بحث اخلاص (قسمت اول)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین ...
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن ...
کیمیائی بنام اخلاص:
مسألهای وجودش لازم و ضروری است و مهم است. ما در اصطلاح خودمان داریم میگویند: چیزی داریم،جوهری داریم به نام کیمیا که اگر به مس بزنند طلا میشود. آن کیمیا چیست؟ کیمیا چیست که به کارهای ما ارزش میدهد. نیت است و اخلاص.
موضوع: کیمیای اخلاص، به هر کاری بزنیم ارزش پیدا میکند و از هر کاری هم جدا شود ارزشش از دست میرود. ما مأمور هستیم کارهایمان برای خدا باشد. البته اخلاص خیلی مشکل است. زود آدم از مدار خدا بیرون میرود به دایره شرک وارد میشود. روایت داریم شرک مثل این است که شب تاریک مورچهی سیاه، شب سیاه روی سنگ سیاه راه برود، اصلاً آدم میفهمد؟ گاهی وقتها انسان کارهایش خدایی نیست، خودش هم توجه ندارد. فکر میکند برای خداست.
1- اخلاص، شرط قبولی اعمال
«وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصین» (بینه/5)
مردم مأمور هستند که اخلاص داشته باشند.
«إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصا» (زمر/11)
پیغمبر گفت: من مأمور هستم،
یعنی یک چیز مستحبی نیست. به ما گفتند: باید کارهایتان خالص باشد. یک درصد هم برای غیر خدا باشد، خدا میگوید: من شریک خوبی هستم، همه را به او میدهم.
مثال: اگر یک سوزن به یک گوشهی توپ بزنید دیگر کل بازی لغو است. نمیشود گفت: حالا ما یک سوزن به یک گوشه زدیم. یک سوزن به یک گوشه زدی، اما کل بازی لغو شد.
اگر در نماز یک لحظه آدم برای غیر خدا باشد، کل نمازش به هم میخورد. یک جایی بایستد برای غیر خدا، که مثلاً دوربین نشانش بدهد. یک زمانی این کار را انجام بدهد که برای غیر خداست، نمازش را برای خدا میخواند اما زمانش را اول وقت میخواند که بگویند: فلانی آدم خوبی است. زمانش برای غیر خداست. نمازش برای خداست، زمانش برای غیر خداست، نمازش باطل است. نماز را برای خدا میخواند منتهی حالا میگوید یک قیافهای بگیریم که حالا دوربین هست، انگشتری، عبایی، یک قیافهای نمازش باطل است. یک مستحبی را برای غیر خدا انجام بدهد. یک واجبی را برای غیر خدا انجام بدهد، ببینید زمان برای غیر خدا باطل، مکان برای غیر خدا باطل، واجب برای غیر خدا باطل، مستحب برای غیر خدا باطل، خیلی اخلاص ظریف است. خیلی ظریف است. خود شما هم همینطور هستید.
مثال: یک پشه در استکان بیافتد، چای نمیخوری، در نعلبکی بیافتد چای نمیخوری، روی قند بنشیند، آن قند را مصرف نمیکنی. ما خودمان هم همینطور هستیم.
اخلاص بالاترین درجهی ایمان و نهایت ایمان است و ملاک عبادت است، بالاترین مقام است، سر الهی است، اگر دنیا را یک لقمه کنند در دهان مخلص بگذارند، حدیث داریم خدا میگوید: حدیث قدسی است، من حق این را انجام ندادم. چون اخلاص خیلی مشکل است. انسان ممکن است در هزار تا کار یک کار خالص داشته باشد. اگر وقتی آمدی برپا نگفتند، اصلاً نشستند و تکان نخوردند. اذیت نمیشوی؟ نمیگویی مثلاً اینها قدر معلم را نمیدانند من دیگر برای اینها حرف نمیزنم؟ اگر آنجایی که میخواستی بنشینی آفتاب بود، باز هم مینشستی؟ اگر ماشین نبود باید مثلاً با شرکت واحد با اتوبوس بیایی، میآمدی؟ یک خرده هی اگر اگرها را اضافه کنیم، بعد ببینیم گاهی وقتها کارهایی که میکنند آدم میفهمد برای خدا نیست. سر تا پا پیداست. گاهی هم آدم میفهمد برای خداست، بعد میفهمد که نه آن هم برای خدا نبوده. یک خرده حقوقش کم شود از کار کم میگذارد.
