پایگاه تخصصی منبرها

بازگشت به جاهلیت(شب ششم، محرم 94، حرم حضرت معصومه(س)، دکتر رفیعی)

تاریخ انتشار:
پیغمبر اکرم توحید در رأس اعتقادات ماست منتهی توحید فروع داره زیر مجموعه داره زیر مجموعة توحید قرآن است و ثقلین پیغمبر این دو تا را من تو جامعه گذاشتم نه الان به قرآن عمل می‌شد نه به عترت عترت که معلومه کشتند زندان می‌کردن قرآن هم برا مردم اشتباهی تفسیر...
بازگشت به جاهلیت(شب ششم، محرم 94، حرم حضرت معصومه(س)، دکتر رفیعی)

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ

الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام علی سیدنا ونبینا ابی القاسم مصطفی محمدوعلی آله طیبین الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین ولعن علی اعدائهم اعداء الله اجمعین.

قال الله تبارک و تعالی «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَ کونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ» (توبه / 119).

ان‌شاء‌الله خداوند توفیق درک عزاداری اباعبدالله را به همة ما عنایت بفرمائید اسم ما را جزو زائران جزؤ عزادارانش ثبت و ضبط بفرماید برای تعجیل در ظهور آقامون حجت بن الحسن أرواحنا فدا صلواتی عنایت کنید.

بحث ما این شب‌ها در ارتباط با هشدارها و نهیب‌هایی بود که ابی‌عبدالله ـ علیه السلام ـ قبل از واقعة عاشورا بیان فرمودند: و در واقع این هشدارها و نهیب‌ها علت و زمینة اصلی قیام ایشون بود این مطالب در کلمات امام حسین در نامه‌های ابی‌عبدالله در رجزهای اصحاب و بنی‌هاشم آمده است سه تا از این هشدارها را من شب‌های قبل اشاره کردم یکی بدعت در دین بود دوم فروکاستن و کمرنگ شدن معنویت بود و سومی هم که دو شب روش صحبت کردیم عدم عمل به حق و عدم منع از باطل این سه تا هشداری بود که ابی‌عبدالله در کلماتشون ذکر شده و ما هم اینجا آوردیم بدعت و افول معنویت مسئلة مخفی شدن حق و باطل و عدم دفاع از حق

انحطات اخلاقی و بازگشت به جاهلیت

چهارمین عاملی که امشب از هشدارهای امام حسین ـ علیه السلام ـ اشاره می‌کنیم انحطاط اخلاقی و بازگشت به جاهلیت است ابی‌عبدالله چند جا در کلماتشون اشارة به این نکته دارند که جامعة اسلامی سال 61 هجری برگشته دوباره به قبل از اسلام یعنی هفتاد سال قبل از این چون از بعثت پیغمبر گرامی اسلام هفتاد سال میگذره جامعه دوباره برگشته به اون هفت دهة پیش به اون زمانی که جامعه بت‌پرست بود جامعه انحطاط اخلاقی داشت که حالا اینها را توضیح خواهم داد خب نیاز به این است میگه پیغمبر که قرار نیست بیاد پیغمبر اسلام آخرین پیامبر است قرار هست در واقع این دین دین نهایی باشه امام حسین هم نمی‌فرماید من دین می‌آوریم هیچ امامی دین نیاورده اصلاح دین می‌کنه یعنی اون جاهلیتی که بعد از در واقع پنجاه سال از نیم قرن از رحلت پیغمبر گرامی اسلام و بیش از هفتاد سال از بعثت پیغمبر گرامی اسلام امروز اگر یک آدم غریبه‌ای یک ناآشنایی اصلاً هیچ خبرم از هیچ کجا نداره سال 61 هجری پاشه بیاد مدینه بیاد شام پایتخت اسلامی بگه خب من میخوام ببینم این اسلامی که پیغمبر اورده چیه دستشو می‌گیرن اول میبرنش پیش رئیس مسلمان‌ها پیش خلیفة مسلمان‌ها میشه مرکز خلافت خب بگن این اسلام است نگاه کنه ببینه این خلیفه شرب خمر که می‌کنه نماز که نمی‌خواند مغنیه و زنان بدکاره که تو دربارش هستند بیت‌المال کاملاً قبضة خودشون هست کاخ خضراء ساختن از اون طرف فساد تو جامعه آشکار است هیچ خبری هم از نوه‌ها و فرزندان و وابستگان پیغمبر نیست به علی بن ابی طالب سب میشه ناسزا میگن هیچ شما ده سال امام حسین امامت داشته یک وقتی مقام معظم رهبری این مطلب به بنده فرمودند یک جلسه‌ای خدمتشون بودیم فرمودند: ده سال امام حسین ده سال هم امام حسن امامت داشتند خب این دو تا دهه بیست سال شما الان چند تا کتاب از سخنان امام حسین از تفسیر قرآن امام حسین هیچی خیلی کمه یعنی تمام فرمایشات این دو تا امام یک جلد کتاب نیست کو کجاست کلاس درساشون کو خطبه‌های نماز جمعه‌اشون کو آثارشون که در واقع قال الحسین بله سیره و مسند نوشته شده راجع امام حسین تاریخ نوشته شده اما کلمات و سخنان امام حسین که جمع کردند که خیلی‌هاشم با امام حسن ـ‌ علیه السلام ـ گاهی مشترک شده چون حسن و حسین شبیه هم نوشته میشه بعضی روایات به هر دو نسبت داده شده ایشون فرمودند کو چند تا حدیث فقهی سرتاسر فقه ما چند تا روایت فقهی از امام حسن و امام حسین داریم خیلی کمه یک آدم غریبه‌ای می‌آمد برای اسلام اینو بهش می‌گفتند اسلام اینه این خلیفة مسلمان‌هاست این وضعشه این جنبة فرزندان پیغمبر است و این در واقع چیزی هست که بعد از نیم قرن از پیامبر باقی مانده خب این بازگشت به جاهلیت

