حکمت های دهگانه لقمان حکیم در قرآن کریم 9
نویسنده: حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین...
اللهم کن لولیک الحجةابن الحسن...
اعتدال و انضباط در صدا و صوت
در قرآن، دهمین و آخرین نصیحت لقمان به فرزندش چنین بیان شده:
«واقصد فی مشیک واغضض من صوتک ان انکر الاصوات لصوت الحمیر; پسرم! در راه رفتن، اعتدال را رعایت کن، از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صدای خران است.» (1)
اسلام دین اعتدال است، اعتدال و میانه روی، و به عبارت روشنتر پرهیز از افراط و تفریط، در همه امور و شؤون زندگی، یک رکن رکین و اصل خلل ناپذیر در همه ابعاد اسلام مطرح می باشد، از این رو امت اسلام در قرآن به عنوان امت وسط، و از این جهت به عنوان الگوی جهانیان معرفی شده، آنجا که می خوانیم: «وکذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس; همان گونه (که قبله شما یک قبله میانه بین شرق و غرب است) شما را نیز امت میانه ای قرار دادیم (در حد اعتدال بین تندروی و کندروی) تا برای مردم، گواه و الگو باشید.» (2)
در روایات متعددی از امامان معصوم (ع) نقل شده که فرمودند:
«نحن الامة الوسطی، و نحن شهداء الله علی خلقه و حججه فی ارضه... نحن الشهداء علی الناس... الینا یرجع الغالی و بنا یرجع المقصر; امت میانه ما هستیم، و ماییم گواهان خدا بر خلق و حجتهای او در زمین، ماییم گواهان بر مردم، غلو کنندگان و افراط گران باید به سوی ما باز گردند، و مقصران و کندروان باید به ما بپیوندند، و روش ما را الگو قرار دهند.» (3)
یکی از شاخه های اعتدال، اعتدال در راه رفتن است، به طوری که راه رفتن انسان مغرورانه و دور از ادب و انضباط نباشد، و نیز سست و بیحال که نشان دهنده تنبلی و خستگی است نباشد، در بحث قبل، در مورد راه رفتن صحیح و مؤدبانه، سخن به میان آوردیم و در این جا به همان بسنده میشود. شاخه دیگر اعتدال، در صدا و صوت است، که از آداب مهم معاشرت اسلامی به حساب می آید، که در این گفتار، به عنوان آخرین و دهمین نصیحت لقمان به پسرش (که در قرآن آمده) به شرح آن میپردازیم.
معنی اعتدال در صدا و صوت:
اعتدال در صدا و صوت، یعنی رعایت ادب و انضباط در صدا و صوت که به گونه ای بلند و ناهنجار و نا به هنگام نباشد تا باعث آزردگی دیگران شود. با توجه به این که صداها دارای انواع و اقسام است، مانند: صدای وسائل نقلیه، صدای ماشین آلات، صدای بلندگوها بر فراز مساجد و حسینیهها و تالارها، صدای عادی انسانها در گفت و گوهای رودررو و یا در تلفن، صداهایی که از سرفه و عطسه و دهان دره و سکسکه تولید میشود، که اگر غیر طبیعی باشد و انسان بر فشار آن با اختیار خود بیفزاید، نیز یک نوع صدای ناهنجاری است که باید از آن پرهیز کرد، و هم چنین صداهای مختلف رسانه های صوتی از قبیل رادیو، تلویزیون، ویدئو، صدای بوقهای مختلف از اتومبیل ها، ترن ها و کارخانه ها و موتورسیکلت ها... و به طور کلی یکی از مشکلات، به ویژه در عصر حاضر که عصر ماشین و فضا و ارتباطات است، آلودگی صوتی است که موجب سلب آسایش و آرامش انسانها میشود و به عقیده کارشناسان، آلودگی صوتی علاوه بر آسیبرسانی به نیروی شنوایی موجب آسیب رسانی به قلب و اعصاب، و باعثبیخوابی و ضعف خواهد شد، و این آلودگی به ویژه یکی از آزارهای جانکاه برای بیماران اعصاب و بیماران دیگر به شمار میآید، و این نوع صداها گاهی به عنوان عروسی، و زمانی به اسم عزاداری، و موقعی در زمین ورزش، و وقتی به نام سیزده بدر، و آتش بازی و ترقه بازی، که از بدترین و خطرناکترین نوع ایجاد صدا است، و یا فریادهایی هنگام خرید و فروش، و نزاعها پدیدار میگردد، و احیانا این فریادها موجب فتنه و کشمکش و ناهنجاریها شده است، بسیار دیده وشنیده شده، همسری نزد همسرش، فرزندی نزد پدر و مادر و به عکس، و یا همسایگان و برادران و همسفران به خاطر این که درشت وخشن سخن میگویند، و انضباط در صدا را رعایت نمیکنند، آتش عداوت بین خود را پدیدار آورده و شعلهور میسازند، به طوری که این موضوع هم چون یک مثل شده، که یکی به دیگری میگوید: «صدایت را بلند نکن، خفه شو، این قدر داد و فریاد نکش، آرام حرف بزن وگرنه من هم فریاد میزنم!» و همین سخنان که هر روز شاهد آن در بین مردم هستیم، مقدمه جنگ و جدال، و هیزم آتش کینه و عداوت خواهد شد. و میتوان گفت: که فریادها و صداهای ناهنجار یا بلند که موجب آزار دیگران میشود، و حتی باعث تنفر و انزجار میگردد، یکی از گناهانی است که موجب حق الناس است، یعنی توبه از آن گناه، مشروط به جلب رضایت آنهایی است که بر اثر سر و صدای او آزرده شدهاند. به خصوص رانندگان باید بیشتر رعایت کنند، بسیار دیده شده که در خیابانهای شلوغ، و پس از ورزشهای عمومی، و یا اموری که باعث راه بندان شده، بعضی از رانندگان با بوقهای ممتد، اعصاب مردم را خرد میکنند، و در این میان افراد بیمار و یا سالخردهای وجود دارند، که به طور جدی آزرده شده و روح و روانشان کوفته خواهد شد، بر همین اساس در کشورهای متمدن، برای جلوگیری از آلودگی صوتی، قوانین و برنامههای مبسوطی قرار دادهاند، و جریمه هایی وضع نمودهاند تا آسایش و آرامش محیط را حفظ کرده، و مردم را از این آلودگی زیانبخش حفظ کنند، آمار نشان دهنده افراد بیمار بسیاری است، که جان خود را فدای همین آلودگی صوتی نمودهاند، به عنوان مثال، شخصی به بیماری قلبی مبتلا است، وبی خبر از همه جا از راهی عبور میکند، ناگهان نوجوان بیادبی در کنار او ترقهای با صدای مهیب ایجاد میکند، و همین باعث مرگ آن بیمار، و یا آسیب شدید به او میشود، هر انسان باوجدانی از این گونه حرکات نابخردانه، اظهار تنفر کرده و در مورد عامل آن نفرین می نماید.
نیز باید توجه داشت که مزاحمتهای تلفنی، و تلفنهای بیوقت، و یا در زدن و فشار دادن دکمه اف اف منازل در هنگام استراحت صاحب خانه، و فریاد زدن فروشندگان با بلندگو در کوچهها، به خصوص در وقتهای استراحت را، میتوان به عنوان آلودگی صوتی و مزاحمتهایی که دارای حق الناس استشمرد، و هم چنین جار و جنجال شاگردان در کلاس در حضور معلم و استاد، از مصادیق روشن بلند حرف زدن است.
بنابراین در همه جا و همه انواع صداها، باید رعایت اعتدال نموده و موجب مزاحمت دیگران نشد، چرا که آرامش از حقوق طبیعی مردم است، و نادیده گرفتن آن، تجاوز به حریم حق الناس بوده و جرم سنگین می باشد.
کنترل صوت از نظر قرآن:
در قرآن در سه مورد سخن از انضباط صوتی در سخن گفتن به میان آمده (4) که دو مورد آن مربوط به سخن گفتن با پیامبر (ص) است، و یک مورد آن به عنوان یکی از نصایح حضرت لقمان به پسرش، که یک اندرز عمومی است میباشد، در مورد نصیحت لقمان چنان که در آغاز ذکر شد، متن آن چنین است: «واغضض من صوتک ان انکر الاصوات لصوت الحمیر» (5)
در این آیه به دو مطلب تصریح شده:
نخست این که: وقتی کسی را صدا میزنی یا با کسی سخن میگویی، از صدای خود بکاه، وبه تعبیر دیگر صدای خود را فروگیر، و آن را بلند نکن.
واژه «غض» در اصل به معنی فرو خواباندن و از بالا به پایین آوردن و کاستن است، کنایه از این که صدای خود را نرم و ملایم کن و از فریاد و نعره زدن برحذر باش.
و دوم این که: در نصیحت لقمان صداهای ناهنجار و بلند به صدای الاغ تشبیه شده، با این که صداهای گوش خراشتر و ناراحت کنندهتر از آن در محیطهای ما وجود دارد، این تشبیه از این رو است که جنبه عمومی دارد، و در هر جا و همه زمانها یک مثال روشن و همگانی است.
و دیگر این که علاوه بر ناراحت کننده بودن، زشتتر از صداهای دیگر است، و گاهی بدون جهت، و بدون هیچ گونه نیاز و هیچ گونه مقدمه رخ میدهد، هم چون نعره ها و فریادهای مغروران و ابلهان، و یا صداهای ناهنجار دیگر آنها، که بدون مقدمه و هدف و نیاز، رخ میدهد.
بر همین اساس امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمود:
«هی العطیسة المرتفعة القبیحة...; این صدا عطسه بلند و زشت، و صدای زشت در سخن گفتن است.» (6) یعنی عطسه های خشن و اختیاری از شاخه های صداهای زشت است.
و از بعضی از مفسران نقل شده منظور از «انکر الاصوات» زشتترین صداها است، و صدای الاغ در میان صداهای حیوانات زشتترین صداها میباشد، چرا که در آغاز آن با نفس عمیق و زشت شروع می شود، سپس بلند و ناهنجار می گردد (7) بعضی از انسانها نیز یک نواخت سخن نمی گویند، بلکه سخن گفتنشان با نفسهای عمیق و نعره و فریاد گوش خراش آمیخته است.
دو مورد دیگر از آیات قرآن در راستای رعایت ادب و انضباط در صدا، در سوره حجرات مطرح شده است، آنجا که میخوانیم:
«یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی ولا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم وانتم لا تشعرون; ای کسانی که ایمان آوردهاید صداهایتان را بالاتر از صدای پیامبر (ص) نبرید، همان گونه که بعضی از شما نسبتبه دیگری، بلند گفت و گو میکنید، با پیامبر (ص) این گونه سخن نگویید، مبادا (به خاطر این صدای بلند که برخاسته از بیادبی شما است، اعمال شما نادانسته، پوچ و نابود شود.» (8) و در دو آیه بعد می فرماید:
«آنان که صدای خود را نزد رسول خدا کوتاه و موزون میکنند، همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده، و برای آنان آمرزش و پاداش عظیمی است - ولی کسانی که تو را (ای پیامبر) از پشت حجره ها بلند صدا میزنند، بیشترشان نمیفهمند.»
این آیات بیانگر آن است که باید در حضور پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) بلکه بزرگان دین، کمال ادب را حتی در سخن گفتن رعایت کرد، بلند و ناهنجار سخن نگفت، و حریم مقدس آنها را حفظ نمود، و از جار و جنجال و سخن پراکنی های ناموزون در حضور آنها پرهیز نمود، چنان که امام سجاد (ع) در ضمن شمردن حق استاد و معلم میفرماید:
«از جمله حق او بر تو این است که صدایت را از صدای او بالاتر نبری.» (9)
نتیجه این که: این آیات بیانگر یکی از ابعاد آداب معاشرت اسلامی است، و آن رعایت اعتدال و انضباط در صدا و سخن گفتن در حضور همه مردم به ویژه پیامبران، امامان و اولیاء خدا که بیشتر تاکید شده است.
رعایت انضباط صوتی در کلام بزرگان
رسول اکرم (ص) فرمود:
«ان الله یحب الصوت الخفیض، و یبغض الصوت الرفیع; خداوند صدای کوتاه و ملایم را دوست دارد، و صدای بلند را ناپسند میداند.» (10)
امیرمؤمنان علی (ع) در رابطه با جهاد می فرماید:
«و امیتوا الاصوات فانه اطرد للفشل; از صداها و جار و جنجالها در صحنه جنگ بکاهید که بهتر موجب دور کردن سستی و کاهلی میشود.» (11)
و در سخن دیگر میفرماید: «پایین آوردن صدا، و فروآوردن چشم، و اعتدال در راه رفتن از نشانه های ایمان، و نیکی دین داری است.» (12)
استثناها:
البته ناگفته نماند که در بعضی از موارد به عنوان استثناء، بلند کردن صدای خوب، پسندیده و مطلوب است، مانند جاهایی که به عنوان دفع ظلم ظالم، و دفاع از حق و در مواردی که تلاوت آیات قرآن و همایشی دینی و علمی برقرار است، و بلند نمودن صدا موجب رسایی سخن و آثار مثبت دیگری باشد، بر همین اساس در قرآن میخوانیم:
«لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم; خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدیها (ی دیگران) را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد.» (13)
واژه جهر، به معنی آشکارا سخن گفتن است که گاهی انجام آن بستگی به بلند سخن گفتن دارد، میتوان گفت فریاد مظلومیت عاشورائیان و اسیران کربلا، بر همین اساس بوده است.
و در روایت آمده: یکی از یاران پیامبر (ص) به نام ثابتبن قیس (خطیب مسلمین) بلند سخن گفت، وقتی که شنید طبق نزول آیه 2 سوره حجرات بلند سخن گفتن موجب حبط و نابودی اعمال نیک میشود، بسیار ناراحت شد، رسول خدا (ص) به او فرمود: «صدای بلند تو برای خطابه و سخنرانی بوده است، و حساب تو از دیگران جداست.» (14)
از جمله دیگر استثناها، اذان را بلند گفتن در وقتهای نماز، و بلند گفتن لبیک گروهی در مراسم حج است، پیامبر (ص) فرمود: «یغفر للمؤذن مد صوته و بصره; به هر اندازه که صدای (بلند) مؤذن به آنجا میرسد، و چشمش تا آن جا را میبیند، آمرزیده میشود.» (15)
این سخن بیانگر آن است که صدای خود را در اذان بلند کنید، تا موج آن به مکانهای بیشتر و دورتر برسد، تا پاداش بیشتر ببرید.
شعارهای بلندی که در راه پیماییها بر ضد طاغوتها بلند گفته میشود، نیز به عنوان دفاع از حق، و سرکوب طاغوتیان است، و از استثناءها است و هرچه بلندتر باشد، رساتر خواهد بود. ولی در غیر این موارد نادر، ما حق بلند حرف زدن نداریم، تا چه رسد به این که فریاد و بلند سخن گفتن، جنبه تهدید نسبتبه مؤمنین داشته باشد، که قطعا روا نیست، زیرا موجب ترس و تحقیر مؤمن میشود.
سفارش امام خمینی (ره) در بلند نکردن صداها در بلندگوها
حضرت امام خمینی (ره) در مورد پرهیز از صداهای بیرویه، و مزاحمتهای صوتی - گرچه به عنوان عبادت باشد - به طور مکرر نصیحت نموده و هشدار میدادند، و در این خصوص، بسیار حساس بود.
در این جا به عنوان نمونه، نظر شما را به دو فراز از نصایح او جلب میکنیم:
1- «و یک کلمه که این نصیحتی است به اینهایی که در روضه خوانی ها و مجالسی که دارند در تکیه ها در این طور چیزهایی که دارند، توجه به ضعفای مردم بکنند، در بین مردم، مریض هست، در بین مردم ضعیف هست، در بین مردم اشخاصی هستند پیرمرد، اشخاصی هستند پیرزن، و ضعیف، صداها زیاد نباشد، که مردم را منزجر کند، بلندگوها را بیرون نگذارید که فریادش همه مردم را منزجر کند، بلندگوها را در داخل مسجد بگذارید، و این طور نباشد که بخواهید با معصیت، اطاعتخدا را بکنید، خدای نخواسته معصیتخدا بشود، و از آداب ماه مبارک رمضان همین است که مردم را آرامش بدهید... .» (16)
2- «گاهی میشود که کارهای به ظاهر اسلامی، لکن با بیتوجهی و خلاف اسلام، واقع میشود، فی المثل اشخاصی میخواهند خدمت بکنند... و قصدشان هم خدمت است، لکن گاهی در کیفیت عمل، طوری میشود که معصیت میشود... مثلا میخواهند در کمیته ها، در جاهایی که برای بسیج مهیا هستند خدمت کنند، لکن گاهی همین هایی که میخواهند خدمتبکنند یک کارهایی انجام میدهند که با موازین اسلامی جور در نمیآید، مثلا این که نصف شبها شروع می کنند به فریاد و شعار دادن و دعا خواندن و تکبیر گفتن، در صورتی که همسایهها هستند و ناراحت میشوند، مریضها هستند، معلولین هستند، بیمارستانها هست، و اینها رنج میبرند، و شما یک چیزی را که میخواهید عبادت باشد، معصیت کبیره میشود، اگر در سحر فرض کنید یک عدهای بخواهند دعای وحدت بخوانند، خوب! میشود در داخل منزل خودشان بخوانند، اگر بلندگو دارند، بلندگو را در داخل بگذارند که صداها بیرون نیاید... شما میخواهید یک کار عبادی کنید... فرضا بخواهید یک کار اجتماعی باشد که در آن اجتماع، دعا خوانده شود، اینجا نباید بلندگوهای بزرگ را بیرون بگذارند، و تمام افرادی که در این محله یا محلههای دور هستند، رنجببرند، اینها معصیت کبیره است، اذیت مسلم و آزار مؤمنین از بزرگترین گناهان کبیره است...» (17)
پى نوشتها
1. سوره لقمان، آیه19.
2. بقره، 143.
3. تفسیر نورالثقلین، ج1، ص134.
4. حجرات، آیات 3- 2 ; لقمان، 19.
5. لقمان، 19.
6. تفسیر مجمع البیان، ج8، ص320 (ذیل آیه) .
7. همان.
8. حجرات، 2، نظیر این مطلب در آیه 63 سوره نور آمده است.
9. المحجة البیضاء، ج3، ص450.
10. بحارالانوار، ج2، 62.
11. نهج البلاغه، خطبه124، و نامه16.
12. غرر الحکم، ترجمه محمد علی انصاری، ج1، ص97.
13. نساء، 148.
14. اقتباس از تفسیر مجمع البیان، ج9، ص130.
15. وسائل الشیعه، ج4، ص619.
16. صحیفه نور، ج18، ص21.
17. همان، ج16، ص243.
- بازدید: 1086