زیارت در قرآن و روایات

بسم الله الرحمن الرحیم
رضيت بالله رباً و بمحمد صل الله عليه و آله و سلم ـ نبياً و بالإسلام دينا و بالکعبة قبلة و بالقرآن کتابا و بعلياً عليا اماما و بالحسن و الحسين و علی بن الحسين و محمد بن علی و جعفربن محمد و موسیبنجعفر و علیبنموسی و محمدبنعلی و علیبنمحمد و الحسن بن علی و الحجة بن الحسن القائم المهدی ـ عليهم السلام ـ والأئمه و السادة و قادتاً بهم أتولی و من أعدائهم أتبره اللهم إنی رضيت بهم أئمه إنک علی کل شی قدير؛
«اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِيِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَيهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ، وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً، حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا».
سلامتی و فَرَجَش صلوات، الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
تا نکشته است مرا طعنة اغیار بیا
من همه عمر تو را جستم و نایافتهام
تو عنایت کن و یک لحظه به دیدار بیا
جان به تنگ آمده بس در قفس کهنه به تن
بهر آزادی این مرع گرفتار بیا
همه جا گشتم و دستم به وصالت نرسید
تو بِنه پای به چشم من و یکبار بیا
یوسف فاطمه شیعه همه مشتاق توأند
رُخ بر افروز دَمی بر سَرِ بازار بیا
خواب را راه ندادم به حرم خانة چشم
ز انتظارم مکش ای دولت بیدار بیا
در فَراقت نه همین سوختم از اول عمر
تا دم مرگ همین است مرا کار بیا
صلوات بفرست «الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم»
بسم الله الرحمن الرحیم
شب گذشته عرض کردم که زیارت در قرآن و در روایات زیارت در قرآن و در روایات عرض کردم دیشب با آیاتی از قرآن کریم و روایاتی که متفق عند کل مسلمینه که انسان بعد از مرگ بعد از مُردَن روح از این بدن جدا میشود جسدم در قبر قرار میگیرد حالا یا بپوسد یا نپوسد ولی روح زنده است و اگر مؤمن است متنعم است اگر کافر است معذب است آیات و روایات دیشب بنابراین برای بشر مرگ و نیستی و نابودی وجود ندارد این مرحلة اول بود دیشب عرض کردم و این اصل در کتاب المعاد قرآن و روایات ثابت و استوار است.
زیارت انبیاء و اولیاء در قرآن و روایات
اصل دوم این هست که زیارت بزرگان و أنبیاء و أولیاء و أوصیاء و علماء و شهداء و أموات شیعه کلهم در قرآن و در روایات موجود است کل مسلمین هم بهش اعتقاد دارند بحث بعدی اینکه خدای منان در قرآن کریم به أنبیای اعزامش سلام داده و سلامهایی که خدای منان در قرآن سلام علی نوح العالمین، علی ابراهیم، علی موسی، علی عیسی، علی المرسلین، و غیر ذلک این سلامهایی که خدای منان داده است، چند جنبه دارد: یکی جنبهاش این هست که اینها زنده هستند و خدای منان به آنها سلام میکند، جهات دیگر این هست که در قرآن انشاءالله قرآن میخوانید همهاتون ماشاءالله همهاتون اهل قرآن هستید الحمدلله قرآن که میخوانید سور متعدد مثل سورة أنبیاء، سورة نوح، سورة ابراهیم سورة متعدد قرآن کریم این سورهها را که میخوانید به آیات دقت کنید ببیند خدای منان این أنبیاء را ـ علیهم سلام الله ـ را یادشان را در قرآن کریم زنده نگه میدارد، و با این سلامهایی که به اینها میدهد میگه شما همینجور در مسیر توحید و عبودیت خدمت به جامعة بشری در فاز توحید و عمل شما هم اینجوری باشید شما همینجور خواهید بود پاس میدارد حرمت این بزرگان را نامشان را زنده نگه میدارد و وقتی هم با ؟؟؟ موافقت برخورد میکند اسم به میان میآورد با آنها هم برخوردهای تند و خصمانهای که خدای منان باهاشون دارد بخاطر اینکه دشمن توحید و نبوت عبودیت و بشریت بودند فرعون ظلم و ستم بودند باهاشون برخورد میکند و أنبیاء را مدح میکند به اینکه اینها مردانی بودند استقامت، صبر، بردباری، تحمل، وفا، در برابر مشکلات استقامت و تحمل صبر داشتند یاد میکنه بهشون قدرشناسی، حرمتشونُ نگه میدارد راهشون را به ما یاد میدهد «لَقَدْ کانَ لَکمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب: 21)؛ اینجوری بودند اینجوری باشید و الی آخر حالا تمام دیشب
سوره توحید شناسنامه خدا و سوره قدر شناسنامه اهل بیت
خلاصة مطالب دیشب عرض کردم اونیکه امشب میخواهم عرض کنم این هست که در یکی از سورههای مبارک قرآن کریم سورة مبارکة قدر است حدیث داریم که سورة توحید شناسنامة خداست و سورة قدر شناسنامة ما اهلبیت هست دقت کنید چی میگم به این معنا که اجماع مسلمین است که در ماه مبارک رمضان شبی وجود دارد به نام شب قدر این آیه قرآن است مخالفش کافر است در این شب قدر هم ملائکه با اعظمشون که روح است و حدیث در کتاب شریف اصول کافی هست فرمود: روح أعظم ملائکه است بزرگترین ملک است از جبرئیل هم با عظمتتر عرض شود بر اینکه فقط بر خاتم الأنبیاء نازل شده و بر امامان نوح و فقط سالی یکبار شب قدر بر وجود اقدس خاتم الأنبیاء نازل میشود بر وجود مقدس امامزمان نازل میشود و فقط هم بر این چهاردهمعصوم بر أنبیای قبل روح نازل نشده پایین نیومده اعظم هست از جبرئیل فرمود: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ» (قدر: 4)؛
شب قدر
منظور جبرئیل است فرمود: نه جبرئیل من الملائکه است اون روح أعظم از ملائکه است این بزرگان از ملائکه «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ»؛ الملائکه الف و لامش عام مجموعی هست عام استقرار است یعنی میلیارد میلیارد ملکی که خدای منان در عالم دارد که عددش اصلاً قابل حساب برای ما نیست این میلیارد میلیارد ملک با روح در شب قدر بر وجود مقدس خاتم الأنبیاء نازل میشود و در زمان ما بر وجود مبارک امام ـ سلام الله علیها ـ در هر زمانی امام اون زمان نازل میشود ما یا باید بگوئیم قرآن تعطیل شده سورة قدر تعطیل شده شب قدر تعطیل شده ماه رمضان تعطیل شده یا باید بگوئیم مال ما هم هست نمیتوانیم بگوئیم که تعطیل شده باید بگوئیم مال ما هم هست این روح و این ملائکه شب قدر قرآن میفرماید: «مِّن کلِّ أَمْرٍ»؛ گوش کن «مِّن کلِّ أَمْرٍ»؛ آنچکه بشریت حیات است و موت است و خلقت است و رزق است و مرض است و شفاست موت است «مِّن کلِّ أَمْرٍ»؛ یعنی ادارة یکسالة عالم وجود ملائکه و جن و انس و حیوان و حشم و خدم بعد هم که سراغ انسان میآید حتی این یک استکان چایی که من امشب مقدر بوده اینجا بخورم و حتی اونیکه در تهران پنج شب قبل مثلاً مصرف کردم اونش که دهة اول در تهران دهة دوم در یزد دهة سوم در قم و همینطور و