2- اخلاص در تحصیل علم و تبلیغ دین
اخلاص در همه چیزی هست، حدیث داریم خوشا به حال کسی که «أخلص لله علمه» (غررالحکم/ص197)
درس میخواند برای خدا درس بخواند. به نظر شما اگر فردا در دانشگاه بگویند: درس هست، استاد هست، ولی مدرک نیست. به نظر شما از این سه میلیون و هفتصد هزار دانشجو چند نفر سر کلاس میروند؟ من نمیگویم هیچی... ولذا داریم که اخلاص آن صافی آخر است.«العلماء کلهم هلکى» (مجموعه ورام/ج2/ص118)
دانشمندان هلاک میشوند مگر آنهایی که به علمشان عمل کنند. «کلهم هلکى إلا المخلصون» مگر آنکه خالص باشند. خیلی مشکل است.
قرآن میگوید: هستی برای اخلاص است.
«الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» (ملک/2) مرگ و حیات برای این است که کدام یک از شما کارتان درست است. کار درست هم یعنی کار خالص.
اگر آدم مخلص باشد تکیهگاه مطمئنی دارد.
«وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» (لقمان/22)
«عروه» یعنی ریسمان، «وثقی» یعنی محکم. به ریسمان محکم دست زده. مخلص طناب محکم دستش است. غیر مخلص تمام میشود. به رئیس جمهور بچسبید بعد از چهار سال تمام میشود. نماینده مجلس، شورای شهر، شاه، به هرکس تکیه کنید تمام میشود.
«ما عِنْدَکُمْ یَنْفَد» (نحل/96) همه چیزهایی که نزد شماست میپرد.
«وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق»
خدا میماند. چند تا کار خالص کردید؟ آنوقت میدانید ارزش اخلاص چیست؟ نمیگویم برای خدا یعنی پول نگیرید. شما نیت پول نکن. ولی پول هم بگیر. در یک مجلس که نشستید از اکسیژن هم استفاده میکنید. اما نیت اکسیژن ندارید. شما نیت پول نکن. درس میخوانی به خاطر درس بخوانی، نه به قصد مدرک. البته وقتی درست را خواندی، مدرک هم به شما میدهند، شما نیت مدرک نکن.
شما قصدی که میکنی برو صله رحم. بگو: بروم به عمه یک سلامی بکنم. منتهی خوب وقتی در خانهی عمه میروید، سلام کنی غذایت هم هضم میشود، راه هم میروی، خستگیات هم برطرف میشود. اما شما نگو که من غذا خوردم، یک خرده راه بروم. برای هضم غذا رفتیم عمه را هم دیدیم، خوب سلام چطوری! این دیگر صله رحم نیست. این آمدی غذایت هضم شود. شما نیت کن صله رحم، در راه که میروی غذایت هم هضم میشود. مثل یک کسی که لباس میشوید نیتش لباس شستن است. البته خوب دستش هم پاک میشود. غذایش هم هضم میشود. عرق بدنش هم درمیآید. ایام فراغتش هم پر میشود. اینها دیگر درونش است. اما نیتش شستن است.
۳- خطر شرک در کارهای دینی و مذهبی
این که میگویند شرک، حدیث داریم از راه رفتن مورچه روی سنگ سیاه، پنهانتر است. این خیلی مهم است. این آقا در هیأت خودش خوب سینه میزند، اما هیأت دیگران که میرود چطور سینه میزند؟ من خوشم نمیآید به این خمس بدهم. مگر خمس خوش آمدنی است. وظیفهات است خمس بدهی. من خوشم میآید، من خوشم نمیآید. همهجا سلیقهی خودمان را به کار میبریم.
«خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمأَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» (ملک/2)
حدیث داریم
«إِنْ کُنْتَ عَاقِلًا فَقَدِّمِ الْعَزِیمَةَ الصَّحِیحَةَ وَ النِّیَّةَالصَّادِقَة» (بحارالانوار/ج73/ص301)
اگر عاقلی نیت خالص کن. واقعاً هم همینطور است. آدم وقتی مینشیند فکر میکند چرا برای دنیا کار کنیم. چه دادی؟ 50 سال. سی سال سر کار بودم و بیست سال هم بازنشسته. 50 سال عمر دادم و یک آپارتمان گرفتم. اگر نیت، آدم عاقل میآید 50 سالش را به یک آپارتمان بفروشد؟ این برای پولش!
اما شهرتش، من میخواهم فوتبالیست درجه یک شوم. من میخواهم همه ایران مرا بشناسند، همه دنیا بشناسند، هیمالیا میشوی! کوه هیمالیا را همه دنیا میشناسند. یعنی واقعاً میخواستی 50 سال جوانیات را خرج کنی، هیمالیا شوی؟ این عقل است؟ نه من میخواهم یک کاری کنم که در خیابان که راه میروم همه مرا نگاه کنند. خوب یک فیل راه برود نگاهش نمیکنند؟ یک فیل هم راه برود نگاهش میکنند. امام میگوید: اگر عاقل هستی از اینها دل بکن. اگر عاقل هستی.
امام سجاد سحرهای ماه رمضان از خواب بلند میشود میگوید: «ربنا طهر قلبی من الشرک» خدایا قلب من را از شرک پاک کن. یعنی مویرگهای شرک، شرک فقط خورشید پرستی و ماه پرستی نیست. هواپرستی، نفس پرستی، وطن پرستی، وطن دوستی داریم. آدم باید وطنش را دوست داشته باشد. اما وطن پرست..
پیغمبر فرمود:
«یا علی أکرم الجار و لو کان کافرا» (جامعالاخبار/ص84) احترام همسایه را بگیر، ولو همسایهات کافر است.
«أکرم الضیف و لو کان کافرا» از مهمان پذیرایی کن ولو کافر است. خوشم نمیآید، یک غذا به او بدهیم دیگر پایش را اینجا نگذارد.
«و أطع الوالدین و لو کانا کافرین» به پدر و مادرت احترام بگذار گرچه پدر و مادرت کافر باشند.
«و لا ترد السائل و إن کان کافرا» یک سائلی که آمد سؤال کرد، کمکش کن. این سائل حالا بالاخره دستش را آورده، فقیر است یک چیزی به او بدهید. ما گاهی وقتها یک چیزی که می خواهیم به یک کسی بدهیم پیر طرف را درمیآوریم.
یک قصه: یک بندهی خدایی بود به هرکس میخواست کمک کند، کلی اذیتش میکرد. خوب حمدت را بخوان ببینم. نمازت چطور است. چیه؟ یک دور این را ایدئولوژی و جهانبینی و معارف دینی، کلی از این سؤال و جواب میکرد، تا بالاخره یک کمکش کند. یک مرده شور آمد گفت: آقا مدتی است کسی نمرده ما کارمان کساد شده، اگر میشود یک کمکی بکن. گفت: بنشین ببینم. مرده چطور غسل میدهی؟ چند تا غسل دارد؟ چند تا پارچه کفنی است؟ چه و چه و چه... تلقین هم میخوانی؟ چطور تلقین میخوانی؟ تلقین را بخوان ببینم. یک دو سه ساعت با کم و زیادش این مرده شور را الاف کرد. بعد آقا یک چیزی به او داد. مرده شور گفت: آقا یک چیزی یادم رفت بگویم. گفت: چه؟ گفت: ما وقتی کلمهی آخر را در قبر میگوییم تلقین که خاک رویش بریزند، در گوش مرده یک چیزی هم میگوییم غیر از تلقین. گفت: دیگر چه میگویی؟ پول را بده، پول را بده، چه میگویی؟ گفت: میگویم ای مرده خوشا به حالت مردی، نیازت به این آقا نشد!
