى کتاب مقدس، اول، 1357 ش، رقعى.
13. انوارالمشعشین، محمد على نائینى کچوئى قمى، تحقیق محمد رضا انصارى قمى، قم: کتابخانه آیة الله العظمى مرعشى نجفى، اول، 1381 ش، 3 جلد، وزیرى.
14. بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، تهران: شرکت طبع بحارالانوار، 1392 ق، 110 جلد، وزیرى.
15. تاریخ انبیاء و قصص قرآن از آدم تا خاتم، حسین عمادزاده، تهران: اسلام، چهل و دوم، 1379 ش، وزیرى.
16. تاریخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمى، ترجمه حسن بن على بن حسن بن عبدالملک قمى، تصحیح و تحشیه سید جلال الدین طهرانى، تهران: مجلس، 1313 ش، وزیرى.
17. تحف العقول عن آل الرسول، ابو محمد الحسن بن على بن الحسین بن شعبة الحرّانى، بیروت: مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1394 ق، 1 جلد، وزیرى.
18. تحلیلى نو بر عقاید وهابیان، محمد حسین ابراهیمى، قم: دفتر تبلیغات اسلامى، دوم، زمستان 1370 ش، رقعى.
19. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبد الواحد بن محمد تمیمى آمدى، المحقق: المصطفى الدّرایتى، قم: مکتب الاعلام الاسلامى، الاولى، 1366 ش، وزیرى.
20. تفسیر اثنى عشرى، حسین بن احمد الحسینى الشاه عبد العظیمى، تهران: میقات، اول، 1363-64 ش، 14 جلد، وزیرى.
21. تفسیر العیاشى، ابو النضر محمد بن مسعود بن عیاش السلمى السمرقندى، تهران: مکتبة العلمیة الاسلامیة، بى تا، 2 جلد، وزیرى.
22. تفسیر القمى، على بن ابراهیم القمى، قم: دار الکتاب للطباعة و النشر، سوم، بى تا، 2 جلد، وزیرى.
23. تفسیر نور الثقلین، الشیخ عبد على بن العروسى الحویزى، قم: مطبعة العلمیة، دوم، بى تا، 5 جلد، وزیرى.
24. جهان مسیحیت، اینار مولند، ترجمه محمد باقر انصارى و مسیح مهاجرانى، تهران: امیر کبیر، اول، 1368 ش، وزیرى.
25. چهل حدیث، امام خمینى، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، بیست و پنجم، پاییز 1381 ش، وزیرى.
26. حضرت معصومه، فاطمه دوم، محمد محمدى اشتهاردى، قم: علامه، اوّل، تابستان 1375 ش، رقعى.
27. دیوان امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، سوم، بهار 1373 ش، وزیرى.
28. دیوان غزلیات حافظ، به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر، تهران: صفى علیشاه، بیست و یکم، 1377 ش، وزیرى.
29. دیوان هاتف اصفهانى، تهران: کتابخانه علمیه اسلامیه، آذر 1315 ش، 1 جلد، جیبى.
30. زبدة التصانیف، حیدر بن محمد خوانسارى، بى جا، بى نا، 1278 ق، وزیرى.
31. زندگانى حضرت معصومه و تاریخ قم، مهدى صحفى، قم: کتابفروشى صحفى، پنجم، 1390 ق، رقعى.
32. سر الصلوة، امام خمینى، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، اول، بهار 1369 ش، وزیرى.
33. سفینة البحار، شیخ عباس قمى، قم: دار الاسوة، دوم، 1416 ق، 8 جلد، وزیرى.
34. شرح مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانى، تهران: صدوق، سوم، پاییز 1366 ش، وزیرى.
35. صحیح ابى عبد الله البخارى، محمد بن اسماعیل بخارى جعفى، قاهره: عباس بن عبد السلام بن شقرون، 1352 ق، 4 جلد، وزیرى.
36. علل الشرائع، ابى جعفر محمد بن على بن الحسین الصدوق، نجف: المکتبة الحیدریة، 1382 ق، 1 جلد، وزیرى.
37. فرهنگ بزرگ جامع نوین، احمد سیّاح، تهران: کتابفروشى اسلام، 2 جلد، نهم، 1398 ق، وزیرى.
38. کریمه اهلبیت، على اکبر مهدى پور، قم: حاذق، اول، 1374 ش، رقعى.
39. کشف الغمّة فى معرفة الائمة، ابى الحسن على بن عیسى بن ابى الفتح الاربلى، تبریز: مکتبة بنى هاشم، 1381 ق، 3 جلد، وزیرى.
40. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، تهران: کتابفروشى اسلامیه، 1352 ش، وزیرى.
41. لسان العرب، جمال الدین محمد بن مکرم ابن منظور، قم: ادب الحوزة، 1405 ق، 14 جلد، وزیرى.
42. مجله «هنر دینى»، ش 10، زمستان 1380 ش.
43. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، امین الدین ابو على الفضل بن الحسن الطبرسى الطوسى، بیروت: دار احیاء التراث العربى، 1379 ق، 10 جلد، وزیرى.
44. مستدرک الوسائل، حاج میرزا حسین نورى طبرسى، قم: مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1407 ق، 18 جلد، وزیرى.
45. معجم مقاییس اللغة، ابى الحسن احمد بن فارس بن زکریا، قاهره: دار احیاء الکتب العربیة، 1371 ق، 6 جلد، وزیرى.
46. معراج السعادة، ملا احمد نراقى، تهران: رشیدى، اول، مهر 1362 ش، وزیرى.
47. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمى، ترجمه الهى قمشه اى، قم: رجاء، اول، 1369 ش، وزیرى.
48. منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، تهران: کتابفروشى اسلامیه، 1338 ش، 2 جلد در یک مجلد، وزیرى.
49. من لا یحضره الفقیه، محمد بن على بن الحسین الصدوق، نجف: دار الکتب الاسلامیة، 1377 ق، 4 جلد، وزیرى.
50. ناسخ التواریخ، موسى بن جعفر(ع)، عباسقلى خان سپهر، تهران: کتابفروشى اسلامیه، مرداد 1353 ش، وزیرى.
51. ودیعه آل محمد، محمد صادق انصارى زنجانى، قم: مؤلف، 1413 ق، وزیرى.