الی آخر یعنی یک «مِّن کلِّ أَمْرٍ»؛ وقتی میفرماید: یک لیوان آب را هم من بدون تقدیر و مقدرات الهی نمیتوانم مصرف کنم امکان ندارد امکان ندارد اون رزقی که خوراک من است که حیات من بهش بستگی دارد از نون و خوراک و پوشاک و لباس و غذا و الی آخر، اینها «مِّن کلِّ أَمْرٍ»؛ وقتی میفرماید: یعنی ریز ریز حرکات بشر ریز ریز حرکات و سکنات بشر چه وقت مریض میشه چه وقت خوب میشه چه وقت سفر میرود چه وقت آب میخورد آبش چقدر آب کجا را بخورد اگر قرار است من در فلان زمان در فلان شب غذا و آب و خوراکم در فلان مرکز باشه امکان ندارد تو مرکز دیگری باشد چون مقدر است مقدر هم دست خدای منان است «يُدَبِّرُ الأَمْرَ»؛ از اختیار بشر بیرون است، این را مسلم بدانید عند الکل آیات قرآن و روایات «مِّن کلِّ أَمْرٍ»؛ وقتی میفرماید: ریز و درشت آنوقت گوش کنیدآ یکی از امور مهمة بشری در فاز اعتقادات همین زیاراتی هست که ما شیعیان امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ و اهلبیت ـ علیهم السلام ـ میدهند خوب گوش کن چی میگم، اگر قرار باشد یک لیوان آب و یک پرس غذایی که من در فلان شب در فلان روز باید بخورم در اختیار من نیست من میروم بدون اختیار یهویی یهویی مثلاً تلفن میشود آقا فلان مجلس فلان شب فلان کجا آدم اصلاً توجه نداره میتوانم نمیتوانم میشود نمیشود قول میدهد وقتی میروم و برمیگردم میبینم بابا اختیار دست من نبوده که مقدر بوده است این 24 ساعت در فلان شهر مثلاً اینطوری یهو عازم اصفهان یهو عازم سفر یهو عازم مشهد اینها هیچکدامش در اختیار بشر نیست ما خیال میکنیم خودمون رفتیم و خودمون برگشتیم این نیست اصلاً این نیست خودمون رفتیم و خودمون برگشتیم ولی «بِحَولِ اللَّه وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُد»؛ اراده و حول و قوه مدیریت خدای منان ما را راه میاندازد به رفتن شد تا اینجا حالا واقعاً شب قدر خدای منان این کسانی که از ماه رمضان گذشته تا ماه رمضان آینده شب قدر قبلی تا شب قدر بعدی تو این یکسال قمری تو این یکسال اگر بناست آب خوردنش خوراک خوردنش نون و برنج و غذا خوردنش نفس کشیدنش خواب و بیماری شفا و موت حیات کلهم همش در شب قدر مقدر اندازهگیری و تقسیم شده باشد و امضاء شده باشد معلوم میشود
عظمت زیارت کربلا
کسانی که در این ماه در این سال کربلا میروند با توجه به اون عظمتی که کربلا داره و سیدالشهداء داره و عظمتی که این زیارت دارد شوخی نیست اینا وقتی قرار است میفرماید: هر قدمش یک حج و یک عمره اون عبادات اون آب و خوراکی که مقدر شده است من در عراق بخورم مثلاً حالا یا عرفهاش یا عاشوراش یا اربعینش یا شعبانش یا هر وقتش گوش میکنی چی بهت میگم وقتی مقدر شده است زیارت کربلا را خدای منان برای عرفیا آنهاییکه عرفه رفتند برای أربعینیا آنهاییکه اربعین میروند برای عاشورائیا آنهاییکه عاشورا میروند مقدر فرموده است در این تایم زمانی عرفه، ذیالحجه یا عرض شود بر اینکه عاشورا یا اربعین حالا من با توجه به اینکه زیارت ابیعبدالله هست و به این مناسبت وإلا کل زیارات خدای عالَم شاهد هست مقدر نباشد من خودم برا خودم تجربه شده است بارها میآمدم بیرون یه بیست دقیقه نیم ساعت به مغرب غروب جمعه مثلاً یا یه روزی که دلم تنگی میکرد پاشو بریم حرم زیارت میاومدیم سر خیابان وامیایستادیم وامیایستادیم وامیایستادیم وامیایستادیم وامیایستادیم وقت میگذشت مغرب میشد برمیگشتم تو خونه میدیدم مثل این حرم حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ تا مقدر نباشد نمیشود چقد آدم باید تجربه کنه چقد آدم باید دیگه میفهمی چی بهت میگم وقتی مقدر آنوقت خدای منان اونیکه عرفه کربلا بوده اونیکه عید غدیر نجف بوده اونیکه عاشورا کربلا بوده اونیکه فلان شب کاظمین بوده دو شب اونیکه فلان شب سامرا بوده دو شب اونیکه فلان شب مشهد بوده پنج شب اونیکه فلان شب عراق چند شب اونیکه حج و عمره و غیر ذلک اونیکه هست خدای منان شب قدر قابلیت در این دیده در این آقا قابلیت دیده نوشته است بسم الله الرحمن الرحیم عرفه و عاشورا و اربعین کربلا «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ» (قدر: 4)؛ آمدند پایین محضر امامزمان دادن آقا هم نگاه کرده امضاء کرده امضاء کرده است وقتی ایامش میشود دیگه اختیار از خودش ربوده است خدای منان اراده فرموده است این تقدیر را اجرا کند میدوه اینور و اونور حالا یا دارد یا ندارد قرض و قوله ویزاء و بلیط و راحت و مرز دیشب یه آقایی با ما خداحافظی کرد امروز بعداظهر زنگ زد که من از مرز رد شدم این ؟؟؟ پول خرجی مال نون سنگ یه دونه برا زن و بچهاش نداشت صدتومنش از من گرفت آقا من صدتومن کم دارم دارم میرم گفتم بیا بگیر برو برگشتی دادی ندادی برو به امید خدا میفهمی چی بهت میگم این دست خودش نیست یهو به قول قمیها وریو میشه راه میافته آقا ویزا ویزهام امروز پاس میده فردا برمیگرده سوار بر ماشین دیشب رفت و امروز بعداظهر زنگ زد آقا من از مرز رد شدم خداحافظ دست خودش نیست این زیارت یک چیزی هست که به همه کس ندهند است توفیق رفیقی است به هر کس ندهندش بعد از آنکه ما اعتقاد داریم «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (1) وَمَا أَدْرَاک مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ (2) لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3) تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ (4) سَلَامٌ هِيَ حَتَّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5)»؛ هزار ماه هشتاد و دو سه چهار سال دویدن یک طرف یک شب نشستن خدایا برا ما کربلا بنویس خدا هم مینویسه امامزمان هم امضاء میکنه یهو میبینه اربعین کربلاست اینآ همینجوری بشو نیست همینجوری خدا منو خلق کرده باشد نیست همینجوری من ازدواج کردم و خدا بهم بچه داده باشد نیست نیست نیست نیست همینجور من باشم بروم فلان شهر نیست بعد از آنی که اگر بنا باشد یک آب و یه پرس برنج و خورشت قیمه و خورشت سبزی خوردن هم تقدیر خدا باشد یک لیوان آب خوردن من در قم یا اصفهان یا مشهد یا مثلاً کذا یزد در اختیار من نباشد مقدر خدا باشد یا دیگر کربلا و اربعین با آن همه عظمت چطور ممکن است هان شب قدر زائر اربعین امامحسین حالا باید چیکار کرد باید شکرانه کرد شاکر خدای منان بود خدایا شکر میکنم که نوشتی و یا صاحبالزمان سلام بر تو که امضاء کردی و الحمدلله شکر هم به این نیست که من بگم آقا الحمدلله رب العالمین شکراً لله شکراً لله شکراً لله هست ولی همهاش این نیست که شکر این نعمت این است که در تمام زوایای قصه مراقب امور باشد حال شکر نعمتی همچنین نعمتی که خدای منان یک همچین قابلیتی در شما دیده موافق است دارید میروید شکرش این است که نماز را قشنگ بخوانید اول وقت بخوانید شکرش این است که قبل از رفتن به سمت کربلا بگویید من میخواهم بروم با این چشم به حرم امامحسین ـ علیه السلام ـ نگاه کنم دیگر مواظب باشم خلاف نکند شکر این نعمت که میخواهم بروم کربلا بگویم السلام علیک یا أبا عبدالله این است که تا اینجا هستم زبانم مواظب باشم به غیبت به تهمت به فحش به هتک حرمت مردم به سر و صدا داد و قالهای بیخود نگردد درستش کنم راست و ریستش کنم میخواهم بروم شکر چنین نعمت این نیست که من بروم به سجده بگویم آقا الحمد لله رب العالمین چرا این شکر این نعمت هست اما این همهاش این نیست این است که اگر بنده دارم میروم به زیارت کربلا اگر به کسی بدهکارم همسرم هست پدرم است مادرم هست دادی قالی دعوایی سروصدایی ناراحتی اذیتی آزاری همسایهای رفیقی آقا من دارم میروم ما را حلال کن آقا ما میخواهیم برویم آقا ما را بپذیرد پاک برویم اینکه اسلام میگوید هر وقت میخواهید زیارت بروید اول غسل کن یعنی همینطور که این ظاهر را پاک میکنی تمیزش میکنی بو نکنه بو عرق نکند اگر دامداری بو دام نکند اگر مرغداری بو مرغ نکند اگر قصابی بو گوشت نکند و و و و لباست را تمیز کن یعنی چی؟ اینا یعنی چی؟ اینا یعنی سیدالشهداء ـ سلام الله علیه ـ شب عاشورا فرمود: بارها گفتم این را همهاتون هم میدانید همة آقایون رفقا از ما هم که شنیدند اینطور که خبر اومده رفقای ما هم روی منبر گفتهاند آقا امامحسین ـ سلام الله علیه ـ شب عاشورا فرمود: هر کسی به کسی بدهکار است اینجا وانایستد برود بدهیاش را بدهد بدهیاش را بدهد کسی به مردم بدهکار است شب عاشورا فرمود: تو کربلا وانایستد کربلا جای حقالناس بدهکار بودن نیست برود بدهد یک نفر گفت آقاجان من به آقا بدهکار بودم پول دادم به بچهام گفتم باباجان این مقدار پول را به من به این آقا سید بدهکارم برو بهش بده فرمود: خب مطمئنی بچهات میرود میرود عرض کرد آره آقا بچهام بچة متدین است مؤدب است با وفای با صفاست منظمی است میرود میدهد فرمود: خب اگر دادهای گفتهای برو بده میدانی میرود تو بمان این یعنی چی یعنی منی که دارم میروم کربلا اگر بدهکارم به نانوا به قصاب به بقال اگر چکی دادهام برگشت خورده زنگ بزنم آقا من چک دادم به شما بدهکار بودم بهتون حالا هم بدهکارم قبول هم دارم نتوانستم بدهم اجازه میدهی من بروم کربلا بیام بهت بدم یا نه؟ بخدا میگه آره اما سرت را ننداز پایین همینطور برو حلالیت بطلب مادر اگر آزاری از ما دیدی خداحافظ حلال کن ما را بابا اگر آزار دادیم حلال کن ما را همسایه رفیق اگر ماشینت به ماشین کسی مالیدهایم به موتور کسی مالیدهای ظلمی ستمی فحشی سری صدایی حقی ناسی و و و شکر از این نعمتی که خدا داده است به ما منی که میخواهم بروم وایستم برابر ابیعبداللهای که جبرئیل میآید میگوید اللهاکبر واقعاً جبرئیل میآید میگوید خدا سلام رساند فرمود برو به امامحسین ـ سلام الله علیه ـ ـ سلام برسون و بگو خدا فرمود اگر میدانی خسته شدی اذیتی از شهداء از اسارت و من به یک طرفه به تو میکنم و پس میگیرم میگوید جبرئیلا رفتن از اینجا نکوست نامش را حائل میان ما و دوست
اربعین کربلا
برابر امامحسین میخواهم وایستم زیارت بخونم این زبونم این دلم این چشمم این گوشم این معدهام چی چی خوردهام چی چی گفتم شکر اینکه خدای منان شب قدر برای من زیارت ابیعبدالله را مقدر کرده امامزمان من امضاء کرده یک همچین سعادتی به من دادند یک همچین توفیقی به من دادند یک همچین لیاقتی به شما دادند به من ندادند به ما ندادند دیگه ندادند من سه چهار سال اربعین رفتم دیدم وای وای جمعیت و شلوغی و سن و هوا و وضعیت و همینقدر که گفتم خدایا؟؟؟ گفت: ؟؟؟ گفت دیگر نیا آقا دیگر نمیشود ادامه بدی دیگر نمیشود دیگر نشد الان سه سال است نشد پس حالا که مال تو شده این یک چیزی هست یک قابلیتی هست یک لیاقتی هست یک عنایتی هست یک جا کارت یک کسانی برقرار شده و برقرار کرده است حالا که نوشتهاند و داری میروی پس قدر خودت را بدان وقتی هم برمیگردی ببین شوخی نیست شما یک چلچراغ اینجا گذاشتند چهار تا چراغ خاموشش کن یکی را روشن کن یک مقدار نور است دو تا روشن کن یک مقدار همه را که روشن کنی چقدر نور است وقتی که از نجف تا کربلا اقلش از نجف تا کربلا پیاده میروی نود کیلومتر نود هزار متر هر یک متری را من بگم سه قدم نمیگویم بیشتر نمیگویم کوتاهتر میروید نود هزار تا ضرب در سه دویست و هفتاد هزار قدم دویست و هفتاد هزار حج دویست و هفتاد هزار عمره قبول شده پیرزن توی؟؟؟ چقدر نور میآید چرا پس نیست چرا چیزی نمیبینم پس خب باید چشم وا بشود؟؟؟ را ببینم چرا نمیبینم یک جا کار ایراد دارد باید پیداش کرد لامپها روشن است پس چرا من نمیبینم دویست و هفتاد هزار حج و عمره قبول شده یکجا بنویسند تو نامة عمل کسی یکجا بنویسند به لوح کسی یکجا بنویسند تو قلب کسی یک قلمبه نور میشود چطور من پیدا نیست چرا پس نمیبینم با این همه عظمت یک گناه نباید بموند گناه نمیگذارد من مهدی را ببینم و بشناسمش میبینم بشناسم پس چرا میبینم نمیشناسم چرا هنوز چشمم چرا میگویم السلام علیک یا ابا عبدالله جواب سلام نمیآید اگر اینجوره میآید چرا نمیشنوم اونکه جواب سلام را نمیگذارد خدا رحمت کند استاد بزرگوار مرحوم آقای بهاءالدینی خدا رحمتش کند بهش گفتم آقاجان مگر سلام کردن مستحب نیست فرمود: چرا گفتم مگر جواب واجب نیس فرمود: چرا گفتم چرا من به امامزمان میروم آنجا سلام میکنم جواب نمیدهد فرمود: سلام تو جواب اوست سلام تو جواب اوست او آنجا دلش مال تو تنگی میکند یک سلام بهت میدهد تو را تکان میدهد میکند میبرد آنجا میکند میبرد آنجا اینکه تو پا میشوی از قم با این وضع خراب اقتصادی جوانا بخدا نوع این جوانها یا کارمندانه یا بیکارند یا با یک چند نماز ماهی هفتصد تومن هشتصد تومن این هم با یک ویزا و یک بلیط و با یک بیست و پنج هزار تومن بیمه با نمیدانم چقدر خروجی و تهش در میآید اونور میروی با یک جفت دمپایی و با پاهای زخم و مجروح برمیگردد میآید اینور خب دیدهاید و منم دیدم شما هم دیدهای وقتی برمیگردی تا یک ماه کرور کرور راه میروم پاها زخم است زانوها بدن سرما گرما توی موکبها هوای سرد بارون گرما وای وای سختی تلخی میکشد این برمیگردد این میرود آنجا این نمیرود بگوید السلام علیک یا ابا عبدالله اون آقا بهش سلام کرده شب قدر نوشته خلاص و آنوقت و آنوقت مرحوم کلینی قدس الله تربة در کتاب قیّم شریف نفیس و گران سنگ و فخر شیعه کافی با سندی صحیح از امامصادق ـ علیه السلام ـ زیارت نقل میکند کسانی که اربعین کربلا میروید کسانی که بعدش میروید کسانی که بعد میروید این را از من داشته باشید وقتی وارد میشوید تو کربلا اول زیارت مطلق امامحسین زیارت مطلقة اولی حسین ابن و ثبیر قدس الله تربة از اجلاء و اصحاب امامصادق ـ علیه السلام و السلام است در کافی زیارت مطلق را وقتی نقل میکند یک فرازش این است اگر مفاتیح همین جا باشد از روش خونه میروی لااقل حالا اگر اربعین نمیروی کربلا اینجا بخون یکی از وظایف ملک حدیث فطرس ملک تو کتاب شریف کاملالزیارات ابن قولویه قمی است سندش هم صحیح است فطرش یکی از مأموریتهاش این است که هر کسی هر کجای عالم به امامحسین سلام بدهد سلام میرسد. وظیفهاش است کارش است آقا بهش محول کرده همین جا سلام بهش بده بهش میرسد شد حالا میگوید که اراد گوش کن گوش کن ارادة الرب یک فرازش این است زیارت مطلقة اولیه تو مفاتیح زیارت امامحسین را بیار اول زیارت مطلقه در کافی با سند حسین بن شبیر از امامصادق شبیر به ث الف ب پ ت ث سه نقطه ثبیر میگوید: که ارادة الرب فی مقادیر امور هی اینکه گفتم هی چون مجبور است والا امور هو امور ذات مقدس حق إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ؛ خدای منان اراده فرموده است این بشریت را اینجوری اداره کند این اراده را در مقدر مقدار ذره ذره عالم میریزد به بازوی امامحسین از بازو امامحسین میآید به من و شما میرسد این زیارتی که شما از قم از اصفهان از از ایران از شرق و از غرب و از میآیند و میروند کربلا اربعین کربلا این ریزشهای سر انگشتان امامزمان است ریزشهای انگشت امامحسین است امامصادق ما به ما فرموده است حدیث در کافی است آشیخ عباس قمی تو مفاتیح اول زیارت مطلق امامحسین همین بغل مفاتیح است اگر میخواهی بیار بخونم از روش برات اما میروی خونه بخون این زیارت را إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ؛ یعنی چی یعنی حسن احمدی اگر عرفه کربلا بودی اگر عاشورا کربلا بودی اگر اربعین کربلایی اگر آخر ماه صفر مشهدی اگر حرم حضرت معصومه میروی اگر نماز میخوانی اگر روزه میگیری اگه بچهدار میشوی اگر مریض شدی شفا پیدا کردی اگر آمدی اینجا یک چایی خوردی یک پرس غذا خوردی پا روضه رفتی مجلس رفتی بخدای وحده لا شریک له مرحوم آقای بهاء الدینی که نور بود عقل بود فهم بود اعجوبهای بود مثلش را ندیدم من که تا این شصت سال عمرم این؟؟؟ فرمودند: که ما این معنا را میفهمیم درست هم میفهمیم حتی خوردن غذای سفرة امامحسین هم عنایت است قابلیت میخواهد تقدیری است کار هر کسی نیست اول مجلس نبوده منبری رو نبوده مداحش هم نبوده سینهزبنیاش هم نبوده آخر کار میآید برود میبیند غذا میدهند یک پرس میگیرد میرود میخورد این هم با عنایت است این هم با عنایت است اینش هم مقدر خداست این هم از سر انگشتان امامزمان ریخته و دارد به تو رسیده است حالا که إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ؛
زیارت اربعین
حالا که زیارت اربعین به امامحسین از رو دست مبارک زمان خدا ریخته به بازوی مهدی از بازوی مهدی هم ریخت تو دامن من حالا که من رفتم دیگر باید به یادش باشم دنبالش بگردم برای مادرش یک زیارت عاشورا بخوانم به از باباش که بیست و شش سال تو سامرا زندانی بود به؟؟؟ از همین مسیری که الان وارد سامرا میشوند از دم سر این ورودی حرم یک مقدار رد میشوید دست چپ گاراجها کجاست ماشینها وامیایستند برو یک مقدار جلوتر برج متوکل است برو چهار پنج کیلومتر جلوتر زندانی است که امام توش زندان بوده ببین میتونی اصلاً نگاه کنی نری آن پایین بمونیآ اصلاً نگاه کن بیست و شش سال زندان محصور محبوس حالا که آنوقت آنقدر هم غریب آنقدر هم مظلوم که امامزمان ـ سلام الله علیه ـ خدای عالم شاهده آشیخ احمد قاعدی زاده که از فضلای قم است بچة گلپایگان است از آقایون است بیمار هم هست خدا؟؟ بده بهشون در این کتاب شیفتگان نوشته بخدا خودش برای خودم نقل کرد گفت حاج محمدعلی اینجا نشسته بود برای من نقل کرد گفت امامزمان دست کرد جیبش دویست ریال سعودی از جیبش درآورد داد به من فرمود این دویست ریال رو از من بگیر بعد از اعمال حجت برای بابای من یک عمره به جا بیاور گفتم آقاجان میخوام نائب بشوم عمره به جا بیاورم اسم بابات چی چیه فرمود: اسم پدرم سید حسن بود گفتم آقا یک ساعت نشستی اینجا شام خوردی صحبت کردی نماز خوندیم با هم صحبت کردیم نپرسیدم اسم خودتون چی چیه اسم خودم سید مهدی است حالا که داری حالا که حالا که شب قدر خلاصهاش کنم حالا که شب قدر خدای منان مقدر کرده رزقت کرده قابلیت درت دیده حالا که امامصادق فرمود: علت اینکه خدا اول نظر میکند به کربلا این است که آنچه زائر میرود کربلا کلهم حلالزاده مادر مطهر بابا مطهر حالا که خدا با این کار ویزا فرمود امضاء فرمود طهارت مادرت را طهارت بابات را لقمة حلالت را پاکی را حالا که امضاء کرد قابلیت هم بهت داد لیاقت هم بهت داد مقدر هم فرمود به مهدی هم فرمود امضاء کن من درستش میکنم بعد هم ریخت رو بازوی مهدی از بازوی مهدی آمد تو دامن تو ریخت حالا که داری میروی سرت پایین باشد هر قدمی بر میداری اللهم عجل لولیک الفرج؛ خدایا آقای ما را به سلامت بدار خدایا آقای ما را عافیت بهش بده خدایا نگذار همة مصیبتها به فقر و غصه بخورد خدایا یک خورده غصه و ؟؟؟ به جون من بریز خدایا امام خاتم الأنبیاء ـ صل الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند: خدای من یا حسین ان لک عندالله درجه؛ ان لک درجه عندالله من تنالها الا بالشهاده؛ خدای منان برای تو درجهای مقدر کرده است لن تنالها بهش نمیرسی مگر اینکه اینجوری تو خاک و خون و شهادت و اسارت بغلتی یکیش اجابت الدعا تحت قبه حالا که اجابت دعا در آنجاست منم دارم میروم حج عمره حج عمره یا صاحبالزمان آقا میشود من کربلا ببینمت میشود یک دستی به سرما بکشی بیادش باشید بابا یکی از آداب زیارت این است امامصادق ـ علیه السلام ـ میبیند بر بار و بُنه و شتر بر پا کرده و خورجین انداخته و چقدر ها فرمود ها کجا داری میروی چه بار و بنهای بستهای چه سفری بستهای و بار کردی میری میروم کربلا آقا باریک الله چی چی هست اینا اینقدر گفت آقا جون خرما هست حلوا هست شکر هست عسل هست گوشت هست و فلان هست آقا فرمودآ باریک الله باریک الله اگر جوانت مرده بود و سر قبرش میرفتی همینجور میرفتی میروی کنار قبر حسین ما زعفران بخوری کباب بخوری جوجه بخوری مرغ بخوری باریک الله قانع باشید به یکون من النار فلا به یک لقمه نان و غذا نمیگویم نخور آقا بخور قوت داری راه بروی میخواهی راه بروی قوت داشته باش نمیگویم نخور بخور بخور اما لااقل به یاد صاحب نعمتت باش به یاد ولی نعمتت باش دعاش کن به یادش باش برای فرجش دعا کن شب و روز غصه میخورد شب و روز خون گریه میکند صبح میبیندش گریه میکند ظهر میبیند گریه میکند شب میبیند گریه میکند هر کجا دیدنش گریه میکرده هر کجا دیدنش گریه میکرده سید حلابی یک قصیدهای سرورده است شکوا قدس الله سره واقعاً من که تا الان جرأت نکردم این قصیده را بخوانم جلو منبر خودم نمیتوانم بخوانم یک قصیدة تندی است آنقدر به امامزمان شکوه دارد از پشت در و مادرش شروع کرده و کوبیدن و زدن و کشتن و اماممجتبی و تیر بارون امامحسین و کربلا و امامسجاد و علما هی گفت گفت هی تو این خونه تو اون خونه شعر را خواند سروده بود عربیه بچه حلّه است سید حلابی خواند و خواند و خواند ی روز داشت میخواند و درون صحن امامحسین میرفت پایین دید آقا دارد میآید فرمود سید این دلمو آتیش نزن اینقدر عذابم نده اینقدر آتیشم نزن لیس الامر بیدی کار دست من نیست کار دست خداست عوض اینکه اینور و اونور مصیبتهای اجداد و شیعیان به رخ من بکشی و آتشم بزنی برو بشین تو حرم دعا کن خدا فرجرو جلو بندازد فرجرو زود کنه نجاتم بدهد شما را نجات بدهد فان فی فرجکم حواسته من چی گفتم حواسته قبل از رفتن به کربلا یک مقدار خوراکهای ناجور را کمش کنید خوابتون را کمش کنید گفتنها را کمش کنید مبادا تو مسیر کربلا شوخی کنید مبادا تو مسیری که میروید زینب دارد با خون دل برمیگردد مبادا شما دارید میروید کربلا شنیدم مبادا تو مسیر که میروید بروید شوخیهای ناجور حرفهای ناجور حرفهای ناپسند خندههای صدادار نه بابا چه خبره داری کربلا میروی این با جاهای دیگر فرق میکند فرق دارد میکند شما که تو این مسیر همینطور که شما از فردا از همین روزها همین روزها یک هفته شش روز قبل از اربعین کاروان حرکت کرده است شما داری از اینور میروی به سمت کربلا زینب از اونور داره میآید رباب دارد از اونور میآید سکینه دارد از اونور میآید دارند شور میزنند و یا الله چه حالا به این قبور میرسند و چه خبر و چه جور است شوخی نیست اینا نباید تو این مسیر شوخی و خنده و قهقه و متلک و چرت و پرت و نه بابا به ذکر اللهاکبر اللهاکبر چی شده که اللهاکبر خدای منان دوباره کربلام السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ دارم میروم نجات کسی که خدای منان اگر خدای منان تو قرآن اگر خدای منان تو قرآن بعد از چند هزار سال مرگ نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بگوید سلام بر نوح سلام بر عیسی سلام بر یحیی سلام بر زکریا سلام بر مرسلین سلام بر ابراهیم سلام بر اسماعیل قبل از تولد امامحسین خدا برای این آقا زیارت سروده است السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اللهاکبر اللهاکبر نوح هم بگوید سلام بر نوح سلام بر نوح آن مرد خوبی بود سلام بر ابراهیم سلام بر موسی سلام بر عیسی وقتی به حسینمان میرسد میگوید: السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ؛ یعنی نهضت عاشورا بابا همین مفاتیح که تو خونهای نیست که نباشد که امشب که میروی خانه مفاتیح را بردار بعد عاشورا دعای علقمه است بعد دعای علقمه آ شیخ عباس قمی ترجمة حدیث عربی صحیح مصباح شیخ طوسی را اینجا آورده
زیارت عاشورا
امامصادق ببین میفرماید: هر کسی زیارت کند امامحسین را به زیارت عاشورا از دور یا نزدیک عاشورا یا غیر عاشورا من ضامنم از جاش بلند نشود تا اینکه زیارتش قبول سعیاش مشکور حوائجش مستجاب سلامش به آقا برسد بعد فرمود این زیارت را با این ضمان من از بابا گرفتم بابام از باباش گرفته باباش از باباش گرفته اون از امیرالمؤمنین گرفتند امیرالمؤمنین و فاطمة زهرا از پیغمبر خدا گرفته پیغمبر از جبرئیل گرفته جبرئیل از خدای منان گرفته است چه وقت آنوقت که این آقا تو رحم مادرش بوده و میگفته است انا الغریب انا الشهید انا العریان انا العطشان آن روز بشری و سرور وقتی آقا امام حسین تو رحم مادر گریه میکرد گریه نه زمزمه میکرد مادر انا الغریب انا الشهید انا العریان انا العطشان و و و و آن گریة امیرالمؤمنین گریة فاطمة زهرا بلند شد جبرئیل آمدند بشری و سرور برای پیغمبر و اهلبیتش حسن ما اگر این همه مصیبت هست کسی است که من خدا خودم شخصاً برایش زیارت میسرایم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اباعبدالله فرق است اهل علم فرق است بین والد و اب بین والد و اب عام و خاص مطلق است هر والدی اب است اما هر ابی که والد نیست ابو الوالدک ابوالعلمک ابوالزوجک به معلم عرب میگویند أب ابوالعلمک ابوالولدک بابات شوهر مادرت ابوالعلمک معلمت ابوالزوجک پدرخانمت یا پدر شما برای خانمت پدر شوهر برای خانم پدر خانم برای شوهر ابواسط اب یعنی واسطه سلام بر تو ای کسی که آنچه عبودیت در عالم وجود است واسطهاش تویی این است ابا عبدالله والا عرب کنیه را وقتی میدهد که این بچه به دنیا بیاد من وقتی که به دنیا میآدم میگویند حسن حالا هم که مادرم میگوید حسن وقتی هم که میمیرم میگویند حسن مُرد انشاءالله به سلامتی اما عرب اینجور نیست عرب وقتی تا جوان هست میگوید حسن وقتی بزرگ میشود میگوید مصطفی مرتضی مبتدی مجتبی زهرا بتول زکیه طاهر مطهره و و و اینا لقب است وقتی پسر اولش به دنیا میآید علی را دیگر نمیگویند علی میگویند ابوالحسن دیگر نمیگویند محمد میگویند ابوالقاسم ابو الجواد به امامرضا میگویند ابوالجواد اما امامحسین هنوز به دنیا نیامده خدا میگوید ابا عبدالله در زیارت کربلا داری میروی زیارت کسی میروی که قبل از تولدش خدای منان برای او زیارت سروده و به او فرموده است آنچه عبودیت در عالم وجود است تو باباشی تو واسطهاش هستی تو موجبش هستی آنوقت من اگر نماز میخوانم اگر روزه میگیرم اگر میگویم اشهد ان لا اله الا الله اگر میگویم محمد رسول الله اگر میگویم علی ولی الله اگر قرآن میخوانم اگر نماز میخوانم اگر روزه میگیرم اگر حج میروم اگر احسان میکنم اگر برای امام حسین گریه میکنم آنچه عبادت است واسطهاش حسین است واسطهاش حسین است دارید به زیارت همچنین آقایی میروی بابا کجا داری میری خب چرا هی تکرار میکند السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسوُلِ الله لسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ؛ چرا هی تکرار میکنی یعنی برو وایستا بگو خدایا این ملت نمیدانستند پسر پیغمبر است پسر علی است پسر فاطمه است ثارالله است وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ؛ است یک همچین عظمتی اینجور بهش زدند اونقدر زدند که امامسجاد فرمود: به اندازة نگین انگشتر جای سالم بهش نبود این آقا را اینجوری میزدند یک همچنین آقایی اینجوری میزدند این آقایی که اینجا آمدی زیارتش یک کسی است آدم معمولی نیست پسر خاتم الأنبیاء است پسر امیرالمؤمنین است پسر فاطمه است خونش خون خداست ثارالله است وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ؛ است یگانه موجود عالم وجود است قبل از ابیعبدالله در عالم وجود کسی مثلش نیامد و بعد از آن هم مثلش نخواهد آمد مثل وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ؛ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ؛ نگاه کن نگاه کن داخل اینجا شکر است قند است اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ؛ سلام بر خودت و بر اوناییکه حل شدند توی تو لا یمسه علم الحدید؛ آهن میخورد به دستش استخوان میشکست دست گرداگرد جدا میشد پا گرداگرد جدا میشد اما درد احساس نمیکرد قال الصادق ـ علیه السلام ـ لا یمسهم علم الحدید؛ کجا داری میری داری میروی جایی که اربعة آلاف ملک؟؟؟ دارید جایی میروید که وقتی حرکت میکنید نه از نجف و پیادهآ از قم که راه میافتی چهار هزار ملک به فرمودة حدیث صحیح امامصادق ـ علیه السلام ـ میآیند به استقبالت بیا وسط بفرمائید بفرمائید بفرمائید وقتی هم برمیگردی میآیی بیرون بدرقهات میکنند چشمت باز شود ببینی و وقتی که میمیری کسی که به زیارت امامحسین برود فرمود وقتی میمیرد چهار هزار ملک میگویند این کربلا آمده بود میدوند میآیند تشییع جنازهات هی میگویند خدایا ما بودیم اومد کربلا ببخشش بیامرزش کمکش کن اینجا داری میروی کجا داری چیکار داری میکنی کجا داری میروی چیکار داری میکنی کجا داری میروی چیکار داری میکنی چشمت را گوشت را زبانت را معدهات را خوراکت را پوشاکت را لباست را زن و بچهات را موسیقیات را خانهات را ناموست را حجابت را عفافت را قرآنت را تشکر کن یا صاحب الزمان ممنونتم خدایا ممنونتم شکرت را به جا میآورم که مرا قابل دونستی نوشتی امام زمان ممنونم که امضاء کردی اگر مهدی امضاء نکرده بود که نمیاومد و پایین و به من نمیرسید کما که به شما رسید دارید میروید به شما رسید به من نرسید چقدر قشنگه چقدر قشنگه داری میری زیارت کسی که وقتی خورد به زمین دو تا جملة بینظیر عالم وجود گشتم نبود نگرد نیست گشتم نبود نگرد نیس داری میری به زیارت آقایی که وقتی خورد زمین دو تا جمله از دو معصوم از دو نور صادر شد
دو جمله از دو معصوم
جملة اول از امامحسین فرمود: آخ کمرم
جملة دوم از عصمت الله زهرای ثانی گفت؟؟؟ اونجا داری میری داری میری به زیارت کسی که وقتی داری میری به زیارت کسی که این دست را پنج معصوم بوسید امیرالمؤمنین امامحسن امامحسین زینالعابدین زینبکبری پنج تا بود آنجا داری میری داری میری جایی داری میری زیارت کسی که گوش داری میری زیارت کسی که امامسجاد فرمود روز قیامت که میشود بسم الله الرحمن الرحیم «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا» (زلزله: 1)؛ زلزلة قیامت که شروع میشود قبل از شروع زیارت قبل از شروع زلزلة قیامت خدای منان به ملائکه میفرماید: بدوید بروید کربلا را از زمین جدا کنید بیارید بالا نگه دارید کنار عرش زمین زلزله بشود «إِذَا الشَّمْسُ کوِّرَتْ (1) وَإِذَا النُّجُومُ انکدَرَتْ (2) وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ (3) وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ (4) وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ (5) وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ (6) وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ (7) وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ (8) بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ (9) وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ (10) وَإِذَا السَّمَاء کشِطَتْ (11) وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ (12) وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ»؛ تمام بشود حساب تمام شد آرام بیارید بتکونید تو بهشت کربلا بلرزی لرزیده است نباید دوباره بلرزد روزی که حسین خورد بر زمین کربلا لرزید دیگر نباید بلرزد دیگر نباید بلرزد آنجا داری میروی نه با هر چشمی با هر زبانی با هر دلی با هر گوشتی با هر معدهای با هر لباسی با هر خوراکی با هر پوشاکی نه نه نه نه خدا نوشته مهدی امضاء کرده از بازوی مبارکش عبور کرده ارادت الرب ارادت الرب اللهاکبر اللهاکبر از این جمله ارادت الرب اراده میکند ارادت الرب ارادت الرب تحبت خدا ارادهاش را میدهد به مهدی میگوید مهدی امضاء کن بنویس خلاص کن إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ؛ خدای منان اراده میکند بنویسد حاجی اربعین کربلا ارادهاش را میدهد به دست مهدی میگوید بنویس براش ارادهاش را میدهد به امامزمان ارادت این جمله به خدا فکر نکنیآ إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ؛ اراده میآید پهلوی شما خدا خودش از ارادت بگذار شفاف بگم بگذار واضح بگم بگذار بازش کنم خدا اراده میکند ولی خودش اراده را اجرا نمیکند به امام مهدی میگوید این ارادة من است امضاء کن اجرا کن اینجوری داری میری کربلا بابا اینجوری داری میروی مشهد اینجوری میروی حرم امامرضا اینجوری میروی حرم امامحسین شکرش به چیه؟ وقتی برگشتم دیگر مواظب چشمم باشم چون چشم به حرم ابیعبدالله افتاد دیگر به همه جا نگاه نمیکنم این گوش صدای زوار ملائکه شنید دیگر به هر چیزی گوش نمیدهم این زبان برابر این آقا گفت السلام علیک یا ابا عبدالله دیگر هر حرفی ازش صادر نمیشود من دویست و هفتاد هزار حج و عمره در نامه عملم جمع کردهام من دیگر ایناها را مفت به بادش نمیدهم با نگاه کردن به یک دختر زلفی و فکلی و عجق وجق و فیلم کذا و ؟؟؟ به بادش نمیدهم نگهش دار چه جور از خودش بخواه کمکم کن نگهش دارم آنوقت ابیعبدالله امامان ما علیه الصلاة و السلام هر کدام یکجور زیارت دارند موقعی که میروی مشهد انشاءالله میروی نجف میروی کاظمین میروی سامرا انشاءالله انشاءالله بقیع باز میشود میرویم انشاءلله انشاءالله امام حسن غریبه خدایا نمیرویم و نمیرویم دعا کن انشاءالله حجاز هم مثل عراق بشود همینجوری هر که دارد هوس بقیع بسم الله بلند بشود کربلا میروید جوانها شما پاکید دعا کنید یک موقع کنار حرم امامرضا چند سال قبل ایستاده بودم هفت هشت سال پیش از این دیدم یک عربی ایستاده داره عربی با آقا یک چیزی زمزمه میکند و حرف و های های گریه میکند من حساس شدم ببینم این عرب چی میگوید به آقا و زمزمه میکند بغلم را پس و کنارش کردم و رفتم کنارش دیدم داره میگوید آقای من از قتیف و احصاء و شیعیان حجاز دارم میآیم سفر اولم هست دارم میآیم اما تو شهر خودمون بعد از هر نمازی برمیگشتم میگفتم السلام علیک یا غریب الغربا حالا اومدم میبینم که چه خبره اینجا میلیونی زوار دورت میگردن چه گنبد طلای زیبایی داری چه قبه و حرمی داری چه صحن و سرایی داری چقدر خادم افتخاری داری چقدر زوار داری چقر میروند و میآیند و چقدر چراغ و برق و زائر و قواست اینجا اگر تو اینجوری پس حسن چی بگوید گفتم آقا امامرضا بخدا راست میگوید حالا چون بعضیها دارند میروند گفتم فردا ما داریم میرویم رفقا گفتن اینجوری بیا گفتم باشه نوکرتم نوکرتم بخدا نوکرتم داری میری فردا سلام این؟؟؟ برسان یادت نرود بخدا انشاءالله مشهد میروی انشاءالله نجف کاظمین یکجور میروی غسل میکنی بدن رو تمیز میکنی شانه کن موی سرت را محاسنت را شانه عطر بزن لباس نو بپوش مؤدب قدم دم صحن میرسی دعا داره وارد میشوید دعا داره دم حرم میرسی اذن دخول بگیر آقا اجازه میدی أتعذرونی یابن امیرالمؤمنین أتأذنی یا علی ابن موسی الرضا اجازه میدی من بیام تو اگر یک بزرگی استانداری وزیری چه میدانم بزرگان سوری دنیا دعوتت کند بروی خونهاش چه جوری میروی استاندار دعوتم کرده چه جوری میروی لباسها را عوض میکنی خودت را تمیز میکنی دوش میگیری بو ندی عطر میزنی شانه میزنی کفشت را تمیز میکنی واکس میزنی آروم آروم میروی دم در میرسی در را میزنی اجازه میدی یا نه بفرمائید سلام میکنید احترام میگیری هر جا بگویند بنشین مینشینی هر چی بگذارند همون را میخوری تعریفش میکنی آقا شما بزرگواری شما وزیری شما وکیلی شما استانداری شما خادمی مدحش میکنی ثناش میکنی سراغ قوم و خویشش را میگیری خانم چطوره بچهها چطورن حالتون خوبه یا نه وقتی میروی کربلا زینب گفت هر کسی میخواهی سراغ بگیری بگیر رقیه را سراغ نگیر خب حالا امامان ما اینجوریاند اذن دخول خوندی اگر دلت تکون خورد اشکت جاری شد حال داری اذن داده شده برو تو اگر نشد یعنی نداری یعنی برگرد برو؟؟؟ وضو بگیر دو رکعت نماز بخون برو سجده بکن خدایا قابلیت برای اورود نداشتم حجت الله؟؟؟ اجازه بده آقا بگو راهم بده دوباره برگرد ببین حالت عوض شده وارد میشوی رو به رو زیارت داره بالا سر زیارت داره پشت سر زیارت داره دو رکعت نماز داره آداب داره
موسیا آداب دانان دیگرند
سوخته جان و روانان دیگرند
امامحسین ـ علیه السلام ـ هم از این قانون مستثنی نیست ایشون هم سلام الله علیه الهی فداتشم ایشون هم همچین چیزایی داره وقتی میروید کربلا برو فدات یک همین آبهایی که تو هتلهاست آب فرات است غسل کن لباست رو عوض کن بگو از اینجا دارم میام از قم تا اینجا آمدم سوار شو و پیاده شو و تو این ماشین لباسم بو میکنه عرق کردم گرم بود سرما بود رفتم سراغ این آتیشها دود کرد بو دود میدهم لباسها را عوض کن لباس نو بپوش تمیز بپوش عطر بزن قدمت را کوتاه بردار دعا بخون ذکر بگو وارد بشوید دم رو به رو پشت سر بالا سر بالا سر که چی بگم کدوم سرآ آدابی زیارت کن آدابی این آدابی زیارت کردن مال آدابیهاست مال ثواب جمع کن هاست مال کاسبهاست مال تاجرهاست مال... خوبه اینجور زیارتها روز اربعین جابر اینجوری انجام داد جابر اینجوری انجام داد رفت فدات غسل کرد احرام پوشید احرام پوشید محرم شد گفت میخواهم بروم کعبه کیه میخوام برم احرام پوشید عطر به خودش زد قدمها را آروم آروم بر میدارد عطیه گفت بابا تو از مدینه تا اینجا داشتی میکشتی خودت را که برسی اینقدر میدویدی پیرمرد کور کور بود وقتی رسید کربلا یک خورده خاک مالید چشمهاش باز شد از خود قبر مطهر چه خبره پس چرا راه نمیآیی گفت از پیغمبر شنیدم که هر قدمی برمیداری و میگذاری حج و عمرة قبول پیغمبر حج و عمرة قبول شدة پیغمبر میخوام حج و عمره جمع کنم خب خیلی خوبه اینجا هم جابر اربعین انجام داد اما امامحسین یک زیارت دیگری هم دارد که آن دیگر یکجور دیگر است امامحسین تو این زیارت استثناء است یعنی بقیة معصومین همچنین چیزی ندارند و اون اینکه از قم با همین پیراهن و با همین شلوار که راه میافتی میری از مرز همینجور میری اونور تو این خاکهای عراق باد و طوفان و گاهی سرماست بغل آتیش وامیایستی بو دود میکنی، پا تاول میزنه زخم میشه دستها زخم میشه، خوراکش لباسش پوشاکش تو این موکبها میخوابه نمور بو برمیداره وقتی رسیدی قرص نه لباس نه کفن نه اذن نه غذا همینجور دیگه اذن دخول از قم صادر شده همینجور برو تو حرم لبیک یا حسین برو کنار ضریح لبیک یا حسین لبیک ثارالله امامصادق فرمود: وقتی میرسی کربلا وایستا دم در هفت بار بگو لبیک یا ثارالله؛ یعنی آقا روز عاشورا فرمود: هل من ناصر ینصرنی؛ من تو عالم ذر بودم نتوانستم بیام حالا اومدم لبیک یا ثارالله بدو بچسب به ضریح و حرم لبیک یا حسین نه بابا دیگه وایسته زمزمه و گریه کن أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ،. سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده،. أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ،. سلام بر آن گونه خاک آلوده،. أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ،. سلام بر آن بدنِ برهنه، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ، سلام بر آن دندانِ چوب خورده، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِیَةِ فِى الْفَلَواتِ، زمزمه کن و گریه کن و شعر بخون نوحه بخون گریه کن یه دو سه تا غزل شعر از آقای سازگار از شاعرایی که دارند شعر میگن و میخونند وایستا بگو آقا زینب داره میاد بچهها دارن میان.
چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن
جای سر بریده در طشت طلا نمیشود
شعر بخون و گریه کن این دومی مال کیه مال زینبه اولی جابر دومی زینب حالا کدومشُ میخوایی تو هر کدوم دوست داری همون اصلاح کن، اونیکه زینب کرد جابر و عطیه نشسته بودند کنار قبر مطهر دید صدای زنگ و هلهله هروله شلوغ شد کاروان داره میاد جابر خب نمیدید گفت عطیه برو ببین چه خبره، رفت و برگشت گفت جابر گفت ها گفت پاشو بریم گفت چرا؟ گفت دیگه جا ما نیست گفت مگه کی میاد؟ گفت زینب داره میاد، رباب داره میاد، چهل روز زینب حسینش ندیده این حالا برسه میخواهد جیغ بزنه داد بزنه شیون کنه جا ما نیست پاشو بریم اینا وقتی رسیدن صبر نکردن شترآرو بخوابون زمین چون شتر تا نخوابانی نمیشه ازش پیدا شد درسته؟ شتر تا نخوابونی زمین نمیشه ازش پیاده بشی، نوشتن مثل برگی که از درخت میریخت اینا میریختن زمین، زینب دوید رو قبر ابیعبدالله رفت، لیلا رو قبر علیاکبر افتاد، سکینه کنارش افتاد، رو قبر قاسم، اون رو قبر اون، اون رو قبر اون، دوتاشو من بگم کسانی که دارید میروید کربلا با این دو جمله وقتی میرسی به حرم منو یادت نره بخدا یادت نرهها یادت نره، این دو جملهرو همونجا وایستا بگو یه موقع میبینی آقا امامزمان کنارته براش روضه بخون، تو که ویزاء میخوای پول میخوای بلیط میخوای بیمهام که بیرحما 25 هزار تومان داره میگیرند ازتون اینجوری داری میری با این سختی داری میری امامزمان نه ویزاء میخواد نه گذرنامه میخواد نه هواپیما میخواد نه ماشین میخواد اونجا حاضر راه میره، هی نگاه میکنه کدوم برا عمهاش بیشتر گریه میکنه، ببینم اینایی که من نوشتم و امضاء کردم و اومدن چیکار دارن میکنن، دوتاشو من میگم برات از مخزن البکاء براقانی نقل میکنم اینو، امکلثوم اومد گفت آقا امامسجاد قبر عباس کجاست؟ آقا فرمود: عمهجانم بیا نشونت بدم، دستشُ گرفت آورد که این قبر ابالفضل، گفت: عمهجانم این قبر داداشت عباسه، یه نگاه کرد گفت: بابا من گفتم قبر عباس، نگفتم قبر علیاصغر که، گفتم قبر عباس، فرمود: عمهجانم شما نمیدانید با داداش چه کرده بودند، این یکیش، یکی رباب اومد جلو، حالا هم میخواهد حرف بزنه، هم از امامسجاد که نه پسریش حیا میکنه، چون خیلی باحیا بوده، بذار یه چیز یادم اومد بگم برا فرج امامزمان یابنالحسن آقاجان این هدیه به شما این اشک برا سلامتی و فرج شما باشه.
تو مجلس عبیدالله اهلبیت نشسته بودند سَرِ آقا میان طشت بود ایام اربعین و عزاست چیزی بهم نگید بذار بگم براتون، عبیدالله هم با پاهاش 84 زن و بچه هم نشسته بودند یهو رباب از جا پرید سَرِ مطهر را از زیر پای عبیدالله کشید، تو بغلش برد، دوید لای زنا نشست زمین، اینا ریختن شروع کردن با تازیانه زدن تو سَر و بدن رباب سر و ازش گرفتن زینبکبری بعد فرمود: رباب تو که میبینی اینا نانجیبن و بیحیا میزنند ببین چه بلایی سر ما اُوردن چرا این کار کردی؟ گفت: خانم اونوقتی که امامحسین اومد تو خیمه وداع کنه زناش خواهراش دختراش دختربرادرا محرماش دورش گرفتن من اون گوشه ایستاده بودم هی نگاه میکردم هم میخواستم بیام جلو هم حیا میکردم، دلم برا حسین ؟؟؟ حالا هم میخواد بپرسه هم از خانمآ حیا میکنه، هم از آقا عارش میشه، هم میخواد بدونه، هم میدونه این سؤال جریحهدار میکنه جیغ زن و بچه در میاد، آقارو کشید کنار، گفت: آقا یه سؤال یواشکی جواب بده، قبر علیاصغر کجاست؟
حرمله بر دوش بابا تازه خوابم برده بود
بوسة مادر، هم اکنون بر گلويم خورده بود
حرمله آتش زدي بر بوسه گاه مادرم
غنچهاي پرپر نمودي کز عطش پژمرده بود
روز اربعین سه روز موندن کربلا، آقا دید اینا اگر بمونن خودشون میکشن، از بس که نعره میزنن، خاک به سر خودشون میریزن، فرمود: پاشید جمع کنید بریم اما چه جور زینب از این قبر دل بکنه و جدا بشه به زور امر امامت آقا سوارشون کرد جداشون کرد سوارشون کرد یهو رباب اومد جلو گفت آقا میشه یه خواهشی ازت بکنم اجازه بده من کنار قبر حسین بمانم آقا فرمود: باشه میخوای بمونی بمون بنیأسد خبر کرد اومده بودن دور آقا فرمود: براش یه چادر بزنید مواظبش باشید، شبآ صحرا تاریکه، تنها نمونه، مواظبش باشید، گفت آقاجون برا من چادر نزنید من نه زمستون زیر چادر میرم نه تابستون نه زیر هوا من میمونم چرا؟ فرمود: خودم دیدم بدن حسینم پاره پاره میان صحرا، زیرآفتاب حسین...
در دو عالم... دو جمله هم میخوام با آقا با خودم حرف بزنم اربابمه میخوام دو جمله با خودش من با خودم حرف بزنم.
در دو عالم غیر تو یاری ندارم یا حسین
بر تو بر لطف تو امیدوارم یا حسین
تا نگیری دست من ای دست حق در آستین
دست از دامان لطفت بر ندارم یا حسین
هر کجا وصف گل است از خار هم آید سخن
تو گل زهرا من پای تو خارم یا حسین
افتخارم بس که عمری ساکن کوی توام
از تو باشد نی زمن این افتخارم یا حسین
در دم جان دادنم ای جان زهرا بر سرم
یک قدم بگذار چون چشم انتظارم یا حسین
«أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَکشِفُ السُّوءَ»؛ فرج امامزمان
عاقبتبخیر میمیرد کسی که دعای امامزمان را بلند آمین بگد.
اللّهمَ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج وَ العافِیهِ وَ النَصر وَ اجعَلنا مِن خَیرِ اعوانِه و انصارِه
اللهم أرزقنا فی الدنیا زیارة الإمام الحسین و فی الآخرة شفاعته
الهی به رباب و علیاصغرش در فَرَجَش تعجیل بفرما
فرجش را در زمان عمر و حیات ما قرار بده
خدایا به آبروی امیرالمؤمنین چشمان ما به جمال أنورش روشن بفرما
کسانی که کربلا اربعین مشرفند زیارت امامزمان نصیبشون بفرما
خدایا به آبروی امیرالمؤمنین تو را قسم میدهیم باران رحمتت بر ما نازل بفرما
زوار امامحسین از وطن تا وطن سالم ببر و سالم برگردان
خدایا با دست پر از کربلا برگردان
به آبروی امیرالمؤمنین حوائج شیعه و امامزمان و این جمع مستجاب بفرما
این مجلس را از بانی ذاکر مستمع خدمتگزاران من گوینده به فضل و کرمت قبول و به امامزمان ما هدیه بفرما.
و عجل الله فی فرج مولانا.
بخش تهیه محتوای سایت تخصصی منبرها