۴- نیت خالص شکست ندارد
اگر کسی نیتش خوب باشد به نتیجه برسد یا نرسد به هدف رسیده است. یعنی هیچ وقت دماغش نسوخته است. برای آدم مخلص شکست نیست. شما برای رضای خدا خودت را کاندیدا میکنی. رأی آوردی الحمدلله، رأی هم نیاوردی الحمدلله! آدم مخلص یک کاری را میکند، شد شد، نشد نشد. مسجد رفتیم آقا نبود. نماز فرادی بخوان ثواب جماعت داری. اگر آدم نیتش خدا باشد، چه به هدف برسد چه نرسد...
قرآن میگوید:
«وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّه» (نساء/100) کسی که برای رضای خدا از خانهاش بیرون بیاید، میگوید:
«فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» اجرش با خداست. چه به مقصد برسد، چه نرسد. این آیهی قرآن است. از خانهاش خارج شود، «مُهاجِراً إِلَى اللَّه» برای رضای خدا از خانهاش بیرون میآید. برسد یا نرسد
«ضاع من کان له مقصد غیر الله» (غررالحکم/ص95) حضرت امیر فرمود: هرکس برای غیر خدا کار کند، هدر رفته است.
«العمل کله هباء إلا ما أخلص فیه» (غررالحکم/ص155) تمام کارها پودر میشود، جز آن کاری که اخلاص دارد. اخلاص مثل نخ اسکناس است. اگر این نخ در اسکناس بود، اسکناس ارزش دارد. اگر این نخ نباشد، اسکناس هرچه هم سبز باشد، قرمز باشد ارزش ندارد.
۵- اخلاص در همه کارهای علمی و عملی
اخلاص در همه چیز است.
«اخلص العمل»، «اخلص الفکر»، «اخلص التوبه»، «اخلص العبادة»، «اخلص النصیحه»، «اخلص الولاء»
یعنی اخلاص فقط در نماز نیست. فکر هم که میکنی فکر خالص باشد. یعنی طراحی نکن که چنین کنیم، چنین کنیم، چنین کنیم، چنین کنیم. بعضیها در نمازشان دارند جای دیگر فکر میکنند. «اخلص العمل»، «اخلص الفکر»، فکرت هم خالص باشد. یعنی قاطی فکرت چیز دیگری نباشد. «اخلص التوبة» توبه میکنی واقعاً خالص توبه کن. «اخلص النصیحه» اگر نصیحت میکنی، خیر خواهی میکنی برای خدا باشد، نخواسته باشی بگویی من نصیحتت میکنم. بعضیها هم اخلاص خیالی دارند. یک عمری خالص نیستند، ولی خیال میکنند خالص هستند.
علامت اخلاص: در قرآن میگوید:
«لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً» (انسان/9) یعنی در دلم اراده نکردم.
«لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً» (انعام/90) به زبانم از شما سؤال نمیکنم.
«لا نُریدُ»، «لا أَسْئَلُکُمْ» یعنی نه به زبان حرف پول میزنم، نه در قلبم نیت پول است. نمیگوید: «لا أُخِذَ مِنْکُم» نمیگوید: از شما نمیگیرم. دادید میگیرم. به کسی گفتند: شما خیلی آدم مخلصی هستید. پول نمیگیرید! گفت: به هیچکس هم نمیدهم. یک کسی را هل دادند برایش کف زدند. گفتند: ماشاءالله چه جگری! از چهل متری پریدی؟! گفت: نمیدانم چه کسی مرا هل داد!
۶- آثار و برکات اخلاص
اگر تو برای خدا کار کنی، خدا مشکلاتت را حل میکند.
«مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَیْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه» (بحارالانوار/ج68/ص184)
یعنی اگر تو برای خدا کار بکنی، خدا هرچه مصلحت تو باشد برایت درست میکند. که امام فرمود: اگر عاقل هستید قصد قربت کنید. دنیا چیزی نیست.
داستان :
خدا آیت الله العظمی بروجردی را رحمت کند. آیتالله صافی به مناسبت پنجاهمین سال آقای بروجردی یک متنی نوشته، آقای بروجردی را نمیدانم شما یادتان میآید یا نه، من 16 سال، 17 سال داشتم ایشان را دیدم. آقای بروجردی کسی بود که تمام مراجع فعلی شاگردش بودند. خلاص! تمام مراجع شاگرد آقای بروجردی بودند. آیتالله صافی میفرمود که آقای بروجردی فرمود: در عمرم یک ذره برای ریاست و مرجعیت قدم بر نداشتم. ولی خوب بالاترین درجهی مرجعیت هم داشت. آقای بروجردی کسی بود که وقتی نامه به مفتی مصر نوشت، بالاترین مقام علمی مصر وقتی نامهی آقای بروجردی دستش رسید، بلند شد ایستاد. آقای بروجردی قم است، او به احترام نامه بلند شد ایستاد. نامه را خواند بوسید و روی چشمش گذاشت. یک تشر به شاه میزد رنگ شاه میپرید. قدرت، عزت، هیبت، علم، ایشان فرمود: یک ذره برای دنیا کار نکردم. آدمهایی هستند کار نمیکنند به دنیا هم میرسند. آدمهایی هستند صبح تا شب کار میکنند، دائم فکر میکند چه کند، دائم مثل این شطرنجبازها فکر میکند چطور مهرهها را جابهجا کند که یک تومان بیشتر گیرش بیاید.
به یکی از این دکترهای ارتوپد گفتم: میخواهی کجا مطب بزنی؟ گفت: والله اگر بشود زیر پل صراط، چون آنجا تند تند میافتند، یک چیزی گیر ما میآید.
یک حاجی از مکه آمده بود گفتند: مکه چه خبر؟ گفت: والله نمیدانم ولی هفت متر موز خوردم. پیداست هروقت موز آوردند متر کرده، و در دفتر خاطراتش... هفت متر موز خوردم.
کجا مهمانی رفتی؟ چه مهمانی! چه تالاری گرفتند، چه عروسیای، به چه قیمتی! میدانی این تالار چقدر، میتوانستی یک خانواده را به زندگی برسانی یک خرده تالارت را سبکتر بگیری. یک خرده تالار را سبکتر بگیر، یک دختر و پسر دیگر...
حدیث داریم کسی که مکه میرود. بگوید: خدایا من انشاءالله سال دیگر هم میآیم. اگر برود و نیاید، خدا سال دیگر یک ثواب حجاش میدهد. چون نیت کرد بیاید. با نیت انسان میتواند میلیارد میلیارد درآمد بردارد. حیف است برای دو فلس پول کار کنید، نیت شما نجات یک مسلمان باشد، نه این حقوق. پول بگیرید اما برای پول کار نکنید.
دنیا مثل سایه است. سایه عقب شما بیاید خوب است اما شما نباید عقب سایه بروید. شما سرت را پایین بیانداز و برو. منتهی سایه هم عقب شما میآید. شما خواسته باشی سایه را بگیری در میرود. دنیا مثل آب دریا است. آب دریا بیرون کشتی خوب است. کشتی را روی آن میاندازیم. اما این آب دریا در کشتی برود غرق میشود. دنیا خوب است اگر در روح ما نرود. از دنیا استفاده کنیم اما برای دنیا کار نکنیم. مشکل را باید خدا دست ما را بگیرد.