پایگاه تخصصی منبرها

ویژگیهای ماه مبارک رمضان 4

تاریخ انتشار:
اطاعت از امر خدا و گرفتن روزه ، بزرگ دانستن خدا، امرى قطعى و به هر حال نیایش و خضوع در پیشگاه او است ، ولى شکرگزارى احتیاج به خلوص نیت کامل وارد و این اثر جز با قصد تبعد محض و قربة الى الله به دست نمى آید...
ویژگیهای ماه مبارک رمضان 4

بسم الله الرحمن الرحیم

شرافت و قداست ماه رمضان

قال الله تبارک و تعالى :
شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن هدى للناس و بینات من الهدى و الفرقان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا او على سفر فعدة من ایام اخر یرید الله بکم الیسر و لایرید بکم العسر و لتکلموا العدة و لتکبروا الله على ما هداکم و لعلکم تشکرون

نکات مهم آیه روزه 

نکاتى در این آیه شریف وجود دارد که جالب و در خور دقت و اهمیت است به بعضى از آن ها در تفاسیر، از جمله تفسیر نمونه اشاره شده است

چرا آن ایام ، معدود است و چرا ظرف زمان روزه ، ماه مبارک رمضان قرار داده شده است ؟

پاسخ : چون ، قرآن ، سرچشمه هدایت بشر از گمراهى و ضلالت است و آیات روشن آن باعث سعادت بشر و جداکننده حق و باطل است ، در این ماه نازل شده است

در روایت اسلامى نقل شده که همه کتابهاى آسمانى که براى هدایت بشر نازل شده در ماه رمضان آمده است . هم تورات حضرت موسى ، هم انجیل حضرت عیسى ، هم زبور حضرت داوود و هم صحف حضرت ابراهیم - على نبینا و آله و علیهم السلام .
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام اینگونه نقل مى کند:

عن ابى عبدالله علیه السلام قال نزلت التوراة فى ست مضین من شهر رمضان و نزل الانجیل فى اثنتى عشرة مضت من شهر رمضان و نزل الزبور فى ثمانى عشرة مضت من شهر رمضان و نزل الفرقان فى لیلة القدر (43) .
تورات در ششم ماه رمضان و انجیل در دوازدهم و زبور در هجدهم و قرآن در شب قدر نازل شده است (بنابراین روایتى از تفسیر عیاشى ) صاحب ابراهیم در شب اول ماه و قرآن در بیست و چهارم ماه نازل شده است
علت این که ماه رمضان ، براى روزه گرفتن تعیین شده ، شرافت و فضیلت و برترى این ماه بر سایر ماههاى سال است ( در روزهاى گذشته اشارتى به این موضوع شده است )

مرحوم مجلسى در بحارالانوار، باب فضیلت ماه رمضان و وجوب روزه ، روایات جالب و حیرت انگیزى نقل فرموده است که فقط با در نظر گرفتن لطف و کرم خداوند متعال نسبت به بندگان ، مى شود آن را پذیرفت و از باب تبرک چند نمونه از آن را نقل مى کنیم :

عن جابر بن یزید جعفى عن ابى جعفر علیه السلام قال قال رسول الله صلى الله علیه و آله لجابر بن عبد الله یا جابر هذا شهر رمضان من صام نهاره و قام وردا من لیله و عف بطنه و فرجه و کف لسانه خرج من ذنوبه کخروجه من الشهر فقال جابر یا رسول الله ما احسن هذا الحدیث فقال رسول الله صلى الله علیه و آله یا جابر و ما اشد هذه الشروط

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: اى جابر! این ماه رمضان ، است هر کس روز آن را روزه بدارد و پاسى از شب آن را عبادت کند و شکم و فرج خود را حفظ کند و زبانش را نگاه دارد از گناهانش خارج مى شود، همان گونه که از ماه بیرون مى رود پس جابر عرض کرد: یا رسول الله ! چه حدیث خوبى ! حضرت فرمود: بله جابر! اما چه شرایط سختى دارد!

چرا زمان روزه سى روز است ؟ 

در روایتى چنین آمده است :
معاویة بن عمار عن الحسن بن عبدالله عن آبائه عن جده الحسن بن على بن ابى طالب علیه السلام انه قال جاء نفر من الیهود الى رسول الله صلى الله علیه و آله فساءله اعملهم عن مسائل فکان فیما ساءله انه قال له لاى شى ء فرض الله الصوم على امتک بالنهار ثلاثین یوما و فرض الله على الامم السالفه اکثر من ذلک فقال النبى صلى الله علیه و آله ان آدم لما اکل من الشجرة بقى فى بطنه ثلاثین یوما ففرض الله على ذریته ثلاثین یوما الجوع و العطش و الذین یاءکلونه باللیل تفضل من الله علیهم و کذلک کان على آدم علیه السلام ففرض الله ذلک على امیت ثم تلا هذه الایة (کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون ایاما معدودات ) قال الیهودى صدقت یا محمد فما جزاء من صامها فقال النبى صلى الله علیه و آله ما من مؤ من یصوم شهر رمضان احتسابا الا اوجب الله تبارک و تعالى له سبع خصال اولها یذوب الحرام من جسده و الثانیة یقرب من رحمة الله عزوجل و الثالثة یکون قد کفر خطیئة ابیه آدم و الرابعة یهون الله علیه سکرات الموت و الخامسة امان من الجوع و العطش یوم القیامة و السادسة یعطیه الله براءة من النار و السابعة یطعمه الله من طیبات الجنة قال صدقت یامحمد

امام حسن علیه السلام فرمود: عده اى از یهود، خدمت حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله آمدند؛ پس داناترین آن ها، از حضرت سوالاتى کرد؛ از جمله اینکه گفت : روى چه اصل خداى تعالى سى روز روزه بر امت شما واجب کرده ؛ ولى بر امت هاى گذشته بیش تر از این را؟ پس رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: همانا هنگامى که آدم از آن درخت ، خورد، تا سى روز در شکم او باقى ماند؛ پس خدا بر ذریه او واجب کرد که سى روز گرسنه و تشنه باشند. و آنچه آنها مى خورند (در شب ) کرم و تفضل است بر ایشان و همچنین بر آدم نیز سى روز روزه واجب شد. و خداوند واجب کرد بر امت من همان سى روز را سپس رسول خدا صلى الله علیه و آله آیه (کتب علیکم الصیام ) راتلاوت کرد.

شخص یهودى گفت : راست گفتى اى محمد! پس بفرما جزاى کسى که این ماه را روزه بدارد، چیست ؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هیچ مؤ منى ماه رمضان را روزه نمى گیرد، مگر آن که خدا براى او هفت خصلت مرحمت کند:

1 - حرام از بدنش آب شود و برطرف گردد

2 - به رحمت خدا نزدیک شود؛

3 - گناه پدرش - آدم را - جبران کرده باشد؛

4 - سکرات مرگ بر او آسان شود؛

5 - از گرسنگى و تشنگى روز قیامت در امان باشد؛ 6 - خداوند بیزارى از جهنم به او مى دهد؛ 7 - خداوند از غذاهاى پاکیزه و طیب بهشت به او مى خوراند و آن شخص گفت : راست گفتى اى محمد!
نکته
(فمن شهد منکم الشهر فلیصمه ) 

دستور روزه ، فقطى براى اشخاص حاضر و سالم است ، (بر شخص مسافر و مریض روزه واجب نمى باشد) خدا مثل فرمان راویان جبار نیست ، که دستور با مشقتى بدهد و با هر مشقت و سختى که شده از طرف بخواهد، که آن را انجام دهد (یرید الله بکم الیسر ولایرید بکم العسر)

حال این جمله ، یا مربوط به استثنایى است که در آیه بیان شد؛ و شخص مریض و مسافر را از حکم مستثنا کرده (یعنى مسافر و مریض که خدا راحتى آنها را مى خواهد، بنابراین در سفر و مرض روزه را برداشت ) و یا ممکن است مربوط به اصل حکم روزه باشد (یعنى خیال نکنید که مراد خداوند از وجوب روزه ، مشقت و سختى شما است ، بلکه با در نظر گرفتن فواید و آثار جسمى و معنوى و پاداش آخرتى ، خدا راحتى و رفاه شما را خواسته است ) .

ناگفته نماند که استثناى مریض و مسافر از وجوب روزه ، هم در آیه اول ذکر شده و هم در آیه دوم . شاید علت تکرار، آن این باشد که براى افراد مؤ من ، گویا سخت است که از حکم خداوند مخالفت کنند به همین جهت گاهى بعضى از مؤ منین مریض و به خصوص از خانم ها با ناراحتى مى گویند من روزه ام را مى گیرم هر چه شد، شد همه روزه ، باشند من بخورم ؟ چندین سال است من یک روز روزه ام را در ماه رمضان نخورده ام بالاخره که نمى میرم و... یا مسافر بگوید: علت این که روزه از مسافر برداشته شده این است که گرفته روزه در سفر سخت است ولى من این سختى را تحمل مى کنم ، و روزه مى گیرم . به همین جهت ، خداوند عدم وجوب روزه را براى این دو دسته تکرار کرده و به آن ها دستور مى دهد که بعد از آن که از سفر برگشتند و یا مرضشان برطرف شد، قضاى آن را به جا آورند.

(و لتکملوا العدة )

تمام این یک ماه را باید روزه گرفت و یا قضاى آن را بعد از مرض و سفر به جا آورد این جمله اشاره به این مطلب مى کند که روزه براى پرورش جسم و روح لازم است . پس هر انسانى ، باید یک ماه از سال را روزه بدارد و اگر به علت سفر و یا مرض و یا عذر دیگر در ماه رمضان نتوانست روزه بگیرد، باید قضاى آن را به جا آورد تا تعداد ایام ماه کامل شود. حتى در احکام اسلام ، مى بینیم که بر زن حائض ‍ واجب است که قضاى روزه اش را به جا آورد؛ ولى در مورد نماز این گونه نیست بلکه نه باید قضاى نماز ایام عبادت را به جا بیاورد، این حکم به همین خاطر است که امساک یک ماه کامل در سال لازم است و براى به دست آوردن فواید و اثرات روزه باید یک ماه کامل شود.

فواید کم خورى 

نکته : عزیزان ! توجه دارید که فواید نماز - مثلا به یاد خدا بودن و تقرب به ذات الهى است براى زن ، در دورانى که مى تواند نماز بخواند، به دست مى آید، اگر چه در دوران حیض نماز نخواند. اما فواید روزه جز با قضاى آن چه فوت شده به دست نمى آید. مثلا فایده بهداشتى و خواص کم خوردن و پرهیز کردن غیر از روزه گرفتن راهى براى به دست آوردن آن نیست . چون جلوى انسان را هیچ چیز جز ردع و منع دینى نمى گیرد وگرنه رژیم غذایى تصمیم بر کم خوردن و... کارگر نیست آن هم در زمان ما که غذا و میوه هاى چهار فصل در تمام سال وجود دارد هندوانه تابستان در زمستان (که شب یلدا باید بخورند) و انگور تابستان در زمستان و به عکس هویج و پرتقال زمستان در تابستان مهیا است و فرهنگ غلط هم بر آن اصرار دارد آرى با وسائل حمل و نقل امروزى و نزدیک شدن راه ها همیشه محصول همه شهرها بلکه همه کشورها در جاهاى دیگر دور دست در دسترس قرار گرفته به اضافه این که یخچال و فریزیر هم در این نقش مؤ ثرترى ایفا مى کند و همه چیز یخ زده موجود است که انسان هر وقت هر چه هوس فرماید براى او آماده و میسر است سابقا میوه و غذاى هر محیط و شهرى براى خود آن محل بود و در فصل خودش ، بنابراین مرض ها این قدر فراوان و جوراجور نبود، شاید علت زیادى امراض مقدارى هم این پرخورى و همه چیز خورى و هم همه وقت خورى باشد.

فایده دیگر روزه ، تساوى غنى و فقیر

یکى از فایده هاى روزه ، باخبر شدن اغنیا از حال فقرا است که دیروز عرض شد و این جز با روزه گرفتن ثروتمند و غنى ، حاصل نمى شود. در این زمینه روایت جالب دیگرى دیدم که مناسب است عرض کنم . در علل الشرایع به سندى از هشام بن الحکم آمده است :

ساءلت اباعبدالله علیه السلام عن علة الصیام قال اما العله فى الصیام لیستوى به الغنى و الفقیر و ذلک لان الغنى لم یکن لیجد مس الجوع فیرحم لان الغنى لما اراد شیئا قدر علیه فارادا لله عزوجل ان یستوى بین خلقه و ان یذیق الغنى من الجوع و الالم لیرق على الضیعف فیرحم الجائع

هشام بن حکم مى گوید: سوال کردم از امام صادق علیه السلام از علت وجوب روزه فرمود: اما علت وجوب روزه این است که ثروتمند و مستمند با هم یکسان شوند، زیرا شخص متمکن و پولدار، هرگز احساس ‍ گرسنگى را درک نکرده تا بر شخص فقیر و بیچاره رحم کند. براى آن که هر وقت هر چه خواسته ، در اختیار او بوده است و رنج و سختى نکشیده ؛ پس خداى تعالى خواست به وسیله روزه بین بندگانش تساوى برقرار فرماید و به ثروتمند طعم و مزه گرسنگى را بچشاند و این درد را براى او واضح و ملموس کند؛ تا شاید دلش براى بیچارگان نرم شود و بر گرسنگان ترحم کند.

روزه یک نوع شکر الهى است

(و لتکبروا الله على ما هداکم و لعلکم تشکرون )

در پایان آیه ، خداى تعالى ، دو خاصیت و فایده دیگر، براى فلسفه روزه بیان مى فرماید؛

یکى ، این که با اطاعت این دستور، خدا را بزرگ و با عظمت بدانیم

و دوم آن که در مقابل آن همه نعمت ، شکرگزارى کنیم .

نکته :

توجه به این نکته به جا است که در این آیه شریفه ، بزرگ شمردن خدا را، به طور قطعى بیان کرد، ولى شکرگزارى ، را با بیان لعلع و شاید بیان مى کند؛ ممکن است ، سبب این باشد که در اطاعت از امر خدا و گرفتن روزه ، بزرگ دانستن خدا، امرى قطعى و به هر حال نیایش و خضوع در پیشگاه او است ، ولى شکرگزارى احتیاج به خلوص نیت کامل وارد و این اثر جز با قصد تبعد محض و قربة الى الله به دست نمى آید.
و شاید کلمه لعل اشاره به این نکته باشد که شکرگزارى کامل - کما هو حقه - در برابر نعمت هاى الهى ممکن نیست و فقط تا اندازه اى و مقدار کمى شکر خدا به جا آورده مى شود.

انسان اگر از غذا خوردن سیر نمى شد چه مى شد؟

اگر هر چه غذا مى خوریم جذب بدن مى شد

و اگر دفع غذا و آب به اختیار خودمان نبود، چه مى شد؟

سر یک ماه انسان به قدر فیل یا گاو میش مى شد چه عرض کنم کوه ابوقبیس مى شد، اگر دفع غذا و آب به اختیار خودمان نبود چه مى شد وسط خیابان و کوچه بلکه مسجد و مجلس مثل حیوانات ... اگر قوه ما سکه ضعیف بود چه مى شد. مثلا شیر لوله آب هر مدتى چه مى کند و واشرش باید عوض شود اما اعضاى بدن انسان هفتاد هشتاد سال کار مى کند.
آیا مى دانید کیفیت هضم غذاى و جذب بدن و گردش آن در بدن ، و تجزیه و تقسیم آن ، چگونه است ؟ اگر انسان به هر کدام از این امور فکر کند و به کتب طب مراجعه کند کاملا سردرگم مى شود.

گرسنگى اطفال امام حسین علیه السلام

السلام علیک یا اباعبدالله و على الارواح التى حلت بفنائک علیک منى سلام الله ابدا ما بقیت و بقى اللیل و النهار و لاجعله الله اخر العهد منى لزیارتکم السلام على الحسین و على على بن الحسین و على اولاد الحسین و على اصحاب الحسین
دیروز، از تشنگى اطفال امام حسین علیه السلام خواندم ، امروز از گرسنگى آنها بگویم تا دلت بشکند، و اشکت جارى شود. در خبر است که حضرت زینب در خرابه شام روزه مى گرفت ؛ مى دانید چرا؟ چون غذا به قدر کافى به آنها نمى دادند! یکى از علماء مى گوید: من در فکر بودم که کیفیت خوراک اسیران اهل بیت ، چگونه بوده است ؛ تا در کتابى دیدم که نوشته و بد؛ شبانه روزى به هر کدام ، یک قرص نان از طرف یزید مى دادند. این براى اطفال کافى نبود. آنان هم هر مشکلى داشتند به عمه مى گفتند. پدر که نداشتند، عمو که نداشتند؛ برادر اطفال کافى نبود آنان هم هر مشکلى داشتند به عمه مى گفتند. حضرت زینب هم مقدارى از سهم خود را مى گذاشت ؛ هر وقت اطفال بهانه نان بگیرند، به آن ها بدهد و از آن جا بدتر کوفه بود که زنى نان و خرما و به دست اطفال مى داد و مى گفت : دعا کنید بچه هاى من یتیم و اسیر نشوند و حضرت زینب از دست و دهان آنها مى گرفت و مى فرمود: نحن آل بیت رسول الله صلى الله علیه و آله ان الصدقة علینا محرمة ؛ اى مردم کوفه ! ما اولاد پیغمبریم ، صدقه بر ما اهل بیت حرام است .
چه گذشت بر عمه سادات ؟ نمى دانم . خدایا این همان کوفه است ، همان مقر حکومت پدر زینب - امیرالمؤ منین علیه السلام - است که هر وقت زن ها مى خواستند خدمت زینب برسند باید اجازه مى گرفتند و به یک دیگر افتخار مى کردند که من امروز خدمت حضرت زینب رسیدم و حالا او را به عنوان اسیرى به همین کوفه خراب آورده اند.

برچسب‌ها