تاریخ ارسال:07:48 - 2017/03/14 شناسه: 1229

دعاهای زیارت عاشورا

نویسنده: 
امام حسین علیه السلام
در زیارت عاشورا چند فقره دعاست یکی از دعاها از خدا درخواست می‌کنیم که «اَنْ يَجْعَلَنی»؛ خدایا مارو قرار بده بحق حسین، مارو با حسین اهل‌بیت در دنیا و آخرت «فَأسْالُ اللهَ الّذِي»؛ «اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ»؛ از اون خدا مسئلت...

اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّيطانِ الرَّجيم

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُحَمَّدٍ (صلوات) وَ عَلی آلِهِ الطَيِّبينَ الطَّاهِرِين ألمَعصومين سيَّما بقية الله فِی الْاَرَضين ولعن علی اعدائهم أعدا الله أجمعين».

اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِيِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفي کُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً، بِرَحْمَتِکَ‏ يااَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.

دلم سراغ کسی جز تو را نمی‌گیرد               بدون یاد تو این دل صفا نمی‌گیرد

عزیز فاطمه هستی کریم و پورکریم               مگر کریم سراغ گدا نمی‌گیرد

غریبم و مرا جز تو آشنائی نیست                 مگر که آل غریب آشنا نمی‌‌گیرد

میرزای قمی می‌فرماید: در محضر علامة بحرالعلوم مشرف شدیم حرم امام عسکری برای اقامة نماز مغرب و عشاء رکعت دوم بعد از تشهد یه وقت دیدیم سید بحرالعلوم مکثی کرد فوراً از جا بلند نشد تأملی کرد بعد لحظاتی برخواست نمازشُ تمام کرد سؤال شده بود برا ما چرا بحرالعلوم بعد تشهد مکث کرد کسی سؤال نکرد آمدیم خانة بحرالعلوم سفرة طعام و شام را انداختن یه طلبة سیدی به من گفت میرزای قمی دلیل مکث بحرالعلوم تو بپرس گفتم آقا در تشهد نماز چرا مکث فرمودی قطرات اشک از چشمان بحرالعلوم جاری شد فرمود: در حال تشهد بودم یه وقت دیدم پسر فاطمه وارد حرم شدن مشغول سلام دادن به باباش امام عسکری محو جمالش بودم مقداری مکث شد تا آقا روضة منوره‌رو ترک فرمودن آقایی که یه سری میای حرم بابات سلام میدی مجلس جدت حسینم حرم حسین یه قدمی به این مجلس آقا یه سلامی کنید یابن‌الحسن...

هدیه به پیشگاه مقدس و منور آقا حجت‌بن‌الحسن العسکری و أجداد طاهرینش صلوات جلی ختم کنید.

هدیه به محضر امام، شهداء، مراجع تقلید، علما، بزرگان، خیرین، اساتید، منسوبین به جمع حاضر، گذشتگان خودتون و به جهت سلامتی همة شیعیان حضرت مهدی، سلامتی مراجع، رهبر معظم انقلاب، سلامتی خودتون و خانوادة شریفتون و شَفایِ مریضاتون و هدیه به روح با عظمت حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی یه صلوات حسینی ختم کنید.