مشکلات جاهلیت

یک: بت پرستی

مگه جاهلیت چه مشکلاتی داشت جاهلیت یکی بت‌پرست بود خب حالا این بت‌پرستی الان نیست ولی ما یک توحید ذاتی داریم یعنی بگیم خدا یکی است توحید افعالی داریم توحید عبادی داریم توحید فقط لا اله الا الله فقط این نیست که کسی بگه خدا یکی است اگه گفت خدا یکی است باید بگه فاجتنب الطاغوت طاغوتم زور نگه اگه گفت خدا یکی است باید بگه «إِيَّاک نَعْبُدُ»؛‌ فقط خدا را عبادت می‌کنیم نه نماز جمعة مردم معاویه را چهارشنبه بخوانیم نه نماز دو رکعتی صبح‌ها مست ولی چهار رکعتی کدام توحید است حالا توحید ذاتی اینها هم اشکال داشت من یک شب گفتم اینها یکتاپرستی هم نداشتند یزید چون می‌گفت فلا خبر جاء... اصلاً نبوتی نیست رسالتی نیست ابوسفیان صریحاً گفت تلفقوها تلقف الکره والله لا جنة و لا نار؛ هیچ خبری نیست بهشت و جهنمی نیست معاویه رسماً گفت گفت من نام رسول‌خدا را بتوانم از کنار اذان حذف می‌کنم اونم نداشتن ولی به هر حال حالا یه نمازی تو جامعه اومده یکتاپرستی اما مسئلة توحید توحید عبادی است توحید افعالی است اجتناب از طاغوت است

لذا چهارمین هشداری که امام حسین داد این بود که حالا چهارمین که میگن تو عرائض ما مردم جامعه برگشته به فرهنگ جاهلیت قبل از اسلام که حالا من دو سه تا از فرمایشاتشون اشاره می‌کنم یکی از این فرمایشات به فرزدق است امام حسین فرمودند: فرزدق اشکال جامعه ایناست ببین میتونم من سکوت کنم هولاء قوم؛ این مردمی که الان تو جامعه هستند لزموا طاعة الشیطان؛ از شیطان دارند اطاعت می‌کنند خدا میگه «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْکمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ» (یس / 60)؛ این تو جاهلیت بود جاهلیت مردم پیرو شیطان بودند امیرالمؤمنین فرمود: شر دین شر الدار؛ بدترین دین بدترین منطقه الآصام معصوبه؛ گناه تو جامعه پر الأصنام منسوبه؛ بت‌پرستی گسترش داشت خب الان مردم دارند فرزدق

یک اطاعت شیطان می‌کنند

دو: و ترکوا طاعة الرحمان؛ اطاعت خدا نمی‌کنند اگه اطاعت خدا می‌کنند خدا میگه هر چی منو دوست داری پیغمبر «قُلْ إِن کنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي» (آل عمران / 31)؛ پیغمبر میگه هر چی منو دوست داری بچه‌هام فاطمة زهرا امیرالمؤمنین حسن و حسین من أحبهما فقد أحبنی این دو تا چهارتاست خیلی روشنه قرآن می‌فرماید: «قُلْ إِن کنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي» (آل عمران / 31)؛ هر که خدا دوسته تبعیت پیغمبر «مَا آتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» (حشر / 7)؛ هر چی پیغمبر گفته بگید چشم

قرآن و ثقلین

پیغمبر اکرم توحید در رأس اعتقادات ماست منتهی توحید فروع داره زیر مجموعه داره زیر مجموعة توحید قرآن است و ثقلین پیغمبر این دو تا را من تو جامعه گذاشتم نه الان به قرآن عمل می‌شد نه به عترت عترت که معلومه کشتند زندان می‌کردن قرآن هم برا مردم اشتباهی تفسیر می‌کردند پول می‌گرفتند می‌گفتند این آیه‌ای که راجع علی بن ابی طالب است راجع ابن‌ملجم ثمرة بن جندب چهارصد هزار درهم گرفت گفت این آیه راجع ابن‌ملجم است آیه‌ای که راجع امیرالمؤمنین است شبی که پیغمبر هجرت کرد امیرالمؤمنین جاش خوابید فرزدق این جامعه پنج تا مشکل داره

یک: فرمود: لزموا طاعة الشیطان؛ از شیطان پیروی می‌کنند

دو: ترکوا طاعة الرحمان؛ از خدا کسی اطاعت نمی‌کنه

سه: أظهر الفساد؛ فسادم که آشکار است عرض کردم مغنی‌ها می‌آمدند برا مردم آوازه‌خوانی می‌کردند مدینه‌ای که یه وقتی هفتاد تا قاری قرآن هفتاد حافظ قرآن صد تا حافظ قرآن صداهای قرآن توش بلند بود الأغانی ابوالفرج می‌نویسه موسیقی توش راه می‌افتاد اینم سه تا

چهارم: شربوا و الخمور؛ ببینید امروزم کسی ممکنه به شما بگه شراب می‌خورند بله ما منکر نیستیم زمان امام صادق هم ما شرابخوار داشتیم زمان امام باقر هم داشتیم زمان امام رضا هم داشتیم زمان حکومت امیرالمؤمنین نجاشی شاعر حضرت امیر است جزو مادحین حضرت امیر شراب خورد تو ماه رمضان شراب خوردن مردم تو جامعه مخفی و گوشه کنار همیشه بود اما حاکم شراب میخوره خیلی بحثه خلیفه شراب میخوره شراب خوردن حاکم مسلمین این رسمیت میده

پنجم: بعد فرمود: واستأصلوا اموال الفقراء؛ اموال مردم را هم برا خودشون برداشتند جناب فرزدق تو به من میگی تو کجا میری چرا قیام می‌کنی قلب‌های مردم با توست شمشیر علیه تو من خودم می‌دانم اما این پنج تا مشکل تو جامعه میشه سکوت کرد طاعت شیطان ترک طاعت رحمان فساد شرب خمر اموال مسلمان‌ها چپاول شده فرمود یک راه حل هم بیشتر نداره أنا أولی من قام؛ شما بگید امروز تو جامعه کی از من سزاوارتر است قیام کند ابن‌عباس قیام کنه ابن‌عباس چه کار است عبدالله بن عمر قیام کنه جابر بن عبدالله منم که پسر پیغمبر منم که امام منم که حقم گرفته شده حالا در زمان معاویه التزام به صلح بوده هیچی به هر حال این ده سال امام حسین صبر کرد منم که باید در واقع اینجا عکس‌العمل نشان بدم أنا اولی من قام بنصرة دین الله و شرعه و الجهاد فی سبیل الله؛ آخرش دقت کنید همون جمله‌ای را فرمود امام حسین که قرآن راجع جاهلیت میگه لتکون کلمة الله هی الأولیا؛ خیلی جالبه قرآن می‌فرماید: پیغمبر اومد با اسم خدا بیاد بالا یعنی جهل و بت‌پرستی بره حالا امام حسین دوباره از همین استفاده کرد این آیه قرآن لتکون (وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا) (توبه / 40)؛ من می‌خوام نام خدا بیاد بالا و این کار صورت گرفت.

حادثه عاشورا کافی بود

حالا بعضی‌ها جوان‌ها گاهی از ما سؤال می‌کنند خب این قصه که زمان‌های بعد هم بود مگه ولید شراب نمی‌خورد مگه سلیمان بن عبدالملک فساد نداشت مگه متوکل نداشت چرا یک عاشورای دیگه‌ای درست نشد خوب بود همة ائمه این قصه را تکرار می‌کردند جواب‌هایی دادند بعضی‌ها گفتند یار نبود یاور نبود نمی‌دونم بعضی‌ها می‌گفتند چطور میشه چهار هزار تا شاگرد امام صادق ـ‌ علیه السلام ـ مثلاً هفتاد تا صد تا مثل زراره بینشون نبود خیلی بحث کردند ولی جوابش یک کلمه است حادثة عاشورا کافی بود بقیه‌اش دیگه باید پاسداشت می‌شد قرار نبود یه عاشورای دیگه‌ای بیافرینند ائمه حادثة عاشورا یه پیامی داشت مخالفت با ظلم همة ائمه این کار را کردند هیچ‌گاه بیعت نکردند هیچ‌گاه حمایت نکردند و یه پیامی داشت حفظ عاشورا روضه گرفتند اشک ریختند یزید معرفی کردند لعن کردند یعنی قرار نبود یک عاشورای دیگه‌ای تکرار بشه ائمة بعد به عبارت دیگر عاشورا را نگه داشتند اینقد پیام درس و خون اونقد قوی بود که نیاز نبود یه عاشورای دیگه ایجاد بشه نه در پرتو همون عاشورا حرف‌هاشون زدند فریادهاشون زدند

بدعت در دین و پایمال نمودن حق

این داستانی است که تو همین مسیری که ابی‌عبدالله می‌رفتند برای کوفه یه آقایی ایشون دید به نام عبدالله بن مطیع که در این فیلم مختار گاهی به عنوان بن مطیع ازش یادش میشه عبدالله بن مطیع خب این آدم از اصحاب پیغمبر است پیغمبر گرامی اسلام درک کرده اومد خدمت آقا ابی‌عبدالله سلام کرد و گفت من الذی أخرجک من حرم جدک و حرم حرم الله؛ آقا چی چی باعث شده شما دو تا حرم ول کردید داری میری کوفه حرم جد رسول‌خدا و حرم خدا حرمین شرفین اونم تو ایام حج من الذی چی باعث شده دو تا حرم را رها کنید خارج بشید ابی‌عبدالله ـ علیه السلام ـ فرمودند: یا عبدالله بن مطیع دو تا مشکل عمده تو جامعه ایجاد شده امامة الحق؛ یکی حق را از بین بردن و احیاء البدعه؛ بدعت تو دین گذاشتند من دارم قیام می‌کنم لإحیاء الحق و إمامة البدعه؛ حق را زنده کنم بدعت از بین ببرم البته ایشون امام حسین یاری نکرد بعدها تو واقعة حره شرکت کرد و بعد هم به عبدالله بن زبیر پیوست و تو حملة حجاج سال 73 عبدالله بن مطیع به همراه عبدالله بن زبیر کشته شدند یعنی تقریباً 13 ـ‌12 سال بعد از حادثة عاشورا کشته شد امام حسین یاری نکرد کنار عبدالله بن زبیر به دست لشکر حجاج کشته شد سرش اوردن به شام عبدالله بن مطیع

خبرنگاران کربلا

این دیگه شب‌های قبل هم اشاره کردم همه کس توفیق این حضور در کنار ابی‌عبدالله را نداشت اتفاقا یه تاریخی امروز می‌دیدم در الکامل معروف عرض می‌کنم کتاب تاریخ الکامل فی التاریخ خیلی جالب بود برام یک غلامی دارد اباعبدالله به نام عقبه این غلام البته یکی از همسران ابی‌عبدالله است اینو میگم برای اینکه وقتی داستان جون را ما میگیم داستان اسلم را میگیم ببینید یه همچین قصه‌هایی هم در کنارش بوده توفیق برا هر کسی حاصل نشده این عقبه حامل نامه‌های مردم کوفه بود یعنی از اینور به اونور که می‌اومد نامه‌ها را با خودش حمل می‌کرد به تعبیر امروزیش انباردار فرهنگی بود تو کربلا تا خود عاشورا بوده تا عصر عاشورا هم بوده نه میدان رفته نه دفاع کرده نه از پیش اباعبدالله آمده ابدا بوده‌آ تو لشکر امام حسین بوده صرفاً حضور داشته همراه اباعبدالله تا کوفه تا کربلا از مکه از مدینه در کربلا تمام این ده روز و روز عاشورا تا عصر عاشورا هم بوده از خیمه بیرون نیامده این از غلامانی است که بوده عصر عاشورا وقتی حمله شد به خیمه دستگیرش کردند چون مردی نمونده بود تو خیمه‌ها غیر از امام سجاد همه بچه بودند دستگیرش کردند اوردنش پیش عمرسعد گفت تو چه کار می‌کنی گفت من هیچی یاری به ابی‌عبدالله نرسوندم من صرفاً اینجا حضور داشتم کمکی می‌کردم کاری می‌کردم ولی به عبارت دیگر اموالی را نگه می‌داشتم مواظبت می‌کردم ولی من هیچ حضوری نداشتم من شاهدش اینه من دیدید من بیام رجز بخوانم صحبتی بکنم گفت آزادش کنید یکی از خبرنگارهای کربلا همینه تنها دردی که خورده این آدم به درد گزارش خورده یعنی گزارش میده میگه چون بعضی‌ها از ما سؤال می‌کنند این حرف‌ها را تو کربلا کی نقل کرده یه همچین آدم‌هایی داشتیم یکیشم چند شب پیش گفتم ضحاک بن عبدالله مشرقی اینم حضور داشته و عصر عاشورا سالم از کربلا خارج شده و رفته اینم تنها البته به دو تا درد خورده یه نصف روز جنگیده

امام سجاد علیه السلام قویترین خبرنگار کربلا

یکی هم گزارش داده خیلی اینا گزارشگرهای لشکر خود امام حسین است نه دشمن غیر از اینکه حالا بارها به عزیزان گفتیم 34 سال بعد از حادثة عاشورا خود امام سجاد قوی‌ترین خبرنگار و گزارش‌گر کربلاست خب ببینید من یک کمی موارد را باز کنم برا شما از روایات امام باقر چند تا حدیث میخونم فرمود: إن الناس عادو بعد ما قبض رسول الله اهل جاهلیة؛ بحارالأنوار، ج38، امام باقر فرمود: می‌دانید چه اتفاقی افتاد بعد از پیغمبر مردم دوباره به جاهلیت برگشتند بعد ما قبض رسول الله اهل جاهلیة؛ این یک عبارت از امام باقر عبارت دیگر از اباذر یک سخنرانی کرد کنار خانة‌ خدا جملة قشنگی گفت گفت مردم لو قدمتم ما قدم الله و أخرتم ما أخر الله؛ اگر یک کار می‌کردید این جامعة اسلامی اینطور نمی‌شد اینطور اسلام غریب نمی‌ماند اینطور نباید علی بن ابی طالب خانه‌نشین بشه یک: اونیکه خدا مقدم کرده مقدم می‌کردید اونیکه خدا مؤخر موخر خب خدا کیو مقدم کرده؟ «الْيَوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِينَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکمْ نِعْمَتِي» (مائده / 3)؛‌ دربارة کیه؟ «أَطِيعُواْ اللّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنکمْ» (نساء / 59)؛ درباة کیه؟ آیة ولایت دربارة کیه؟ غدیر دربارة کیه؟ کیه که اگر انجام نشه کارش و ولایتش رسالت ناقصه «فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»؛ فرمود: شما یک کار می‌کردید درست می‌شد اونیکه خدا مقدم کرده مقدم می‌کردید اونیکه خدا مؤخر کرده فرموده «لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» (بقره / 124)؛ بابا ظالم کسی که سابقة بت‌پرستی داره عصمت نداره خودش اشتباه می‌کنه نمی‌تونه حاکم اسلامی بشه نمیتونه جا پیغمبر بشینه همین یه کلمه را عمل می‌کردید و جعلتم ولایه حیث جعل الله ولایت اونجایی میذاشتید که خدا گفته لما ذا فرض من فرائض الله؛ هیچ واجبی و هیچ اتفاقی تو جامعه نمی‌افتاد این جمله را حضرت زهرا هم تو خطبه‌اش فرمود: فرمود: شماها برگشتید به جاهلیت این جمله را خود پیغمبر گرامی اسلام حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ در یک بیانی که اتفاقاً این روایت تو منابع اهل سنتم هست یعنی صحیح بخاری یکی از کتب معتبر اهل‌سنت این روایت را آورده پیغمبر اکرم فرمودند: من دیدم در عالم رؤیا و مشاهده کردم که روز قیامت شده دارند عده‌ای از اصحاب منو می‌برند جهنم گفتم خدایا هولاء اصحابی  اینا اصحاب هم هستند اینا کجا میرن جهنم خطاب شد نمی‌دانی لا تدری ما أحدثوا بعدک؛ پیغمبر نمی‌دانی اینا چه کار می‌کنند بعد از تو صبر کن خود قرآن می‌فرماید می‌فرماید:‌ «وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَي النِّفَاقِ» (توبه / 101)؛ پیغمبر بعضی از اینها که دور تا دور تو را گرفتند اینها نفاق دارند و تو اینها را ممکنه به حسب ظاهر نشناسی پس هشدار دیگری که ابی‌عبدالله ـ‌ علیه السلام ـ داد

فرهنگ جاهلی

بازگشت فرهنگ جاهلی قرآن کریم سه مرتبه اونیکه به ذهن من است کلمة جاهلیت به کار برده «تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ» (احزاب / 33)؛‌ «ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ» (آل عمران / 154)؛ «أَفَحُکمَ الْجَاهِلِيَّةِ» (مائده / 50)؛ کلمة جاهلیت تو قرآن آمده منتهی دقت بفرمائید کنار کلمة جاهلیت قرآن یک کلمة اولی گذاشته «تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَي» (احزاب / 33)؛ یعنی جاهلیت اول معلوم میشه جاهلیت دومم داریم سومم داریم چهارمم داریم امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: ستکون جاهلیة الأخری؛ یک جاهلیت اول داریم قبل از اسلام بود مردم دختر زنده به گور می‌کردند رو جهل بت می‌پرستید رو جهل ربا می‌دادند رو جهل زنا می‌کردند رو جهل زن‌ها را حقشون نادیده می‌گرفتند رو جهل جنگ‌های طولانی می‌کردند رو جهل تفرقه داشتند رو جهل پیغمبر گرامی اسلام وقتی ظهور کرد این جهل را از بین برد با چند تا اقدام یک اقدام اعتقادی می‌فرمود: لا اله؛ الآها را بریزید دور الا الله «فَمَنْ يَکفُرْ بِالطَّاغُوتِ» (بقره / 256)؛ طاغوت بریزید دور خدا اولین اقدام اقدام اعتقادی دوم اقدام اخلاقی دروغ بهم نگید تهمت بهم نزنید خلاف نکنید دختراتون زنده به گور نکنید سوم اقدام اقتصادی ربا نگیرید رشوه نگیرید مال مردم را به حرام نخورید بیع کنید معاملة شرعی کنید چهارم اقدام اجتماعی شما نسبت به هم مهربان باشید اعدا نباشید «كُنتُم أَعداءً» (آل عمران / 103) قرآن می‌فرماید: «وَ اذكُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ كُنتُم أَعداءً» (آل عمران / 103)؛ دشمن بودید با هم پیغمبر شما را دوست کرد اینم اقدام اقدام اعتقادی کرد اقدام اخلاقی کرد اقدام اقتصادی کرد اقدام اجتماعی کرد اقدام سیاسی هم کرد اما اینکه نمیشه هر کی زوردارتر است صبح حاکم باشه هر کی قدرتش بیشتر صبح کدخدا باشه نه بابا حاکم جامعه قانون اساسی میخواد حاکم میخواد حاکم باید معصوم باشه امامت را ترسیم کرد پنج اقدام اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی یعنی جامعه را کاملاً از این جهل آورد بیرون حالا شما بیائید 61 سال یعنی 50 سال بعد از رحلت پیامبر سال 61 هجری ببینید این وضعیت تو جامعه باقی مانده تکبر و غرور منیت حاکم شده جعل حدیث حاکم شده تفسیر قرآن یه وقتی ابن‌عباس به معاویه گفت که تو چرا نمیذاری ما تفسیر قرآن بگیم قرآن تفسیر میخواد مردم باید بدانند این آیات معناش چیه

معانی آیات قرآن

خدا رحمت کنه شیخ‌طوسی در مقدمة تفسیر تبیان می‌فرماید: آیات قرآن سه بخش است بعضی‌ها هر کسی بخونه پیامشو می‌فهمه اینارو شفاف مثل «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» (توحید / 1)؛ حالا اونم تفسیر داره ولی خب معنای ظاهریشو بعضی از آیات میگه مبهم است «الرَّحْمَنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوَي» (طه / 5)؛ «وَ جَاء رَبُّک» (فجر / 22)؛ خب این یعنی چی؟ آیاتی که گاهی توش کلمات مبهم است گاهی واژگانی است باید تفسیر بشه و بعضی از آیات آیات ژرف یعنی مثل سورة حدید باید عمقش باید باطنش گفت معاویه تو تفسیر کن مردم می‌خواهند بفهمند این اولی الامر یعنی چی؟ این «وَ کونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ» (توبه / 119) یعنی چی؟ گفت تفسیر ما منع نکردیم شماها عقل ندارید تفسیر کنید هر کی تفسیر می‌خواهد بیاد پیش خود ما کی تفسیر می‌کنه کعب الأهبار أبا هریره مشاور ارشد یزید مسیحی هست این اسلام این پنج تحولی که پیغمبر ایجاد کرد اون وضع اقتصادی جامعه اون وضع اخلاقی جامعه کبر و غرور اون وضع تفرقة جامعه از همه بدتر که من بارها گفتم

مهمترین انحراف و اختلاف بعد از رحلت حاکمیت سیاسی(امامت) بود

در کلمات علمای کلام اومده مهم‌ترین انحراف و مهم‌ترین اختلاف بعد از رحلت پیغمبر اسلام بحث حاکمیت سیاسی است یعنی امامت مسئلة امامتم اصلاً فراموش شده 34 سال امام سجاد در مدینه یک خطبه نماز جمعه نذاشتن بخوانه خب ببینید شما جلسات درسش با 170 تا شاگرد شیخ‌طوسی برا امام سجاد 170 تا طی چند سال طی 34 سال یک چنین وضعیتی و لذا اباعبدالله فرمود: قیام من علتش اینه برگرداندن جاهلیت موفق هم شد تأثیراتی فراوانی داشت ابوخالد کابلی یک جوانی است تو خراسان بعد از شهادت امام حسین قصه را فهمید ابو خالد کابلی بلند شد از خراسان اومد مدینه رفت خدمت علمای مدینه شخصیت‌های مدینه اول کیسانی شد یعنی پیرو محمد حنفیه شد به عنوان امام به عنوان حجت خدا گاهی از اوقات ببینید کارهای اعتقادی عجله نباید کرد در روایت داریم خیلی روایت عجیبی است اگر مردم وقتی جهل براشون حاکم میشه توقف کنند انکار نکنند تا یکی یه شبهه‌ای می‌کنه تا یکی یه اشکالی می‌کنه فوراً بعضی از جوان‌ها اینطور هستند زود تحت تأثیر قرار می‌گیرند تا یکی به عزاداری به نماز به اعتقادات به ولایت اشکال می‌گیره فوراً اعتقادات را کنار میذاره روایت داریم اگر مردم وقتی جهل دارند توقف کنند انکار نکنند توقف کنند بایستند ماشینی که تو جاده فکر می‌کنه اشتباه داره میره عقب برنمی‌گرده خطرناک بهش میزنن جلو نمیره نره بزنه کنار جاده از یکی بپرسه جادة درست کجاست توقف کنند گرفتار نمیشه عجله کرد یه خورده بعد آشنا شد با امام سجاد وقتی اومد خدمت آقا آقا شروع کرد براش حسابی توضیح دادن تشریح کردن قصه اینه سقیفه اینه غدیر اینه امامت اینه جانشین‌های پیغمبر اینها هستند و مفصل امام باهاش صحبت کرد و برگشت تا امام زمان را حتی حضرت براش توضیح داد «یا أَبَا خَالِد إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ‏ كُلِ‏ زَمَانٍ‏ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ» (کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص320)؛ أبو خالد جزء سه یا پنج نفر اصحاب خاص امام سجاد شد چون حدیث داریم تو بحار تو کافی هم به نظرم اگه اشتباه نکنم دیدم که روز قیامت هر امامی حواریون خاص داره بیشترین حواریون را امام حسین داره امام حسین با هفتاد و چند نفر میاد ولی بعضی ائمه سه نفر دارند مثلاً‌ حضرت علی ـ علیه السلام ـ چند نفرند؟ مالک اشتر است اصبغ نباته است امام سجاد دارد روز قیامت با سه یا پنج نفر حواری خاص میاد یکیش ابو حمزة ثمالی است یکی یحیی بن ام... یکی همین ابوخالد کابلی است که این جوانی که از خراسان نبود زنده بود تو کربلا منتهی کوفه نبود خراسان بود راه افتاده اومده خب این از آثارش شما فکر می‌کنید سلیمان بن صرد خزاعی چرا قیام کرد؟ مختار چرا قیام کرد؟ مدینه چرا قیام کرد؟ نمیخوام بگم همة انگیزه‌ها خون امام حسین بوده مثل قیام مدینه انگیزه‌های دیگر هم داشت ولی اثرش بود این اثر بود که بعداً اگه شما می‌بینید دانشگاه امام صادق درست شد اون 170 تای که امام سجاد داشت شد چهارهزار تا اون حدیث‌هایی که از امام حسین یک جلد نبود و شاید ده تا حدیث فقهی ما نداریم زمان امام صادق شد چند هزار تا هزاران حدیث هزاران روایت هزاران شاگرد این شاخه‌هاشو کم کم نشون داد و لذا شیعه با خون ابی‌عبدالله آبیاری شد با بیان امام صادق رشد کرد و این رشد مرهون قصة کربلاست لذا ائمه گفتند اگه گریه می‌کنید برا حسین اگه دعا می‌خواهید قبة حسین امام هادی میگه برید کربلا برام دعا کنید امام هشتم می‌فرماید: هر مصیبتی دارید برا حسین گریه کنید امام صادق تو سجده اشک می‌ریزه دعا می‌کنه برا زائران قبر امام حسین شعر برا امام حسین مصیبت برا امام حسین همه گفتند حسین یعنی شد تبلور شد معیار سائر ائمه در ترویجش کوشیدند نیاز به ایجاد عاشورای دیگر ندیدند این عرائضی که من امشب می‌خواستم تقدیم کنم راجع این عامل چهارم که عرض کردیم سه عامل را قبلاً گفتیم امشبم این عامل را ان‌شاء‌الله شب‌های باقی‌مانده هم بعضی دیگر از هشدارهای ابی‌عبدالله را عرض خواهیم کرد خدایا به آبروی امام حسین ما را هم از یاران خاص آنها قرار بده ما و اولاد ما را از ابی‌عبدالله جدا مگردان یه دعایی هم خیلی به من سفارش کردند قبل از منبر یه سی و چند نفر از عزیزان مفقود هستند بعضی از اینها هم از رفقای ما هستند خانواده‌هاشون نگران هستند عرض می‌کنم که به آبروی حضرت معصومه به آبروی کریمة اهل‌بیت خدایا قسمت میدم سرنوشت این مفقودین در منی را مشخص بفرما، دل خانواده‌هاشون از این نگرانی بیرون بیاور، عزیزانی هم که جان باختند اونها را که التائبون العابدون بودند توبه کرده بودند عبادت کرده بودند محرم بودند خدایا همه‌اشون سر سفرة اربابشون ابی‌عبدالله که این نزدیک 400 ـ‌500 نفری محرم امسال را درک نکردند بالأخره خدایا اینها را سر سفرة ابی‌عبدالله این روزها میهمان بگردان.

ذکر مصیبت

السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.

سالی که امام مجتبی به شهادت رسید سال سختی بود برا امام حسین سال 50 هجری سال سختی بود بر امام حسین بدن مسموم امام حسن بدن تیر باران شدة امام حسن خودشم فرمود، فرمود: برادرم فَلَيْسَ حَرِيبٌ مَنْ أُصِيبَ بِمَالِهِ؛ غارت زده اون نیست که مالشو می‌برند غارت زده منم که با دست خودم برادر تیر باران شده را میان قبر می‌گذارم خیلی سخت گذشت اما امام مجتبی چند تا بچة صغیر تو خانه داشت هم دختر شیرخوار داشت هم پسر شیرخوار داشت که عبدالله بن حسن هم اطفال سه ـ چهار ساله داشت که اینها را یه وقتی ابن‌عباس آمد پیش معاویه معاویه گفت من حاضرم اینها را سرپرستی کنم امام حسن خودش امام حسن کشته به شهادت رسانده گفت حاضرم اینها را خرجشون بدم سرپرستی کنم خیلی ابن‌عباس ناراحت شد گفت معاویه ساکت باش اینا یه عمویی دارند مثل امام حسین ابی‌عبدالله بالا سر اینهاست این بچه‌ها را سرپرستی می‌کنه عین بچه‌های خودش نه بهتر از بچه‌های خودش حالا به تعبیر من چون روز عاشورا علی‌اکبر که آمده تنها موردی است که استعزنه فإذنه؛ بابا برم برو اصلاً امام حسین تأمل نکرد نه صبر کن حالا ببین تو هم برگرد به جون فرمود برگرد به أسلم فرمود برگردد به نافع فرمود برگرد اما به علی‌اکبر نه تنها موردی که امام فرمود با صراحت شاید برو عیب نداره فإذنه اما قاسم وقتی آمد گفت عمو جان منم برم گرفت تو آغوش نمی‌چرخه زبانش امانته یادگار سه ساله بوده پیش ابی‌عبدالله بزرگ شده یه تعبیری تو مقتل هست که فقط اینجاست یعنی سه ـ چهار تا خصوصیت داره قاسم بن الحسن یکیش اینه که نوشتن اونقدر این دو تا تو بغل هم گریه کردند غشی علیهما هر دو غش کردند رو زمین افتادند می‌دونید چه کرد دید عمو که اجازه نمیده افتاد رو پاهای ابی‌عبدالله لم یزل یقبل رجلیه و یده؛ یه وقت آدم دست می‌بوسه یه وقت می‌بینه نه حریف نمیشه رو پا می‌افته اونقدر آقا خم شد بلندش کرد فرمود: پاشو عزیز برادرم پاشو بازم زبان نچرخید فرمود: برو آمد رجز خوند خودشو معرفی کرد گریه هم می‌کرد بعضی‌ها شاید هنوز همون اشکی بود که با ابی‌عبدالله داشت بعضی‌ها فکر کردن ترسیده اون شخص حمید بن مسلم میگه وقتی رجز خوند دیدم نه برا غربت ابی‌عبدالله داره گریه می‌کنه میگه مردم هذا حسین کلأسیر ... بابا این پسر فاطمه است شما اسیرش کردید محاصره‌اش کردید هذا حسین دیدم گریه‌اش برای ابی‌عبدالله و غربت ابی‌عبدالله است من کاری به مصیبت نمیخوام طول بدم میخونن مداحی می‌کنند همین قدر بهتون بگم دومین اختصاصی که داشت به ابی‌عبدالله هم خبر داد فرمود تو به بلای عظیمی مبتلا میشی این بود که هنوز داشت مبارزه می‌کرد دشمن به او حمله کرد و بدنش روی زمین قرار گرفت ابی‌عبدالله وقتی آمد یه مقداری دشمن را رد کرد یه وقت گفت عمو دیگه بسه دیگه کافیه فإذن علی الحسین قائم علی رأسه؛ ابی‌عبدالله ایستاد گفتند این روضه را پیش مرحوم آیت‌الله العظمی آشیخ عبدالکریم حائری یک کسی اینجاشو خوند ایشون فرمود دیگه این قسمت پیش من نخونید من طاقت ندارم اون قسمت اینه منم بخوانم رد شم یه وقت دید داره پاهاشو رو زمین می‌کشه جان میده ولغلام... برجلیه؛ داره جان میده جان داد غلام مادرشم این صحنه‌رو تماشا می‌کرد مادرش بوده تماشا می‌کرده این صحنه را همه دارند نگاه می‌کنند ابی‌عبدالله چه می‌کنه لابد الان میگه جوان‌ها بیایند بنی‌هاشم بودند اصحاب کسی نبود اباالفضل العباس بود بعضی‌های دیگه بودند لابد الان میگه یه وقت دیدن نه نه خم شد یه کاری کرد با قاسم که این کار را فقط با قاسم انجام داده دیگه شهدای کربلا درباره‌اشون این نیست وضع صدره علی صدره؛ سینة برادرزاده را به سینة خودش چسباند عزیز برادرم عز والله علی عمک؛ بخدا سختمه بابات تیر باران شد سختم بود امروزم سختمه

کاش نمی‌دید عمو پیکرت            تا که برد هدیه بر مادرت

عزیزم

مزد حسن را به تو پرداختند        اسب به گلگون بدنت تاختند

صلی الله علیک یا مظلوم یا أباعبدالله...

بخش تهیه محتوای سایت تخصصی منبرها

برچسب‌ها