تاریخ ارسال:06:58 - 1395/05/04 شناسه: 120

نکاتی پیرامون آیه شریفه 183 از سوره مبارکه بقره

نویسنده: 
یا ایها الذین امنوا ...
یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون. فرمود برای شما روزه مقرر کردیم همانطور که بر امت های دیگر واجب نمودیم ...

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین...

اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن...

دلم کاری به آب و گل ندارد ... تو را دارد به کس کاری ندارد

وجودم بی تو باشد چون درختی ... که هیزم دارد و حاصل ندارد

بدم اما گرفتار تو هستم ... مگر هرکس که بد شد دل ندارد

یک تشرف:

مرحوم میرزای قمی مشرف شد عتبات عالیات. علامه بحرالعلوم به دیدن او آمد در میان مذاکرات میرزای قمی به علامه بحرالعلوم فرمود: یکی از تشرفات خودتان را به محضر ولیعصر سلام الله علیه بیان فرمایید. علامه بحرالعلوم فرمود: میرزای قمی، روزی به قصد اعمال مسجد کوفه به آنجا مشرف شدم اعمال مسجد را انجام دادم دلم هوای مسجد سهله کرد به قصد مسجد سهله راه افتادم وقتی به مسجد سهله رسیدم هوا تاریک و بارانی بود وارد صحن شدم کسی را در مسجد ندیدم اما شبستان مسجد روشن بود با خودم گفتم کسی در مسجد نیست روشنایی شبستان از چیست؟

وقتی وارد شبستان شدم دیدم وجود مقدس ولیعصر در محراب نماز ایستادند مشغول نماز خواندن هستند. محو جمال حضرت به تماشای نماز.

چه خوش است صوت قرآن، زتو دلربا شنیدن ...  به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن

نماز آقا تمام شد سلام کردم پاسخ عنایت فرمودند. فرمود بحرالعلوم جلو بیا، مقداری به سمت حضرت حرکت کردم ایستادم، فرمود جلوتر بیا. باز مقداری جلوتر رفتم. ترسیدم اسائه ادب شود ایستادم. فرمود سید مهدی بحرالعلوم ادب در امتثال امر مولاست بیا. به محراب نزدیک شدم خودم را بر روی قدم های حضرت انداختم مرا از زمین بلند فرمود دست نوازش بر سرم کشید سرم را روی سینه مبارکشان گذاشتند...

آقا ما لایق دیدار و نوازش نیستم اما چه می شود یک نگاه و نظر لطفی به ما بفرمایید.

یا صاحب الزمان . یا صاحب الزمان

یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون

بحث ما پیرامون آیه شریفه 183 از سوره مبارکه بقره بود.

فرمود برای شما روزه مقرر کردیم همانطور که بر امت های دیگر واجب نمودیم بحث روزه چون انگیزه فطری داشته در ادیان دیگر نیز واجب بوده است برای جلوگیری سقوط بشر از حد تعالی به مراحل سفلی و اسفل السافلین، روزه را واجب کردند تا سپری برای مقاومت در برابر تمایلات و شهوات نفسانی گردد، چنانچه رسول اکرم می فرماید امت من وقتی روزه گرفت، شهوات و هوس در آنها ضعیف شده و دیگر گرد اعمال زشت نمی رود. مفسران می گویند خداوند روزه روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه را بر آدم صفی واجب کرد علت آن بود هنگامی که آدم به زمین هبوط کرد از گرمی خورشید پوستش سوخت ولی پس از روزه گرفتن این سه روز پوست او سفید شد برخی گویند به همین علت نام این ایام را ایام البیض خواندند. از آنجا که کتب آسمانی در ماه مبارک رمضان نازل شده روزه امری طبیعی بوده.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: تورات در ششم ماه مبارک رمضان نازل شده، انجیل در دوازدهم ماه  مبارک و زبور داود در هجدهم و قرآن در شب قدر. تفاوت روزه در ادیان از جهت تعداد روزها و کیفیت است و الا اصل وجوب آن ثابت بوده است و هدف آن تهذیب نفس بوده است. روزه در یهود: واژه عبری برای کلمه روزه، لفظ صوم است. در کتاب عهد قدیم آمده: قوم یهود غالباً وقتی می‌خواستند عجز و تواضع در حضور خدا نمایند روزه می گرفتند مخصوصاً در مواقع مصیبت عام، روزه می گرفتند و حتی اطفال را از خوردن و حیوانات را چرانیدن منع می کردند. در دین یهود دختران از 12 سالگی و پسران از 13 سالگی موظف به گرفتن روزه بودند و بیماران و زنان شیرده از روزه گرفتن معاف بودند اعمال روزهای روزه داری در دین یهود: قرائت تورات، خواندن دعا و اعتراف به گناه، زیارت قبور، خودداری از صحبت کردن و .....

روزه در مسیحیت: روزه در روز جمعه، روزه روزهای دوشنبه و پنج شنبه.

روزه چهل روزه قبل عید پاک، روزه چهل روزه قبل از عید مقدس، روزه های فصلی. روزه هایی بعنوان کفاره گناه

در ادیان دیگر روزه گرفتن برخی موقع جنبه جریمه و اعتراف به گناه و... داشت.

 اما در اسلام هدف از روزه می فرماید لعلکم تتقون، بحث تقوی در روزه مطرح است. تعریف تقوی یعنی خویشتنداری و کف نفس از گناه، تقوی مثل لنت ترمز می‌ماند که وسیله نقلیه را از سقوط در دره نجات میدهد. تقوی نیز انسان را از سقوط در گناه  و نابودی نجات میدهد. مرحوم علامه حلی می فرماید واژه تقوی لفظ عام است که در همه امور زندگی انسان نقش دارد مانند تقوای فردی، تقوای اجتماعی، تقوای خانوادگی، تقوای همسرداری، تقوای فرزندداری، تقوای همسایه داری، تقوای کسب و....

اما مثال امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد تقوا:

جوانی سئوال کرد تقوا چیست؟ حضرت فرمود گاهی شده در بیابان پر از خار بروی؟ عرض کرد بله آقا. حضرت فرمود: چه کردی؟ عرض کرد مواظب بودم که خار به شلوار و پاهایم اصابت نکند. حضرت فرمود: در دین خدا هم  اینگونه باش مواظب باش خار گناه به اعمالت اصابت نکند این مواظبت یعنی تقوا.

اما مثال دیگر حضرت به سئوال کنند در مورد تقوا فرمود:

تقوا به این معناست که اگر کل اعمالت را در طبقی بگذارند و در محل زندگی شما طواف بدهند و بچرخانند عملی در آن نباش که از مردم حیا کنید و خجالت بکشید لو جعل عملک علی طبق و طیف به علی اهل الدنیا لما کان فیه شئ تستحیی منه

تقوا موجب می شود انسان به فکر آخرت خود باشد و دنیا را محل پیشرفت اخروی قرار دهد چشم به اموال دیگران نداشته باشد و به کمترین قناعت کند و بیشترین عبادت را داشته باشد.

یک داستان:

مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری از اولیاء بوده که در تقوی کم نظیر بوده، امام می فرمود نگویید سید احمد خوانساری، بگویید آقا سید احمد معصوم. در مسجد حاج سید عزیزالله بازار تهران امام جماعت بود تمام تجار و بازار تهران مرید او بودند وجوهاتشان را تقدیم او می کردند. ایشان نود سال عمر کرد و سه مرتبه تمام نمازهای عمرش را اعاده کرد و خواند یعنی نود سال عمر اما دویست و هفتاد سال نماز. وقتی می خواست از دنیا برود به فرزندش فرمود من از مال دنیا چیزی ندارم این خانه مربوط به مسجد است این وسایل مربوط به مسجد است مغازه ندارم زمین ندارم. پول سپرده ندارم باغ ندارم تنها داریی من همین یک جانماز است که روی آن نماز می خوانم آن هم بعداز مرگم بدهید برایم نماز بخوانند تقوای او موجب شده بود هم مواظب عبادات خود باشد هم فقط هدفش آخرت باشد.

یک جمله توسل:

السلام علیک یا اباعبدلله

مهر تو را به عالم امکان نمی دهم ... این گنج پر بهاست من ارزان نمی دهم

ای خاک کربلای تو مهر نماز من ... این خاک را به ملک سلیمان نمیدهم

گر جرعه ای زآب فراتت شود نصیب ... این جرعه را به چشمه حیوان نمیدهم

مرحوم مجلسی می فرماید امام حسین (علیه السلام) چند مرتبه مردم کوفه را آب داد، کوفه چند سال پی در پی باران نیامد خشکسالی شد چند مرتبه درِ خانه امیرالمومنین (علیه السلام) آمدند آقا فرمود هر چه مصلحت خداست یک مرتبه با خانواده ها آمدند اما به این شکل که اطفال شیرخوار روی دست گرفته و از اطفال را واسطه قرار دادند که آقا بیا به این بچه ها رحم کنید و دعا کنید امیرالمومنین (علیه السلام) فرزندش حسین (علیه السلام) را صدا زدند فرمود حسین جان بیا بابا برو برای مردم کوفه نماز باران بخوان و دعا کن باران بیاید امام حسین (علیه السلام) به سمت دروازه کوفه آمدند مردم پشت سر حضرت نماز خواندند و دعا کردند هنوز دعا تمام نشده بود  که باران آمد، مردم آمدند تشکر کردند عرض کردند امیدواریم یک روز بیاید این عنایت شما را جبران کنیم. آیا جبران کردند؟ نه والله در کوفه مردم بچه های شیرخوار را روی دست آوردند و عرض کردند به اطفال ما رحم کنید کربلا هم امام حسین (علیه السلام) فرمود وارحموا هذا الطفل الرضیع به این طفل رحم کنید. آنجا امام حسین (علیه السلام) مردم کوفه را سیراب فرمود اینجا جواب حسین تیر سه شعبه بود...

 الا لعنت الله علی القوم الکافرین

کلمات کلیدی: