تاریخ ارسال:یکشنبه, مرداد 10, 1395 - 7:50ب.ظ شناسه: 138

حسن خلق ( قسمت اول)

خسن خلق
اگر در قیافه ظاهری و جسمانی شخصی زیبا باشد صورت و مو اندامی زیبا داشته باشد میگویند خَلق او زیباست و اگر روح انسانی متصف به صفات جمیله و اخلاق حسنه باشد میگویند خُلق او زیباست........

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین...

اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن...

غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد                  دل نیست هر آن دل که تو را یار نباشد

شادم که غم هجر تو گردیده نصیبم            بهتر زغم هجر تو غمخوار نباشد

از عشق تو میسوزم و میسازم و گویم        سوزندگی عشق تو در نار نباشد

بیمار بود هر که مریض تو نگردد                 بیمار غم عشق تو بیمار نباشد

گردیده گدائی تو سرمایه عمرم                بهتر زگدائی درت کار نباشد

یک تشرف به محضر حضرت بقیةالله الاعظم عج لله تعالی فرجه الشریف:

 مرحوم سید احمد اصفهانی میگوید : من به مسجد سهله مشرف میشدم روز جمعه ایی در حجره نشسته بودم که ناگاه سید معمم و موقری داخل شدند، ایشان قبای فاخر و عبای قرمزی پوشیده بودند به آنچه در گوشه حجره بود نظری انداختند در آن تعدادی کتاب و ظرف و فرشی بود فرمودند : اینها نیاز دنیوی تو را تأمین میکند تو هر روز صبح به نیابت از صاحب الزمان زیارت عاشورا بخوان و من ماهیانه برای تو خرجی میفرستم آن را بگیر که  اصلا محتاج به احدی نباشی سپس مقداری پول دادند  و فرمودند : این مبلغ برای یک ماه تو کافی است .بعد به طرف در مسجد به راه افتادند در حالی که من قدرت نداشتم از زمین برخیزم ،  زبانم هم بند آمده بود و هر چه  خواستم صحبتی کنم نتوانستم. همین که بیرون رفتند، مثل این که زنجیرهایی آهنین به من بسته شده بود که با رفتن ا یشان باز شد و قدرتی پیدا کردم برخاستم و از مسجد خارج شدم ولی هرقدر جستجو کردم اثری از  آقا ندیدم. (عبقری الحسان ص 179)

یابن الحسن، آقاجان خرجی هر ماه ما یک عنایت شماست که به ما میفرمایید و ما را در مجالس ذکر خود دعوت میفرمایید

حسن خلق:

قال الله الحکیم  انک لعلی خلق عظیم

یکی از مباحث بسیار مهم اخلاقی که گذرگاه ورود به همه اخلاقیات است حسن خلق است

در فرهنگ دهخدا حسن خلق به معنای خوش خلقی و اخلاق خوش و خوش اخلاقی معنا شده است.

ما یک خَلق به فتح فاء الفعل به معنای ظاهر انسان و جسم او داریم یک خُلق به ضم فاءالفعل به معنای باطن و روحیات انسان. 

اگر در قیافه ظاهری و جسمانی شخصی زیبا باشد صورت و مو اندامی زیبا داشته باشد میگویند خَلق او زیباست و اگر روح انسانی متصف به صفات جمیله و اخلاق حسنه باشد میگویند خُلق او زیباست

حافظ میگوید:

حُسن خُلقی زخدا میطلبم خوی تو را             تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

راغب در کتابش میگوید: خَلق و خُلق در اصل یکی اند اما خَلق ظاهر قابل رؤیت به چشم است و خُلق باطن قابل درک با بصیرت است.

قال الراغب: الخَلق و الخُلق فی الاصل واحد . لکن خص الخَلق بالهیئات و الاشکال و الصور المدرکة بالبصر و خص الخُلق بالقوی و السجایا المدرکة بالبصیرة.

فوائد خوش اخلاقی در انسان در روایات اسلامی:

1- حسن خلق گناه را آب میکند:

عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): قال: لو علم الرجل ما له فی حُسن الخُلق لعلم انه المحتاج الی خُلق الحَسَن ، فان خُلقَ الحَسَن یذیب الذنوب کما یذیب الماء الملح .

اگر انسان بداند فوائد اخلاق خوش را ، میفهمد که نیاز به آن دارد چون اخلاق خوب گناه را آب میکند همانگونه که آب ، نمک را آب میکند. (بحار ج 71 ص 395)

پس یکی از عوامل بخشش و آب کننده گناه در انسان خوش اخلاقی است

2- خوش اخلاق موجب نجات انسان در دنیا و آخرت است.

انسان بد اخلاق در هیچ مکانی و زمانی مورد پسند و علاقه مردم و خدا و رسول نیست.

داستان: 

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) ، امیر المؤمنین علی (علیه السلام) را به جنگ سه نفر محارب ک قصد کشتن پیامبر را  داشتند فرستادند علی علیه السلام یک نفر از ایشان را در یک مقابله کشتند که به قول خودش او قدرت هزار نفر را داشته است . نفر دوم و سوم را اسیر گرفتند به محضر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند . حضرت فرمودند یا ایمان بیاورید یا کشته میشوید جبرئیل نازل شد عرض کرد یا رسول الله این یک نفر را نکشید خدا سلام میرساند میفرماید این شخص در بین طائفه خوش اخلاق است و با سخاوت است پیامبر اکرم این خبر را بیان فرمود و از کشتن آن یک نفر منع فرمودند این دشمن حربی وقتی این کلام را از پیغمبر شنیدند که خداوند این دو صفت خوش اخلاقی و سخاوت را دوست دارد و هر که دارای این دو صفت باشد مورد محبت خداست او نیز ایمان آورد و شهادتین را به زبان جاری ساخت و اهل نجات شد.

3- خوش اخلاقی سبب کامل شدن دین اسلام در انسان می‌گردد:

امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: هرکس چهار خصلت داشته باشد ایمانش کامل و گناهانش بخشیده میشود و در حالی خداوند متعال را ملاقات میکند که خدا از او راضی و خشنود است.

اول : خود نگهداری و تقوای الهی به طوری که بتواند بدون توقع و چشم داشتی نسبت به مردم خدمت نماید.

دوم: راست گوئی و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگی.

سوم: حیا و پاکدامنی نسبت به تمام زشتی های شرعی و عرفی.

چهارم: خوش اخلاقی و خوش برخوردی با اهل و عیال خود.

بحارالانوار ج 66 ص 385 ح 48

قال علی ابن الحسین (علیه السلام):

 اربع من کن فیه کمل اسلامه و محصت ذنوبه و لقی ربه و هو عنه راض .

 وقاء لله بما یجعل علی نفسه للناس و صدق لسانه مع الناس و الاستحیاء من کل قبیح عند الله و عند الناس  وحسن خلقه مع اهله

4- بهترین خیر دنیا و آخرت از طرف خدا به مؤمن است.

عن ابی جعفر (علیه السلام) قال:

 وجدنا فی کتاب علی (علیه السلام) ، ان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: و هو علی منبره:

 والذی لا اله الا هو  ، ما اعطی مؤمن قط خیر الدنیا و الاخرة الا بحسن ظنه باالله و رجائه له و حسن خلقه و الکف عن اغتیاب المؤمنین .....

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: در نوشته های جدم علی دیدم رسول  اکرم روی منبر قسم خوردند که  هیچ چیز در دنیا و آخرت بعنوان خیر به مؤمن عطا نشده مگر اینکه این صفات را داشته باشد

حسن ظن به خداوند داشته باشد، امید به خداوند داشته باشد، خوش اخلاق باشد ، و خودداری از غیبت مؤمنین کندو ...

اصول کافی ج 2 ص 72 باب حسن ظن بالله .

کسی مثل علامه طباطبایی هیچ وقت عصبانی نمی شود چون در دلش ولایت امیرالمومنین خانه کرده است. علامه طباطبایی کسی بود که به منزل مرحوم برقعی می آمد و دست به در و دیوار خانه می کشید. می گفت خانه ای که بیش از صد سال در آن روضه خوانی شده آجرهای آن خانه هم شفاعت می دهند. می آمد در حرم حضرت معصومه علیها السلام خودش را به در و دیوار صحن می مالید. گاهی گرد و غبارهای تاقچه های حرم را به سرو صورتش می مالید. از شهید مطهری نقل شده می گفت: من استاد زیاد دیدم ولی تواضعی که در مرحوم علامه نسبت به اهل بیت دیدم، اخلاقی و ولایتی که ایشان داشت در دیگران کمتر دیدم. عالمی که علمش او را مغرور نکند، حالش را بد نکند(بد اخلاق نشود) این واقعا عالم است.

 حضرت امیرالمومنین در نهج البلاغه می فرماید:  «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَا یَنْفَعُهُ» ( نهج البلاغة/ ص: 487).

چه بسا عالمی که جهل و نفهمیش او را از پا در آورده است. خیلی از بزرگانی که الآن هستند شاگرد علامه بودند. فرزند علامه می گوید: پدرم به قدری در خانه خوش اخلاق بود و به خانواده و مادر می رسید که در ایامی مادرمان مریض شدند علامه درس و نوشتن را تعطیل کرد و به ایشان رسیدند. می گفتند آقا شما درس و بحث و علم دارید. مسائل تعلیم و تعلم دارید. علامه می گفت: این خانم گردن من حق دارد. به ما می گفت: شاید مادرتان کاری داشته باشد که رویش نشود به شما بگوید ولی به من می گوید.

توسل :

السلام علیک یا ابا عبدالله

روزی که گل آدم و حوا بسرشتند          بر نام حسین ابن علی ناله نوشتند

فرمود نبی در صفت گریه کنانش           والله که این طایفه از اهل بهشتند

معمولا انسان وقتی با کسی سخن نمیگوید و هیچ وقت کاری با او و مرامش نداشته وقتی گرفتار و مضطر میشود و این شخص همان اطراف است به او نیز خطاب میکند که کمک کن خانمی که از کودکی از حسینش جدا نشده با تعجب ایستاده نگاه میکند دید همه لشکر بر سر حسینش ریختند  مضطر شده گرفتار شده شخصی که اصلا با عمر سعد سخن نگفته فریاد زد:

ویهک یابن سعد  ایُقتل ابوعبدالله و انت تنظر الیهم

وای بر تو پسر سعد حسین را دارند می‌شکند ایستادی و نگاه می‌کنی؟

الا لعنت الله علی القوم الظالمین

کلمات کلیدی: