مباهله، آخرين راه دعوت و اثبات حقانيت
1. مباهله، آخرين راه دعوت و اثبات حقانيت
سال دهم هجري بود، پيغمبر گروهي را براي تبليغ فرستاد. براي مسيحيهاي نجران، آنها هم يك هيأتي را فرستادند. راه دعوت چند چيز است:
1- حكمت و استدلال. 2- موعظه، 3- گفتگو و جدال 4- معجزه. آخر خط هم اين است كه به همديگر نفرين كنند. من نفرين به تو ميكنم، تو هم به من نفرين ميكني. هر نفريني گيرا شد، او بر حق است و آنهايي كه هلاك شدند باطل هستند. آيه نازل شد:
«فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ» [1]
«حاجَّ» يعني مُحاجّه كرد، يعني چانه زد. كساني كه با اينكه حق را ميفهمند، كساني كه ميدانند و بعد از دانستن باز هم چانه ميزنند، «فَقُلْ تَعالَوْا» به اينها بگو: بيايند، «نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ» ما بچههايمان را دعوت ميكنيم. شماهم بچههايتان را دعوت كنيد. «وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ» ما زن هايمان را دعوت ميكنيم، شما هم زنهايتان را دعوت كنيد. ما جانمان را دعوت ميكنيم، شما هم جانتان را دعوت كنيد. بعد به همديگر نفرين ميكنيم. تقاضاي لعنت ميكنيم.
ميگوييم: لعنت خدا بر درغگو. هر نفريني مستجاب شد، پيداست نفرين كننده راهش حق است، نفرين شده راهش باطل است. اين ماجرا در دو كيلومتري مسجدالنبي واقع شده است كه الآن هم مسجد الاجابه است. قبلاً بيرون شهر بود، حالا داخل شهر مدينه هست. اينها گفتند: اجازه بدهيد ما بررسي كنيم. تماس گرفتند، با رئيسشان كه پيشنهاد نفرين شده است. رئيسشان گفت: نگاه كنيد، اگر با دنگ و فنگ آمدند، پيداست پوك هستند. اگر چند نفري آمدند، مواظب باشيد نفرين نكنند. اينها فردا ديدند پيغمبر آمد و علي بن ابي طالب و زهرا و حسن و حسين، پنج نفر هستند. گفت: نفرين نكنيد، آتش ميگيريد.
آن وقت جالب اين است كه فخر رازي از علماي درجه يك اهل سنت. ميگويد: پيغمبر فرمود: من دعا ميكنم شما آمين بگوييد. خيلي مهم است. ميفهميد يعني چه؟ من دعا ميكنم شما آمين بگوييد، يعني دعاي پيغمبر وابسته به آمين علي بن ابي طالب است، ميگويد: من كه دعا ميكنم شما آمين بگوييد. ميبينيم دعاي پيغمبر وابسته به آمين زهرا است. وابسته به آمين امام حسن است. مسأله چيه؟ اشرف مخلوقات پيغمبر اسلام است. تازه ميگويد: من دعا ميكنم، با آمين شما دعا مستجاب ميشود. چه مقامي علي و زهرا دارد. چه مقامي حسن و حسين دارد. اين مسأله خيلي مهم است. آنوقت اين آمين ميدانيد يعني چه؟ اين آمين، اگر زهرا و علي آمين ميگفتند، و اين نفرين مستجاب ميشد، مسيحيها هلاك ميشدند و مسيحيها هم كه هلاك شدند، معلوم ميشود اعتقاد است كه عيسي بنده خداست و خدا نيست. يعني عقيدهي تثليث فرو ميريخت.
آيا وقتي پيغمبر ميگويد: من دعا ميكنم آمين بگوييد. پيش خودش ميگويد يا نه؟ قرآن يك آيه دارد ميگويد: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى» [2]
هرچه لب پيغمبر تكان ميخورد، وحي است. پيداست خدا به پيغمبر گفته: پيغمبر به اينها بگو، آمين بگو. آمين اين نيست كه ما دو نفري با هم صحبت كنيم، ميگويد: من دعا ميكنم شما آمين بگوييد. يكبار ديگر تكرار ميكنم. به گفتهي علماي اهل سنت پيغمبر به علي، اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا و حسن و حسين (صلوات الله عليهم) فرمود: من دعا ميكنم، شما آمين بگوييد. اينكه ميگويد: آمين بگوييد قرآن ميگويد، پيغمبر هرچه ميگويد وحي است. يعني از طرف خدا مأمور شد كه به اينها بگويد: آمين بگوييد. بعد هم در آيه داريم كه ما جانمان را ميآوريم. پيغمبر چه كسي را آورد؟ علي را آورد. معلوم ميشود علي جان پيغمبر است. خيلي مهم است. تمام كمالاتي كه پيغمبر دارد، حالا پيغمبر چه كسي است؟
براي اينكه پيغمبر را بشناسيد يك جمله بگويم. خداوند براي كل مشرقها و مغربها يك «رَب» آورده است. ميگويد:
«بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِب» [3]
خداي مشرقها، چون هرلحظه يكجا مشرق است و يكجا مغرب. هر دقيقهاي يكجا مشرق است و يكجا مغرب. خداي مشرقها و مغربها، «رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ» [4] به تمام مشرق و مغرب يك رب خرج كرده است. اما به شخص پيغمبر كه ميرسد، 240 بار ميگويد: «رَبِّك» يعني تمام هستي، «رَبُّ كُلِّ شَيْء» [5] چند تا در قرآن است؟ سه چهار مورد. «رَبُّكُم»، «رَبُهُم»، خداوند براي هرچه «رَبّ» به كار برده، تعداد اندكي، اما به شخص پيغمبر كه ميرسد بيش از 240 بار ميگويد: «رَبُّك» يعني اين كلمه 240 بار در قرآن است. يعني من پروردگار شخص تو هستم. و بعد ميگويد: علي جان من است. خيلي مهم است.
آمين زهرا چه ميكند؟
آمين زهرا يعني زن ميتواند به جايي برسد كه كل هستي، عصارهاش بشر است، چون:
«خَلَقَ لَكُم» [6] ، «سَخَّرَ لَكُم» [7] ، «مَتاعاً لَكُمْ» [8] ،
ابر و باد و مه و خورشيد، هستي براي بشر است.گل سرسبد بشر انبيا هستند، گل انبياء پيغمبر اسلام است، تازه پيغمبر به زهرا ميگويد: تو بايد آمين بگويي. مقام زن به كجا ميرسد؟ در چه زماني؟زماني كه زن را...
همين الآن هم در غرب دخترهاي خوشگل را ميبرند براي هواپيمايي و فرودگاه. الآن هم زن ذليل است در غرب. اسلام به زن عزت داد. اينكه به خانمها ميگويد: حجاب داشته باشيد، يعني خانم تو ارزش داري، چرا خودت را حراج كردي؟ كسي حق دارد به سر و صورت تو نگاه كند كه خرج تو را بدهد. مهريه بدهد، خرج بدهد، خانه، ماشين، تلفن، مسكن، آب، گاز، برق. اگر همه زندگي تو را تأمين كرد حق دارد به تو نگاه كند. تو سينهات را باز كردي و در خيابان آمدي، كه چه؟ يعني حراج است، يعني مفت مفت ببينيد. زنها متوجه نيستند! زن و دخترهاي سوپر دولوكس خودشان را حراج ميكنند. اسلام ميگويد: خودت را حراج نكن. مفت نيستي. چرا خودت را حراج كردي؟ تو ارزش داري. زن ارزشي دارد كه دعاي پيغمبر وصل به آمين زهرا است.
در اينجا نكاتي هست كه خدمت شما عرض ميكنم، يك صلوات بفرستيد. (صلوات حضار)
عرض كنم كه روز مباهله چه وقت است؟ شش روز به محرم، 24 ذي الحجه، يا بيست و پنجم. دعوت به مباهله مخصوص نصاري هم نبوده، بلكه پيغمبر در مورد يهوديها هم دعوت به مباهله كرد. مؤمنين هم ميتوانند به هم مباهله كنند. وقتي چانه ميزنند ميگويند: آقا اخرين خط اين است كه نفرين كنيم. خدايا اگر حق من است، حقم را چنين كن. منتها زود وارد مباهله نشوند.
2. حضرت زهرا سلام الله عليها، تنها زن حاضر در مباهله
يك اشكالي كردند ميگويند: «نِساءَنا» زنهايمان را بياوريم. پيغمبر در مباهله چه كسي را فقط آورد؟ شما بگوييد. حضرت زهرا را آورد. يكي بود. پس چرا ميگويد: «نِساءَنا»؟ اين موارد ديگر هم هست كه يكي بوده ولي خدا جمع ميگويد. مثلاً يك نفر گفت: خدا فقير است. آنوقت قرآن نميگويد: «قالَ» ميگويد:
«قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقير» [9] .
موارد متعددي داريم كه گاهي به خاطر احترام، يا به خاطر عظمت، يا به خاطر دليلي مثلاً يكي را جمع ميگويد. قصهي مباهله براي شيعه است. ابدا! ماجراي مباهله را 51 نفر از صحابه نقل كردند. از اهل سنت، فخر رازي، تفسير كبير، تفسير آلوسي، تفسير مراغي، مستدرك حاكم، كامل ابن اثير، مسند امام احمد حنبل، روح البيان، المنار، ابن كثير، و 60 نفر از بزرگان را احقاق الحق آورده كه اين ماجراي مباهله را نقل كردند. اصلاً مباهله شيعه و سني ندارد.
3. امام حسن و امام حسين عليهماالسلام، فرزندان رسول خدا صلوات الله عليه
يك مسأله ديگر اينكه ميگويند: امام حسن و امام حسين اينها پسران پيغمبر نيستند. پسران علي هستند. قرآن ميگويد: «و ابناءَنا» پيغمبر فرمود: ميگوييم بچههايمان بيايند. به چه كسي گفت: «ابناءنا»؟ به حسن و حسين. پيداست كه اولاد دختري هم اولاد انسان است. نوهي دختري هم اولاد است. اين در مقابل اينكه هي ميخواهند امام حسن و امام حسين را از پيغمبر جدا كنند، ميگويند: اينها اولاد علي هستند، اولاد پيغمبر نيستند. قرآن ميگويد: «ابناءنا» ابناء اِبن است، پسر من است. آخر در مقابل قرآن كه نبايد اجتهاد كرد. بچهي دختري هم بچهي انسان است، اولاد علي هم اولاد پيغمبر است. مرد متعدد بود، اما زن يكي بيشتر نبود، حضرت زهرا. پيداست در آن تاريخ زني ديگر مشابه نبود. و روايت داريم امام صادق فرمود: اگر خداوند علي را خلق نميكرد همسري براي زهرا يافت نميشد.
استدلال را بايد با استدلال جواب داد اما مجادله و لجاجت را بايد سركوب كرد. «لعنة الله علي...» ما اهل لعنت نيستيم، اما وقتي استدلال ميآوريم و نميپذيرد، كسي كه منطق را قبول نميكند، استدلال را قبول نميكند، معجزه را قبول نميكند، با او ميشود مباهله كرد. از اين معلوم ميشود اهل بيت پيغمبر مستجاب الدعوه هستند. از اين معلوم ميشود، در دعا بچههايمان را هم با خودمان ببريم. بچهها را شريك كنيم. ميخواهيم روضه بخوانيم، محرم پيرمردها كنار بروند، بگويند: جوانها اين پول را بگيريد، عزاداري را امسال شما مديريت كنيد. ريش سفيدها عزاداري را به نسل نو بسپارند. ميخواهيد افطاري بدهيد بگوييد: آقا اين پول را بگير، هم شاگردهايت را دعوت كن و امسال تو افطاري بده. اينكه ميگويم حديث داريم. حديث داريم ميخواهي به فقير پول بدهي، خودت نده، به بچهات بده و بگو: تو به فقير بده. يعني اين انفاق را به يك نسل ديگر هم منتقل كن. [10]
پی نوشت ها:
[1] سوره آلعمران آیه 61
[2] سوره نجم آیات 3 و4
[3] سوره معارج آیه 40
[4] سوره الرحمن آیه 17
[5] سوره انعام آیه 164
[6] سوره بقره آیه 29
[7] سوره ابراهيم آیه 32
[8] سوره مائده آیه 96
[9] سوره آلعمران آیه 181
[10] سخنرانی حجت الاسلام قرائتی ( در تاریخ 18 آبان 1391 )