محشور شدن با امام حسین علیه السلام و اهل بیت

«اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ»؛ در زیارت عاشورا چند فقره دعاست یکی از دعاها از خدا درخواست می‌کنیم که «اَنْ يَجْعَلَنی»؛ خدایا مارو قرار بده بحق حسین، مارو با حسین اهل‌بیت در دنیا و آخرت «فَأسْالُ اللهَ الّذِي»؛ «اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ»؛ از اون خدا مسئلت می‌داریم حسین جان که ما را با شما محشور کند همنشین شما باشیم بیش از 10 ـ 12 تا در قرآن کریم واژة مع معیت با چه کسانی انسان بنشینید با چه کسانی ننشینه با اهل‌بیت باشیم همنشین اهل‌بیت باشیم در دنیا و آخرت البته یه نکته داره که اینجا همنشین خیلی پیغمبر همنشین زیاد داشت که این همنشین‌ها در دنیا همنشین بودن اما همراه نبودن اینا تو دنیا همنشین بودن اما در آخرت دیگه کاری با پیغمبر اکرم(ص) نداشتن این خیلی دعای مهمیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَکونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ»؛ (توبه: 119) با انسان‌های صادق بشینیم این معیت خیلی مهمه انسان با کی بشینه من یک چند تا مثال براتون بزنم گاهی وقت‌ها داره یه سالنی شما را دعوت می‌کنم یک ساعت دو ساعت مهمانی هستید وقتی طرف وارد مجلس میشه صندلی‌هارو نگه می‌کنه همطرازش کیه همسنخش کیه همجنسش کیه اگه یه دکتر وارد بشه نگاه می‌کنه تو صندلی‌های خالی می‌بینه جای هست که دکتر کنار دستش باشه یه اهل علمی باشه نگاه می‌کنه می‌بینه اهل علم از فضلاء کسی هست که کنارش بشینه حاجی بازاری دنبال رفیق بازاری خودش می‌گرده دو ساعت میخواد بشینه مثالی وسیع‌تر از اینجا سوار اتوبوس میشی سفر زیارتی قبر علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) میخوای بری تو دوازده ساعت صندلی‌هارو نگاه می‌کنی همطرازت کیه هم نوعت کیه اونجا که رفتی ده روز میخوای بمونی دنبال همطراز و همجنس و هم نوع می‌گردی هم سطحت مسافرت‌ها اینجوریه اوناییکه با تقوا هستند دنبال با تقوا می‌گرده اونیکه اهل نماز شب دنبال نماز شب خون می‌گرده میگه ما توی این اتاق میخواهیم نماز شب بخونیم اونم مزاحمش نشیم خلافکارم دنبال خلافکار می‌گرده سیگاریه دنبال کسی می‌گرده که سیگار می‌کشه اگه تو اتاقش سیگار کشیدم بهم اعتراض نکنه خلافکارم دنبال خلافکار می‌گرده اهل علم دنبال اهل علم می‌گرده جوانه دنبال جوان می‌گردد همطراز خودش پیر دنبال پیر می‌گردد یه مقدار وسیع‌تر ازدواج در ازدواجی که پنجاه سال میخوای باهم باشی دنبال همطراز و هم سطح می‌گردی پنجاه سالِ خیلیه خب حالا این چند تا مثال حق انتخاب داری شما اگه رفتی تو سالن نشستی رو صندلی کسی همطرازت نبود میتونی صندلی‌رو ترک کنی یه جای دیگه بری بشینی تو اتوبوس به شاگرد اتوبوس میگی صندلی منو عوض کن، تو اون هتلِ میگی اتاق منو عوض کنید حق انتخاب داری اگه یه آقایی یه خانمی همطراز همسری گیرش نیومد

حق انتخاب در همنشینی

اسلام راه را باز کرده مشرکِ ترکش کن حق انتخاب داری کافر ترکش کن مُلحد شده ترکش کن طلاق بگیر طلاق بده اما شما بفرمائید در آخرتم راه انتخاب هست؟ نه اون چیزی که اینجا همنشینش میشی «أنْ يَجْعَلَني مَعَكُمْ في الدُّنْيا وَالآخِرَةِ»؛ اگه میخوای باشه اون کس‌رو خیلی باید دقت کنی با کی میشینی «وَکونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ»؛ خیلیآ با امیرالمؤمنین همنشین بودن شبث بن ربعی همنشین امیرالمؤمنینِ اما کربلا رئیس سنگ‌اندازآ و کلوخ‌‌اندازآ به سمت سیدالشهداء همنشین بود فرماندة سپاه صفین بود یه سپاه تو صفین شبث ول کرد رفت سراغ معاویه دوباره زمان امام مجتبی(ع) اومد سراغ حضرت مجتبی حسن دوباره رفت دوباره برگشت جزء این نامه نویسندگان امضاء کنندگان کوفه بود چهار پنج تا امضاء می‌کرد به نام‌های مختلف همنشین ما زیاد داریم همنشین باید یکجوری باشه که اون طرف که میخوای کنارش بشینی لذت ببره آخه اینجوری نیست که من فقط بخوام از علی لذت ببرم علی هم دنبال کسی می‌گردد که وقتی همنشینش باشه لذت ازش ببره حجت خداست حجت خداست امام صادق(ع) راضی نمی‌شود کسی همنشینش باشد که از او لذت نبرد داره راه میره ده سال همنشین امام صادق(ع) است از تو بازار کفاش‌ها داشت رد می‌شد با امام صادق(ع) هر جا آقا می‌رفت اینم می‌گفت آقا کجا میخواید برید منم بیام می‌فرمود: بیا با امام صادق می‌اومد با حضرت می‌نشست با حضرت غذا می‌خورد تو بازار کفاش‌ها غلامش صدا زد غلام مشغول شده بود به این کفش و اینا سرش گرم شده بود صدارو نشنید دوباره صداش زد نشنید بار سوم برگشت فریاد زد فحشش داد ولد زنا مگه با تو نیستم امام صادق(ع) دستشُ زد رو دستش فرمود: وای من نمی‌دانستم که تو همنشین فحاشی هستی دیگه از این لحظه به بعد با من ننشین گفت آقا مادرش مشرکه بود زنگی بوده آقا فرمود باشه هر قبیله و طائفه‌ای و ملل و ادیانی برا خودشون یه عقدی دارند دیگر با من ننشین اینجوری نیست که تو فقط بخوای لذت ببری امام صادق(ع) هم دنبال همنشینی می‌گردد که از او لذت ببره، امیرالمؤمنین دلش برا همنشین‌ها تنگ میشه باورتون میشه حضرت یک موقع داشت گریه می‌کرد گفتند آقا چرا گریه می‌کنی یک آهی کشید فرمود: أین عمار؟ عمار کجاست؟ أن ابن طیحان؟ پسر طیحان کجاست؟ أین ذوالشهادتین، ذوشهادتین خزیمه که پیغمبر فرمود: برای حرف زدن دو تا شاهد می‌خواهد اما اگر خزیمه بیاد بگوید یک چیزی را من دیگر شاهد دوم نمیخوام همنشین پیغمبر است که پیغمبر از این همنشین لذت می‌برد عمار کجاست اینا همنشین‌های من بودند عمار خیلی همنشین قوی‌ای بوده یک سپاه برای امیرالمؤمنین جمع کرد تو صفین فرمانده سپاه بود سن و سالش در وقت اسلام آوردن زیاد بود بالای سی و پنج چهل سال داشت وقتی اسلام آورد اوایل بعثت وقتی پیغمبر اکرم اسلام را عرضه کرد پذیرفت اما سنش بالا بود پیغمبر در زمانی مبعوث شد که این حدود چهل سالش بود اما از چهل سالگی تا نود و چهار سالگی تو جنگ صفین امیرالمؤمنین همه‌اش پی‌جو بود عمار من کو؟

همنشینی با کسی که شما را یاد خدا بیندازد

بگویید بیاد پیشم بنشینید اینجوری بودم من ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخره آخه با کسی باید بنشینم من گاهی فکر کردم (سألوا عیسی‌بن‌مریم(ع)) از عیسی‌بن‌مریم سؤال کردند از چی (مَنْ نُجَالِسُ؟) با کیا بنشینیم ما حضرت یک جمله فرمود: سه تا شرط گذاشت فرمود: با یکی بنشینید (مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ) با کسی بنشینید وقتی نگاش می‌کنید تو را به یاد خدا بیاندازد نرو کنار دست یک نفر بنشین که از صبح تا شب غیبت می‌کند بد و بیرا می‌گوید زشت‌گویی می‌کند تو را به یاد خدا نمی‌اندازد که (اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ) آدم نمی‌رود همنشین قوم ظالم بشود آدم نمی‌رود همنشین قوم مستکبر بشود آدم نمی‌رود قومی را انتخاب کند برای همنشینی که کارش شراب و قمار است آخه اونا هم سنخ ما نیستند اینکه مقام معظم رهبری اینقدر داد می‌زند حرص می‌زند اینجاست می‌گوید اینا اصلاً همنشین ما نیستند نه تو دنیا نه تو آخرت کجا داری می‌روی تو چرا نمی‌گیری حرف آقا را من با کی باید بنشینم «فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکرَي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»؛ (انعام: 68) مگر این آیة قرآن نیست بعد داشتن این کتاب قرآن چرا با قوم ظالم می‌خواهی بروی بنشینی چه عشق و حالی می‌کنی می‌خواهی همنشین کی باشی عمار دو تا تقدیرنامه از دست پیغمبر گرفته خیلی هست‌ها یک مدیر اداره یک تقدیرنامه می‌نویسد برای کارمندش تقدیرنامه را لوحش می‌کند به هر کسی می‌رسد نشان می‌دهد تو خانه می‌آورد آقا من کمد هم تو اتاقش زده این تقدیرنامه‌ها را تابلو کرده اینا تقدیرنامه‌هایی که خیلی هم چیزی بارش نیست یکدفعه یک پاکت یک واریزی به حساب داشتند تمام شد رفت تمام شد اما یک تقدیرنامه دو تا تقدیرنامه پیغمبر اکرم(ص) برای عمار داره یکی‌اش برای کل دنیا بس هست یکی‌اش برای کل آخرت بس است چرا چون همنشین پیغمبر است چون همنشین امیرالمؤمنین است تقدیرنامه‌اش چیه؟ تقدیرنامه‌اش که برای کل دنیا بس است فرمود: عمار هر طرف باشد آن طرف حق است عمار هر جا باشد بر حق است لذا تو صفین وقتی عمار یاسر شمشیر را دست گرفت طرف امیرالمؤمنین یک سپاه فرمانده سپاه بود آن طرفی‌ها متزلزل شدند ذوالکاء اومد سراغ معاویه گفت معاویه مگر پیغمبر نفرمود: هر طرف عمار باشد عمار که اون طرف است نصف سپاه زیردست ذوالکاء بود معاویه دست پاچه شد گفت چیکار کنیم اگر این متزلزل بشود برود نصف سپاه می‌روند نصف دیگرش هم می‌ترسند فرار می‌کنند عمر و عاص به داد رسید گفت معاویه بهش بگو از کجا معلومه که عمار تا آخر وایسته شاید نیم ساعت دیگر اومد طرف ما گفت راست می‌گویی ها شاید عمار فهمید اومد این طرف پس بگذار ادامه بدهیم لذا وقتی ذوالکلاء به هلاکت رسید و به درک واصل شد معاویه یک نفس راحت کشید گفت خوب شد این اگر می‌رفت ول بودیم عمار اون طرف بر حق است عمار کسی است که همنشین امیرالمؤمنین است ولو استاندار خلیفه دوم تو کوفه است اما نمی‌آید همنشین چین عون بشود همنشین مولاست مطیع مولاست عمار کسی است که نود و چهار سالش بود وقتی کشته شد امیرالمؤمنین اومد کنار بدن عمار زار زار گریه می‌کرد گفتند آقا بس است دیگر آقا خودش بدن عمار را دفن کرد خودش به بدنش نماز خواند خودش بدنش را گذاشت تو قبر چرا چون همنشین علی است (اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ) یک لحظه جدایی نه یک لحظه نه وقتی به شهادت رسید معاویه خوشحال شد خیلی خوشحال شد خیلی شجاع بود نود و چهار سالش بود کسی حریفش نمی‌شد بزن بهادر سپاه این بود

مالک اشتر و همنشینی با امیرالمومنین علیه السلام

حالا یک جملة دیگرش را بشنوید وقتی که مالک اشتر که آن هم واویلا بود تو همنشینی اون هم خیلی عجیب بود تو همین صفین وقتی داشتند می‌رفتند یک جایی امیرالمؤمنین وقت نماز شد سپاه از اسب‌ها اومدند پایین گفتند آقا نماز آقا فرمود: اینجا نه وقت نماز عصر بود فرمود: اینجا نه گفتند آقا کاری ندارد که زود نماز می‌خوانیم می‌رویم آقا همینجوری رو اسب نشست یکی سؤال نکرد که آقا چرا نه همه کار خودشون را کردند نمازها را خواندند مالک اشتر نخعی هم جنس امیرالمؤمنین است هم ترازش هست هم نشینش هست همینجور رو اسب نشسته بود نگاه به مولا می‌کرد و آهسته اشک می‌ریخت نپرسید که چرا آقا پیاده نشدی چرا به اینا نگفتی چرا به اینا نه گفتی گذشت همه سوار شدند وقتی که از اون منطقه بیرون آمدند آقا فرمود: مالک پیاده‌شو چشم آقا فرمود: وایستا نماز وایستادند نماز بعد آقا فرمود: مالک می‌دانی آنجا چرا گفتم نه گفت آقا بفرمائید آقا فرمود برای اینکه اونجا نمکزار بود شوره‌زار بود نماز خواندن در شوره‌زار مکروه هست اما مالک چقدر همنشین مطیعی هست که هر چی اصلاً نمی‌پرسد (لِمَ و بِمَ) تو کارش نیست چرا مگر می‌شود اینا حرفا نه همنشین مولا شدن مطیع محض می‌خواهد اما اونی که برای تمام آخرت عمار بس بود این بود آقا فرمودند: بهشت مشتاق چهار نفر است همة مردم زمین مشتاق بهشت‌اند و بهشت مشتاق چهار نفر است یکی‌اش عمار است این خیلی عجیب است (ان یجعلنی معکم) می‌توانی همه جا با امام صادق(ع) باشی که حضرت باقر(ع) و امام صادق(ع) یکی‌شون دست راست ابان‌بن‌تغلب را گرفته یکی‌شون دست چپ ابان‌بن‌تغلب را گرفته ابان‌بن‌تغلبی که حضرات فقها در دروس خارجشون در فقه‌شان از ابان‌بن‌تغلب روایت از امام صادق و باقر(ع) زیاد نقل می‌کنند اصلاً راوی حدیث است از دو تا گوش خودش از دو لبان مبارک امام صادق و باقر(ع) حدیث شنیده و نقل کرده همینجور که این دو تا دستاش تو دست دو تا امام بود همجنس و همنشین را نگاه کن آقا فرمود: امام باقر(ع) فرمود: ابان‌بن‌تغلب همینجور که تو دنیا اینجوری دستت تو دست ما دو نفر است آخرت هم همینجور دستت را می‌گیریم و تو را به بهشت می‌بریم (اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ) دلت می‌خواهد روز جمعه است می‌گوید امام زمان می‌خوام با شما باشم میخوام همراه شما باشم چه جوری می‌شود یک نفر لیاقت پیدا می‌کند تو عرفات نشسته پردة خیام می‌رود بالا بعد می‌گویند حاج آقا رضا حضرت فرمودند: اجازه داری بیایی تو خیمة ما کی‌اند بعضیا چه جوری لیاقت پیدا می‌کنند همنشین مولا بشوند آخر همنشین شدن خیلی مهم است کیا «أُوْلَئِک الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ» اینا کی‌اند که می‌خواهند این معیت را داشته باشد اول آیه می‌فرماید: ملاک همنشین شدن ملاک همراه شدن و همنشین شدن رفیق قرآن می‌فرماید: معیت است خب معیت چه جوری «وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»؛ (نور: 52) باید اطاعت از خدا و پیغمبر بکنی «وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»؛ (نور: 52) هر چی امام گفت بگویم چشم «وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»؛ (نور: 52) «أُوْلَئِک الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم»؛ آنوقت اینها همنشین با افرادی هستند با اولیایی هستند که «أَنْعَمَ اللَّهُ»؛  هر چی نعمت هست دست اینهاست همنشین کی می‌شود همنشین پیغمبر «مِّنَ النَّبِيِّينَ»؛ همنشین پیغمبر می‌شود وقتی پردة خیمه را زد بالا خیمة بزرگی بود حاج آقا رضا بهاء الدینی یک نگاه کرد دید به‌به یک عده از اوتاد و علما و بعضیا را می‌شناسد خیلیا را نمی‌شناسد آقام نشستن سلام کرد امام زمان جواب دادند فرمودند: حاج آقا رضا بفرمائید لیاقت پیدا می‌کنی این گوش باید صلاحیت داشته باشد می‌خواهد برود بنشیند کلام امام زمان را بشنود کلام نور تو لجن‌زار جاش نیست اگر این گوش را پر لجن کردی (كَلاَمُكُمْ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشْدٌ) کلام امام دیگر جاش تو این گوش نیست اگر می‌خواهی آقا را ببینی آقا نور است (وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَارِ) نور را می‌خواهی ببینی چشم باید پر لجن نباشد تا نور را ببیند همنشین خیلی مهم است عصر جمعه است (هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ)؛ آقا روز جمعه (يَوْمُ الْجُمُعَةِ) روز امام زمان است (السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ)؛ من همین یک سلام را بدهم فقط به اسم امام اسم قمر منیر بنی‌هاشم را بیارم چون فرمودند: هر جا مجلس مجلس عموم عباس باشد می‌آیم سلام الله و سلام ملائکه المقربین دو تا زیارتنامة خیلی عجیبی دارد قمر منیر بنی‌هاشم خیلی محکم است یکی‌اش امام صادق(ع) وقتی اومد کربلا وقتی آمد کنار نهر علقمه آنجا قبر عمو جانش عباس را زیارت کند ابو حمزة ثمالی هم همراهش بود آقا شروع کرد زیارتنامه خواندن سلام خدا سلام ملائکة خدا به انبیاء المرسلین همة اینا علیک یابن امیرالمؤمنین بر تو ای پسر امیرالمؤمنین چیکار کردی چه کردی عباس که امام صادق(ع) می‌فرماید: سلام خدا ملائکه خدا آن هم مقربینش انبیائش همه نه مرسلینش به تو نه یک لحظه هر صبح و شام بر تو ای پسر امیرالمؤمنین رمزش فقط یکی است معیت با سیدالشهداء «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا (1) وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا (2) وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا (3) وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا» هر جا حسین می‌نشیند عباس هم می‌نشیند هر جا حسین قیام می‌کند عباس هم قیام می‌کند.

بود و امیدم مرا یاری کنی         سال‌ها بهرم علمداری کنی

چیکار کنم روضة قاسم‌ خواندن اما یکجوری می‌خواستم قدم‌های مبارک امام زمان تو مجلس دعوت بشود و گذاشته بشود آقاجان اگر تو مجلس عموجانت اومدی خوش اومدی

ای دریغا شد امیدم ناامید

هر که می‌افتاد برا بعضیا گریه می‌کرد، برا بعضیا ناله از دل می‌کشید، برا بعضیا صیحه می‌زد (صاحَ الْحُسَيْنُ) برای علی‌اکبرش برای بعضیا می‌نشست اما وقتی عباس‌ را دید روی زمین چند تا کار کرد اول اینکه دست به کمر گرفت فرمود: (الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِيلَتی)؛ کمرم شکست (بَانَ الاِنْکِسَار فِی وَجهِ الْحُسَيْن)؛ این شکستگی کمر رو صورت حسینم بود چه جوری؟ رنگ حسین پرید یعنی تا لحظه‌ای که عباس بود دشمن اصلا به سمت خیمه نمی‌آمد اما وقتی عباس افتاد هی به سمت خیمه‌ها حمله می‌کردند یه وقت دیدن زینب دست رو سر گذاشت صدا زد: وا ضیعتا؛ می‌دونی یعنی چه؟ یعنی دیگه حالا که عباس افتاده امان از اسیری، امان از اسیری، همه بگید یا حسین....

صلی الله عليک يا مظلوم يا أباعبدالله

به ابی‌عبدالله همة مارو ببخش و بیامرز

بحق زینب فرج مهدی‌رو برسان

مریضامون شَفا مرحمت فرما

امام، شهدا، امواتمون غریق رحمتت بفرما

کشور و ملت و رهبر عزیز ما، حضار محترم مجلس محافظت بفرما

این قلیل توسلات‌رو از بانی مکرم حضرت آیت‌الله ترابی و اهل مجلس به کرمت قبول بفرما

باران و برکات و رحمتت را بر ما نازل فرما

بِرَحْمَتِکَ‏ يااَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.

استفاده از این مطلب  با ذکر منبع مجاز است.

بخش تهیه محتوای سایت تخصصی منبرها

کلمات کلیدی: