تاریخ ارسال:دوشنبه, شهریور 15, 1395 - 6:38ب.ظ شناسه: 351

محرم 38- اباعبدالله علیه السلام مظهر فضائل

نویسنده: 
امام حسین علیه السلام
قلب و روح انسان تحت تأثیر عوامل بیرونی است؛ بعضی از آدم ها شیطان روی قلبشان نفوذ دارند و بعضی ها فرشته ها و ملائکه روی قلبشان نفوذ دارد، این ها را، قرآن می‌فرماید: «هَلْ أنَبِّئُکُمْ عَلی مَنْ تَنَزَّلَ الشَّیاطین»...

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین...

اللهم کن لولیک الحجةابن الحسن...

موضوع بحث:اباعبدالله مظهر فضائل

قال الله تبارک و تعالی «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أوْ أنثی وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً».[1]

مقدمه

روایتی از امام صادق علیه السلام عرض می کنم و می خواهم از این روایت دربارة وجود مقدس اباعبدالله و صفات و ویژگی های آن حضرت نتیجه بگیرم.

همه می دانید که قلب و روح انسان تحت تأثیر عوامل بیرونی است؛ بعضی از آدم ها شیطان روی قلبشان نفوذ دارند و بعضی ها فرشته ها و ملائکه روی قلبشان نفوذ دارد، این ها را، قرآن می‌فرماید:

«هَلْ أنَبِّئُکُمْ عَلی مَنْ تَنَزَّلَ الشَّیاطین»[2]؛

می خواهید به شما بگویم شیطان بر که نازل می شود؟

«تَنَزَّلُ عَلی کُلِّ أفّاکٍ أثیمٍ»[3]؛

آدم هایی که دروغگو هستند.«أفّاک»؛یعنی کذب، اهل صداقت نیستند؛و «أثیم» یعنی گنه کارند، شیطان بر این ها نازل می شود.

البته شیطان در سه مرحله سراغ این آدم ها می آید؛

مرحلة اول او را وسوسه می کند، کنترل از راه دور دارد؛

«إنَّ الشَّیاطینَ لَیْوحْونَ إلی أوْلیائِهِمْ»[4]

از راه دور کنترل می کند و وسوسه می کند اگر دید با او راه می آید و حرف پذیری دارد بر او فرود می آید، می فرماید:

تَنَزَّلُ الشَّیاطین،

یعنی بر او نازل می شوند و در قلبش فرود می آیند، قرآن می فرماید:

«فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»[5]؛

همراهش می شود و هیچ جا او را تنها نمی گذارد. نقطة مقابل آن فرشته ها هستند،

خدا در قرآن می فرماید:

فرشته هم همین سه حالت را دارد:

یا درود می فرستد و به قلب مؤمن الهام می کند؛

یا به او نازل می شود؛

«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ».[6]

فرشته بر مؤمنین و آدم های صالح و متدین نازل می‌شود قرآن می فرماید:

قلب انسان یا فرودگاه فرشته است:

تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ

یا فرودگاه شیطان، می فرماید:

«هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّیَاطِین»،

«تَنَزَّلُ عَلَى کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیم»؛

یا شیطان وسوسه می کند           یا فرشته الهام می‌کند.

یا شیطان فرود می آید                 یا فرشته فرود می آید.

زندگی شیطانی و رحمانی

کسی که در زندگی اش فکر بد، وسوسه، خواب های ناروا و خیانت باشد این شیطانی است. و کسی که در زندگی اش نورانیت، خواب خوب، فکر پاکیزه باشد این رحمانی است. پس انسان نمی تواند بی تفاوت باشد، انسان یک خواطری دارد، یک خیالات و اوهاماتی دارد؛ مثلاً یک جایی نشسته ای اما فکرت جای دیگری می رود، شب خوابیدی خواب می بینی، و یا ناگهان به قلبت چیزی القا می شود. این ها دست خود انسان نیست بستگی دارد چه کسی به ما خط دهد. قرآن می گوید بعضی ها را شیطان خط می دهد:

تَنَزَّلُ الشَّیَاطِین[7]

و بعضی ها را فرشته ها و ملائکه:

«تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ.»

حال آیا این موارد پارتی بازی است؟ آیا یک عده ای را به شیطان و یک عده ای را به فرشته می سپارند؟ خیر چنین نیست این بستگی به این فرودگاه دارد اگر قلب سلیم باشد مال فرشته است، و اگر قلب مریض باشد مال شیطان است. آنهایی که

«فی قلوبهم مَرَضٌ[8]،

تَنَزَّلُ الشَّیاطین»[9]

و آن هایی که قلبشان

« لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُون. إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیم[10]

آنها

تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ. »

این بستگی به خود انسان دارد،

«وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ» ،

جایی که شما درختی کاشتی اگر خاکش خوب باشد باران که می خورد، خوب رشد می کند و گل می دهد.

«وَالَّذِی خَبُثَ»[11]

اما جایی که شوره زار است اگر درخت بکاری هر چه آب بدهی خشک می شود و چیزی عمل نمی آید. تنها فاعلیت فاعل کافی نیست بلکه قابلیت هم لازم است. باران یکی است ولی این بذر قابلیت دارد درخت می شود، این یکی قابلیت ندارد شوره می زند. قلب یک قلب یک قلب است، یکی:

«تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ»،

و دیگری

«تَنَزَّلُ الشَّیاطین».

یکی

«إِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَآئِهِمْ»[12]

و دیگری ملائکه

«یصلی علیه»؛

ملائکه بر آن درود می فرستند. این مقدمه را گفتم که بدانید انسان نمی‌تواند نسبت به وسوسه ها و الهام ها بی تفاوت باشد بلکه تحت تأثیر آنها قرار می گیرد. حال حدیث امام صادق را بیان کنم که چه کنیم مصداق «تَنَزَّلُ الشَّیاطین» نشویم، بلکه مصداق «تنزیل الملائکه»شویم.

فضایل

امام صادق علیه السلام فرمود:شیطان می گوید

قال ابلیس؛ «:خَمْسَهُ أشیاءَ لَیْسَ لِی فِیهِنَّ حُیلَهٌ وَ سائِرُ النَّاسِ فی قَبْضَتی»؛

پنج گروه هستند که من در آنها راهی ندارم، فرودگاهشان به روی من بسته است، من نمی توانم آن جا بال و پر بیندازم، حریف آنها نمی توانم بشوم، ولی بقیه پیرو من هستند. یک وقت می گویند این فرودگاه به روی فلان پرواز بسته است، برج مراقبت اجازه نمی دهد بنشیند، الان پروازهای اسرائیلی در کشور ما حق ندارند بنشینند، این فرودگاه است که تعیین نمی کند کدام پرواز بنشیند. فرودگاه قلب ما می‌گوید اگر این صفات را داشتی شیطان نمی تواند فرود بیاید. حال این صفات چیست؟ این حدیث خیلی زیباست.

1. نیت صادق و توکل بر خدا

یک:

«مَنِ اعتَصَم باللهِ عَن نیه صادقه وَاتّکلَ علَیه فِی جَمیعِ أمورهِ»؛

کسی که نیتش صادق باشد و توکلش به خدا باشد و در نیتش دروغ و کذب و ریا نباشد. روایت است از امام صادق پرسیدند: آقا، کم عقل ترین آدم چه کسی است؟ - من و شما به کسی که ورشکست شود و نتواند خوب کار کند و ضرر کند کم عقل می گوییم-

امام صادق علیه السلام فرمود: کم عقل کسی است که عبادت بکند اما ریا باشد، مثلاً نماز بخواند اما برای مردم بخواند، صدقه می دهد اما برای مردم می دهد. حج می رود اما به خاطر مردم. حضرت فرمود: این خیلی کم عقل است، چرا؟ چون این کسی است که به خاطر او عبادت کردی نمی تواند به تو اجر بدهد، این هم مثل خودت قیامت گرفتار است، این کم عقلی است که شما کار را برای کسی انجام بدهید که نمی تواند به شما نمره بدهد. کار را برای کسی انجام بدهید که نمی تواند به تو امتیاز بدهد.

لذا در روایت است که روز قیامت به انسان مراعی و ریاکار می گویند ای خاسر، ای کافر[13]، ای زیانکار، ای کسی که کفر ورزیدی، اعمالت را از بین بردی. من یک حدیث زیبایی از امام رضاعلیه السلام دیدم، فرمود: هر انسانی که صبح از خانه بیرون می آید هم شیطان به سراغش می آید و هم فرشته، هر دو با هم می آیند که ببینند انسان آمادگی چه چیزی را دارد. مثل بچه ای که هم رفیق خوب به سراغش می آید و هم رفیق بد. مثل اینترنت که هم سایت بد دارد و هم سایت خوب. مثل کسی که هم می تواند نوار قرآن گوش دهد و هم موسیقی. بعد فرمود: اگر انسان وقتی از خانه اش بیرون می آید بگوید:

«بِسْم اللهِ آمَنتُ بِاللهِ تَوَکَّلتُ عَلَی الله مَا شاء اللهُ لَا حُولَ وَلا قُوّه إلّا بِالله»،

این کلمات را بگوید، فرشته رو به شیطان می کند، می گوید: برو این آدم مال من است با این کار نداشته باش، چون هم اسم خدا را برد گفت:

بِسْم اللهِ،

و هم گفت: به خدا ایمان دارم؛

آمَنتُ بِاللهِ

و هم گفت: به خدا توکل می کنم؛

«تَوَکَّلتُ عَلَی الله،

و هم گفت:

مَا شاء اللهُ لَا حُولَ وَلا قُوّه إلّا بِالله»[14]

هیچ قدرتی غیر از خدا به درد نمی خورد فقط خداست که قدرتش اصلی است هر قدرتی که ما داریم از خداست. به تعبیر یکی از اساتید ما می فرمود: وقتی می خواهند گوسفند را سر ببرند، قرآن می‌گوید اگر «بسم الله»

هر دو یک کارد و چاقو دارند، هر دو برادرند، مانند هم دو گوسفند را دارند ذبح می کنند حال اگر یکی بگوید:

«بسم الله الرحمن الرحیم»

این گوشت حلال است، اما اگر یکی عمدی بگوید من «بسم الله را نمی‌گویم» قرآن می گوید این میته است، مردار است آن را باید بیرون انداخت. بنابراین حیوانی که بر آن بسم الله نگویید مردار است. حال آدمی که نام خدا در زندگی اش نیست آیا مردار نیست؟ چرا مشرک نجس است؟ او حمام رفته، خودش را تمیز شسته الان از حمام با لباس تمیز و نظیف بیرون آمده، اما قرآن می گوید حق ندارد به مسجدالحرام بیاید:

«إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ»[15]

نمی تواند وارد مسجدالحرام شود. کجای مشرک نجس است؟ مشرک که تمیز و پاکیزه است. قرآن اهل کتاب، یهود و مسیحی را نجس نمی گوید فقط مشرک و بت پرست را می گوید. چگونه یک گوسفند بدون بسم الله میته می شود، آدمی که خدا او را آفریده به او شعور و درک داده حال جلوی بت خم می شود! این نجس است، این فطرتش را زیر پا گذاشته، این مردار و میته است. این ظاهرش انسان است، میت الاحیاست. پس اگر کسی که صبح از خانه اش بیرون می آید بگوید:

«بِسْم اللهِ آمَنتُ بِاللهِ تَوَکَّلتُ عَلَی الله مَا شاء اللهُ لَا حُولَ وَلا قُوّه إلّا بِالله»،

شیطان به سراغش نمی آید.شخصی آمد خدمت پیامبر اکرم گفت: یا رسول الله، می خواهم رزقم زیاد شود، فرمود:

«دُمْ عَلَی الطَّهارَه»[16]؛

دائماً با وضو باش. اگر پاکیزه بودی رزقت هم زیاد می شود. این طهارت فقط وضوی ظاهری نیست، خدا می فرماید: من انسان پاکیزه را دوست دارم؛

فِیهِ رِجَالٌ «یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِین».[17]

انسان پاکیزه کسی است که هم وضوی ظاهری دارد و هم وضوی باطنی. هم نگاهش به نامحرم و حرام نیست و هم لقمة حرام در زندگی اش نیست. خداوند می فرماید من این را دوست دارم چون پاکیزه است و آلودگی ندارد. پس اگر امام صادق علیه السلام فرمود شیطان می‌گوید من حریف پنج گروه نمی شوم، 1- کسی است که نیتش پاک باشد و نام خدا در زندگی اش باشد.

2. ذکر زیاد

«من کَثُرَ تسبیحُهُ فی لیلَه و نهاره»؛

کسی که زیاد تسبیح بگوید یک نوع تسبیح، تسبیحات حضرت زهراست که بعد از نماز گفته می شود، غیر نماز هم جایز است. کسی خدمت امام صادق علیه السلام آمد و گفت: آقا! شنوایی ام کم است. حضرت فرمود: برو تسبیحات مادرم زهرا را بگو. تسبیحات حضرت زهرا فقط مال نماز نیست اگر کسی صبح وقتی از خانه بیرون می آید آن را بگوید در وسعت رزق اثر دارد. یک تسبیح یعنی

«سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُللهِ وَلاإله إلا اللهُ وَاللهُ أکبَر»

.روایت داریم وقتی ملائکه طواف می کنند این تسبیح را می گویند. همچنین روایت داریم شبی که موسی به میقات رفت خدا این ذکر را به او یاد داد:

«سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُللهِ وَلاإله إلا اللهُ وَاللهُ أکبَر».

یک نوع تسبیح، تسبیحی است که در رکوع گفته می شود:

«سُبْحانَ رَبّی العَظیمِ وَبِحَمدِه، سبحانَ رَبّی الاعلی وَبِحَمدِه».

تسبیح یعنی چه؟ یعنی خدایا تو منزّهی، هیچ اشکال و عیب و نقصی در تو نیست. امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که در زندگی اش تسبیح باشد شیطان حریفش نمی شود. حضرت عیسی وقتی آمد که مردم را به سوی خدا دعوت کند، شیطان سراغش آمد و گفت: عیسی، تو خودت خدایی، چرا مردم را به خدا دعوت می کنی؟ تو اگر خدا نیستی پس پدرت کیست؟ پدر همه مردم معلوم است، تو پدرت معلوم نیست پس خودت خدایی؛ لااقل پسر خدایی. عیسی تو که مرده را زنده می کنی، تو که کور شفا می دهی، تو که معجزه می کنی. هر گونه عیسی از دست او فرار می کرد او به سراغش می آمد، می خواست اعتقاد عیسی را خراب کند. هر چه کرد دید نمی رود، گفت:

سبحان الله، سبحان الله.

چند مرتبه سبحان الله گفت، شیطان دور شد. شیطان گفت: جایی که این کلمه باشد من نمی آیم چون دارید خدا را منزه می شمارید. قرآن کریم می فرماید: اگر می خواهی شیطان به سراغ شما نیاید:

«فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم».[18]

3. صبر بر مصیبت

«وَمَنْ لَمْ یَجْزَع عَلَی المُصیبَهِ حینَ تُصیبُهُ».

شیطان از راه مصیبت می تواند وارد شود کسی که مصیبت دیده ممکن است عنانش را از کف بدهد، خدایی نکرده کفر بگوید، خدایی نکرده به خدا بدبین شود، لذا فرمود: کسی که در مصیبت فریاد و جزع نکند شیطان می گوید من راهم بسته شد، حریف این نمی شوم. حضرت ایوب زمان دارایی اش، می گفت: «خدا». زمانی هم که نداشت می گفت: «خدا»، وقتی سالم بود می گفت: «خدا»، مریض بود می گفت: خدا». بعضی ها حالتشان در مریضی و سلامتی با هم فرق می کند. همین که خدا یک امتحان در زندگی شان می گذارد، رفوزه و مردود می شوند. در حالی که مؤمن در مصیبت چنین نیست. شما اباعبدالله را ببینید، این همه مصیبت دید اما گفت: الهی راضی ام به رضای تو.[19]من در تاریخ ندیده ام کسی در این فرصت کوتاه این همه مصیبت برایش جمع شده باشد، ما دیده ایم که کسی داغ فرزند دیده، داغ پدر دیده، داغ برادر دیده؛ ولی کسی نبوده که در یک روز داغ برادر، داغ پسر، داغ شیرخوار؛ داغ پسر برادر، اسارت، تشنگی، و جان دادن، همه را با هم دیده باشد. پس برای هیچ کسی در تاریخ، همة این ها در یک نصف روز هم زمان جمع نشده است، اما با وجود همة این ها دائم می گوید خدا، همه اش دعا و رضا؛ این ارزش است.

حضرت فرمود سومین صفتی که موجب می شود شیطان سراغ انسان نیاید این است که انسان در مصیبت جزع و فزع نکند. ابوذر یک جوانی داشت مُرد. اصولاً بیشتر بچه های او در زمان حیات خودش از دنیا رفتند. کسی آمد زخم زبان بزند. به او گفت: اباذر، خدا هر چه به تو اولاد می دهد می میرند، این پسرت هم که مرد. ابوذر نگاهی کرد و گفت:

«الحمدلله الذی یأخُذُهُم من دارِ الفَناء، و یُدَخِّرُهُم فی دارِ البقاء».[20]–

اگر کسی مستأجر باشد وقتی خانه ای بخرد مردم به او تبریک می گویند: الحمدلله که خانه دار شدید تا حالا مستأجر بودید و حالا صاحب خانه شدید –گفت: خدا را شکر بچة من مستأجر بود، این دنیا خانة استیجاری است و انسان در آن نمی ماند، و حالا فرزندم به خانة اصلی اش رفت، خدا را شکر که بچه ام از دار فنا به دار بقاء رفت. در این دنیا اگر شما مستأجر باشید وقتی سند خانه را بخواهید آن را به شما نمی دهند، می گویند مستأجر این خانه هستید باید همة اموال دنیا را بگذاری و وارد قبر شوی. اما آنجا دار بقاست. کسی که نگاهش به دنیا نگاه به خانة مستأجری است و نگاهش به آخرت نگاه خانة ملکی است این فرد هیچ وقت به این دنیا دل نمی بندد. هیچ وقت غصه نمی خورد. فرزند جوان آقا امام صادق علیه السلام مریض بود، داشت جان می داد و در حال احتضار بود، آقا بالای سرش نشسته بود، گفتند: آقا بچه دارد جان می دهد؛ ولی سخت جان می دهد. حضرت فرمود: سورة صافات بخوانید تا راحت جان بدهد. شروع به خواندن سورة صافات کردند، به آیة یازدهم رسیدند بچه جلوی چشم پدر جان داد. امام فرمود:

«إنّاأهْلَ البَیْتِ إنَّما نَجْزَعُ قَبْلَ المُصیبَهِ فإذا وَقَعَ أمرُ اللهِ»؛

ما اهل بیت قبل از مصیبت ناراحتیم، دلمان می‌خواهد پیش نیاید –کسی هم از مصیبت خوشش نمی آید، اما دنیا بی مصیبت نیست- اما وقتی پیش آمد،

«رَضِینَا بِقَضائِهِ وَسَلَّمنا لِأمرِهِ»[21]؛

صبر می کنیم. شب عاشورا حضرت زینب کمی غم دلش را فرا گرفت، بدنش لرزید و صدای گریه اش بلند شد، امام حسین فرمود: خواهرم مواظب باش شیطان حلم تو را نبرد، خودت را نبازی، شیطان از همین جا نفوذ می کند. زینب سلام الله علیهابلافاصله عرض کرد:

«سَتَجِدُنی کَما تُحِب»؛

برادر هر گونه تو می خواهی من همان گونه خواهم بود. واقعاً هم همین گونه بود، اگر فرشته ها از صبر امام حسین تعجب کردند، جا داشته از صبر زینب هم تعجب کنند. در بعضی جاها نقل دارد: برادر، صبر را به عجز در می آورم، کاری می کنم صبر خسته شود، ولی من خسته نشوم

4. هر چه را برای خود می پسندد برای دیگران هم بپسندد

«وَمَنْ رَضی لِاخیه الْمؤمن ما یَرضاهُ لِنّفسه».

یکی از راه هایی که شیطان نفوذ می کند آبروی مردم، غیبت، تهمت و پشت سر مردم حرف زدن است، فرمود: کسی که هر چه برای خودش می پسندد و هر چه برای خودش نمی پسندد برای مردم نیز نپسندد –برای خودت لباس نوی می پسندی اما به مردم لباس کهنه می دهی این که درست نیست. برای خودت غذای خوب می پسندی و برای مردم ته ماندة غذا را می پسندی. امام رضا گُل غذا را به فقیر می داد، قبل از این که شروع به خوردن کند برای فقیر غذا کنار می گذاشت.

«وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ»[22]؛

از بهترین و از خوب آن بدهید. چطور شما برای مردم می پسندی که دروغ بگویی اما برای خودت نمی پسندی که به تو دروغ بگویند. چرا دروغ می گویی؟ وقتی نمی پسندی سرت کلاه بگذارند، چرا سر مردم کلاه می گذاری؟ وقتی نمی پسندی پشت سرت سخن چینی کنند چرا پشت سر مردم سخن چینی می کنی؟ - فرمود: کسی که شیطان روی او نفوذ ندارد چیزی که برای خودش نی پسندد برای مردم هم نمی پسندد

5. راضی به رضای خداوند

«وَمَنْ رَضِیَ بِما قَسَمَ اللهُ لَهُ وَلَمْ یَهْتَمَّ لِرِزْقِهِ»[23]؛

کسی که راضی باشد به رزق الهی و به قضا و قدر الهی و غصة رزق و روزی را نخورد. ما اختیار داریم ولی خداوند برای ما قضا و قدر قرار داده، تقسیمی در زندگی قرار داده. خوب است انسان بگوید خدا من تلاش می کنم ولی راضی ام به آن چیزی که تو پسندیدی. خدا به یکی دختر می دهد، به یکی پسر می دهد، و یکی هم اولاد ندارد، خلاصه هر کسی در زندگی اش مشکلاتی دارد و توفیقاتی. همة توفیقات برای یک نفر نیست، همه مشکلات هم برای یک نفر نیست. اصلاً دار دنیا این گونه است. گاهی می بینید یک نفر توفیقاتی دارد در کنارش مشکلاتی هم دارد، مهم این است که راضی باشد به این تقسیم الهی. البته انسان می تواند از خدا بخواهد مشکلاتش رفع شود، می تواند از خدا بخواهد تو فیقاتش زیاد شود. خدا هم میدان را باز گذاشته ما قائل به «بداء» هستیم؛ یعنی خداوند رزق کم را زیاد می کند، عمر کم را طولانی می کند، عمر طولانی را کوتاه می کند؛ روایت داریم و قرآن هم می فرماید:

«یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاء وَیُثْبِتُ»[24]

خدا چیزهایی را پاک می کند و چیزهایی را جایگزین می کند. انسان باید دعا بکند و از خدا تغییر را بخواهد، اما هیچ گاه از آن چیزی که خدا پسندیده شکوه نکند. حضرت فرمود: اگر کسی این پنج صفت را داشت شیطان روی او نفوذ ندارد. شما ببینید اصحاب و یاران و فرزندان و خود اباعبدلله هیچ کدام بر مصیبت جزع نکردند، اباعبدالله هیچ گاه در زندگی اش اعلام عدم رضایت به تقسیم الهی نکرد. در همه جا اتکایش به خدا بود، همه جا تسبیح بود. با دعا شروع کرد و با دعا تمام کرد، هیچ گاه بر مصیبت جزع نکرد، حتی وقتی طفل شش ماهه اش روی دستش جان داد عرضه داشت:

«الهی هَوَّنَ لیَ الامرِ لِأنّهُ بِعَینک»؛

خدایا من راضی ام به این مصیبت چون در مقابل توست چون تو راضی هستی. اگر کسی این پنج صفتی که عرض کردم داشت قلبش فرودگاه شیطان نمی شود.

خدایا به عظمت ابا عبدالله قلب های همة ما را سلیم، منیب و فرودگاه فرشته و الهام ملائکه ات قرار بده.
خدایا هوای نفس شیطان و وسوسه های او را از زندگی ما دور بگردان

والسلام علیکم و رحمةالله

پی نوشتها:

[1] نحل، 97.

[2] شعراء، 221.

[3] شعراء، 222.

[4] انعام، 121.

[5] زخرف، 36.

[6] فصلت، 30.

[7] شعراء، 221.

[8] بقره، 10.

[9] شعراء، 221.

[10] شعراء 88- 89.

[11] اعراف، 58.

[12] انعام، 121.

[13] بحارالانوار، ج 69، ص 295؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 255؛ امالی الصدوق، ص 528.

[14] الکافی، ج 2، ص 543؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 272.

[15] توبه، 28.

[16] کنز العمال، ح 44154.

[17] توبه، 108.

[18] نحل، 98.

[19] بحارالانوار، ج 44، ص 366؛ کشف الغمه، ج 2، ص 29؛ مثیر الاحزان، ص 41.

[20] مسکن الفؤاد، ص 55؛ ارام بخش دل داغدیدگان، ص 144.

[21] الکافی، ج 3، ص 225؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 275؛ بحارالانوار، ج 74، ص 49.

[22] انسان، 8.

[23] بحارالانوار، ج 60، ص 248؛ الخصال، ج 1، ص 285؛ مواعظ العددیه، ص 400.

[24] رعد، 39.

کلمات کلیدی: